conic

/ˈkɑːnɪk//ˈkɒnɪk/

معنی: مخروطی، کله قندی
معانی دیگر: رجوع شود به:، conical : مخروطی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: conical (adj.), conically (adv.), conicalness (n.)
(1) تعریف: of or pertaining to a cone.

(2) تعریف: shaped like a cone.

جمله های نمونه

1. improper conic
مخروطی ناسره،مخروطی تبهگن

2. proper conic
مخروط سره

3. They resembled ordinary peasants with their vintage rifles, conic hats and indigo pajamas.
[ترجمه گوگل]آنها با تفنگ های قدیمی، کلاه های مخروطی و لباس خواب نیلی شبیه دهقانان معمولی بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها به کشاورزان معمولی با تفنگ vintage و کلاه های سرخ و لباس نیلی شباهت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The girl had conic in while Heather was unpacking; she had said hello and asked if she could help.
[ترجمه گوگل]وقتی هدر در حال باز کردن بسته بندی بود، دختر مخروطی داشت او سلام کرده بود و پرسید که آیا می تواند کمک کند
[ترجمه ترگمان]وقتی هدر داشت وسایلش را باز می کرد، دختر به او سلام کرده بود و از او پرسید که می تواند کمک کند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Peasants in black pajamas and conic straw hats had flowed in from nearby villages to mingle with merchants and mandarins.
[ترجمه گوگل]دهقانانی با لباس خواب سیاه و کلاه های حصیری مخروطی از روستاهای مجاور سرازیر شده بودند تا با بازرگانان و نارنگی ها درآمیختند
[ترجمه ترگمان]روستاییان با پیژامه سیاه و کلاه های حصیری از دهکده های اطراف به بیرون سرازیر شده بودند تا با تجار و mandarins مخلوط شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The previous day a letter had conic from the Ministry of Education.
[ترجمه گوگل]روز قبل نامه ای مخروطی از وزارت آموزش و پرورش بود
[ترجمه ترگمان]روز قبل یک نامه از وزارت آموزش مخروطی آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sam Fong felt uneasy; he expected them to conic over and ask him who was the keenest chap in the store.
[ترجمه گوگل]سام فونگ احساس ناراحتی کرد او انتظار داشت آنها را مخروطی بخوانند و از او بپرسند که مشتاق ترین فروشنده در فروشگاه کیست
[ترجمه ترگمان]سام Fong احساس ناراحتی می کرد؛ انتظار داشت که آن ها بروند و از او بپرسد که چه کسی در مغازه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Especially, the side-open "conic duckbill" mounted on the unit effectively presents the soil blocking up problem.
[ترجمه گوگل]به خصوص، "نقطه اردک مخروطی" که روی دستگاه باز است، به طور موثر مشکل مسدود شدن خاک را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]به خصوص، - مخروطی \"open duckbill\" که بر روی این واحد نصب شده است به طور موثر مانع ایجاد مشکل در خاک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both the conic ring and the cone may be double ones.
[ترجمه گوگل]هم حلقه مخروطی و هم مخروط ممکن است دوتایی باشند
[ترجمه ترگمان]هم حلقه مخروطی و هم مخروط دو برابر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The null test method for concave conic surface is discussed.
[ترجمه گوگل]روش تست تهی برای سطح مخروطی مقعر مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]روش آزمون صفر برای سطح مخروطی توخالی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Therefore, after implementing conic mation experiment, then we can establish suitable condition.
[ترجمه گوگل]بنابراین، پس از اجرای آزمایش پیوند مخروطی، می‌توانیم شرایط مناسب را ایجاد کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، پس از اجرای آزمایش conic اطلاعات، ما می توانیم شرایط مناسب را ایجاد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Given a hexagon inscribed in a conic section, the three pairs of the continuations of opposite sides meet on a straight line, called the Pascal line.
[ترجمه گوگل]با توجه به یک شش ضلعی که در یک بخش مخروطی حک شده است، سه جفت ادامه اضلاع مقابل در یک خط مستقیم به نام خط پاسکال به هم می رسند
[ترجمه ترگمان]با توجه به یک چند ضلعی که در یک مقطع مخروطی نشان داده شده است، سه جفت از دو طرف مخالف در یک خط مستقیم با یکدیگر ملاقات می کنند، که خط پاسکال نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The conic is represented by implicit equation.
[ترجمه گوگل]مخروطی با معادله ضمنی نشان داده می شود
[ترجمه ترگمان]The مخروطی از طریق معادله ضمنی نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. California herb with white conic or bell - shaped flowers usually green - tinged.
[ترجمه گوگل]گیاه کالیفرنیا با گلهای مخروطی یا زنگی سفید رنگ معمولاً سبز رنگ
[ترجمه ترگمان]گیاه کالیفرنیا با گل های مخروطی سفید یا گل های شکل زنگ معمولا به رنگ سبز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The circular points are really a degenerate conic.
[ترجمه گوگل]نقاط دایره ای واقعا یک مخروط منحط هستند
[ترجمه ترگمان]این نقاط مدور واقعا a degenerate هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخروطی (صفت)
taper, conic, conical

کله قندی (صفت)
conic, conical

تخصصی

[ریاضیات] مخروطی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a cone; conical, resembling a cone, having a flat circular bottom whose sides taper into a point at the top

پیشنهاد کاربران

بپرس