congeries

/kɑːnˈdʒiːriːz//kɒnˈdʒɪəriːz/

معنی: توده، تراکم، انبوه، کومه، کپه
معانی دیگر: انباشته، مجموعه ای از چیزهای توده شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: congeries
• : تعریف: (used with a sing. or pl. verb) a collection of various things or ideas.

- a congeries of arguments to support his position
[ترجمه گوگل] انبوهی از استدلال ها برای حمایت از موضع او
[ترجمه ترگمان] انبوهی از استدلالات برای حمایت از مواضع خود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He had inherited an organization, or rather a congeries of organizations.
[ترجمه گوگل]او یک سازمان یا بهتر است بگوییم مجموعه‌ای از سازمان‌ها را به ارث برده بود
[ترجمه ترگمان]او یک سازمان را به ارث برده بود، یا کمی از سازمان ها را به ارث برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The huge-thick loose congeries has complex genetic types and specific regulations of spatiotemporal distribution, closely controlled by the outer environment of the region.
[ترجمه گوگل]مزارع سست با ضخامت بسیار زیاد دارای انواع ژنتیکی پیچیده و مقررات خاص توزیع مکانی-زمانی هستند که از نزدیک توسط محیط بیرونی منطقه کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]The بسیار ضخیم و ضخیم دارای انواع ژنتیکی پیچیده و مقررات خاص توزیع spatiotemporal است که به شدت با محیط بیرونی منطقه کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At last, this paper analyses investment attraction and congeries characteristic of logistics industry of Beijing, T. . .
[ترجمه گوگل]در نهایت، این مقاله به تجزیه و تحلیل جذب سرمایه‌گذاری و عوامل مرتبط با صنعت لجستیک پکن می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، این مقاله جذابیت سرمایه گذاری و ویژگی های صنعت لجستیک پکن، تی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At last, this paper analyses investment attraction and congeries characteristic of logistics industry of Beijing, Tianjin and Shanghai.
[ترجمه گوگل]در نهایت، این مقاله به تجزیه و تحلیل جاذبه های سرمایه گذاری و ویژگی های صنعت لجستیک پکن، تیانجین و شانگهای می پردازد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، این مقاله جذابیت سرمایه گذاری و ویژگی های صنعت لجستیک پکن، تیانجین و شانگهای را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The international system is a congeries of overlapping public and private institutions without clear mandates, ease of coordination or a single "conductor" to harmonize activities.
[ترجمه گوگل]نظام بین‌الملل مجموعه‌ای از نهادهای دولتی و خصوصی است که با هم تداخل دارند، بدون دستورات روشن، سهولت هماهنگی یا یک «رسانه» واحد برای هماهنگ کردن فعالیت‌ها
[ترجمه ترگمان]سیستم بین المللی در کنار هم پوشانی میان نهاده ای دولتی و خصوصی بدون دستور روشن، تسهیل هماهنگی و یا یک \"رهبر\" برای هماهنگی فعالیت ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Urban is the congeries of population and economy, the urban system of an area has the trait of fractal at different time-space preconditions.
[ترجمه گوگل]شهری عبارت است از انبوه جمعیت و اقتصاد، سیستم شهری یک منطقه دارای ویژگی فراکتال در پیش‌شرط‌های زمانی-مکانی مختلف است
[ترجمه ترگمان]شهری از جمعیت و اقتصاد است، و سیستم شهری یک منطقه دارای ویژگی مقطعی در پیش شرط های زمانی مختلف می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In solid films, it was concluded that they congregated to H-type congeries with left-handed helix.
[ترجمه گوگل]در فیلم های جامد، به این نتیجه رسیدند که آنها در مجالس نوع H با مارپیچ چپ گرد جمع می شوند
[ترجمه ترگمان]در فیلم های جامد به این نتیجه رسیدند که آن ها در congeries با یک مارپیچ چپ دست جمع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The conjugated grains in PET chips are formed of TiO 2 congeries particles.
[ترجمه گوگل]دانه های مزدوج در تراشه های PET از ذرات مختلط TiO 2 تشکیل شده اند
[ترجمه ترگمان]دانه های مزدوج در تراشه های PET متشکل از ذرات congeries ۲ congeries هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At the same time, this paper cites the concept of attractor and describes the spatial congeries evolution of logistics enterprises by modeling dynamic system.
[ترجمه گوگل]در عین حال، این مقاله به مفهوم جذب‌کننده اشاره می‌کند و با مدل‌سازی سیستم پویا، تحولات فضایی شرکت‌های لجستیک را توصیف می‌کند
[ترجمه ترگمان]در عین حال، این مقاله مفهوم الگو سازی را ذکر کرده و تحول درک فضایی شرکت های لجستیک را با مدل سازی سیستم دینامیکی توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Concentrate on glutin and cellulose acetate as carrier to immobilization and cross-linked urease congeries to immobilization, which have no carrier.
[ترجمه گوگل]روی گلوتین و استات سلولز به‌عنوان ناقل بی‌حرکتی و اوره‌آز پیوندی متقابل برای بی‌حرکتی، که هیچ ناقلی ندارند، تمرکز کنید
[ترجمه ترگمان]congeries بر روی glutin و سلولز استات به عنوان حامل برای بی حرکت کردن و urease اتصال با اتصال به هم متصل به بی حرکت کردن، که حامل هیچ حامل ندارند، تمرکز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was not even a brain of human dimensions anymore, but had spread in nodal congeries throughout his body.
[ترجمه گوگل]دیگر حتی مغزی به ابعاد انسانی نبود، بلکه در غده های گرهی در سراسر بدنش پخش شده بود
[ترجمه ترگمان]دیگر حتی یک مغز از ابعاد انسان نبود، بلکه در nodal در طول بدنش گسترش می یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The alkali without natrium synthesizes separate n amizeolite colloid and the alkali with natrium forms the congeries .
[ترجمه گوگل]قلیایی بدون ناتریوم n کلوئید آمیزولیت مجزا را سنتز می کند و قلیایی با ناتریوم مخروط ها را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]مقدار قلیایی آن با natrium synthesizes و the با اشکال natrium و congeries همراه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If this assumption be admitted, of course a union of God with the world renders God completely finite, and degrades Him to the bare finite and adventitious congeries of existence.
[ترجمه گوگل]اگر این فرض پذیرفته شود، مسلماً اتحاد خدا با جهان، خدا را کاملاً محدود می کند و او را به انبوه محدود و تصادفی وجود تنزل می دهد
[ترجمه ترگمان]اگر این فرض پذیرفته شود، البته پیوند خدا با جهان، خداوند را به طور کامل محدود می کند و او را به صورت محدود و اتفاقی of تنزل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm not afraid of facts, I welcome facts but a congeries of facts is not equivalent to an idea.
[ترجمه گوگل]من از واقعیت ها نمی ترسم، من از واقعیت ها استقبال می کنم، اما مجموعه ای از واقعیت ها معادل یک ایده نیست
[ترجمه ترگمان]من از حقایق نمی ترسم، حقایق را می پذیرم، اما انبوهی از حقایق معادل یک ایده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توده (اسم)
gross, stack, aggregate, accumulation, agglomeration, cumulation, mass, pile, lump, bulk, heap, volume, aggregation, hill, congeries, shock, block, wad, barrow, bloc, clot, cob, ruck, rick, dollop, conglomeration, cumulus, midden, riffraff, oodles, tump

تراکم (اسم)
compression, aggregate, agglomeration, density, congestion, aggregation, congeries

انبوه (اسم)
mass, heap, aggregation, clump, bike, congeries, riffraff, tump

کومه (اسم)
stack, pile, heap, congeries, rick, dollop

کپه (اسم)
mass, pile, heap, congeries, ruck

انگلیسی به انگلیسی

• collection; amassment

پیشنهاد کاربران