1. The Confucian gentleman does not rage against his fate.
[ترجمه گوگل]جنتلمن کنفوسیوس از سرنوشت خود عصبانی نیست
[ترجمه ترگمان]این آقای محترم از سرنوشت خود کینه به دل نمی زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این آقای محترم از سرنوشت خود کینه به دل نمی زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In the Confucian spirit, he was the respected elder.
[ترجمه گوگل]در روحیه کنفوسیوس، او بزرگ محترم بود
[ترجمه ترگمان]در روح confucian، او مرد محترم و محترمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در روح confucian، او مرد محترم و محترمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was a Confucian and believed in the worship of spirits and the sanctity of the ancestral land.
[ترجمه گوگل]او اهل کنفوسیوس بود و به پرستش ارواح و تقدس سرزمین آبا و اجدادی اعتقاد داشت
[ترجمه ترگمان]او یک کنفوسیوسی بود و به پرستش ارواح و تقدس سرزمین اجدادی اعتقاد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک کنفوسیوسی بود و به پرستش ارواح و تقدس سرزمین اجدادی اعتقاد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Modeled along Confucian lines, it consisted of six ministries that shaped policy, each paralleled by a department to implement decisions.
[ترجمه گوگل]این وزارتخانه که در امتداد خطوط کنفوسیوس مدلسازی شده بود، متشکل از شش وزارتخانه بود که سیاستها را شکل میدادند و هر کدام توسط یک بخش موازی برای اجرای تصمیمها بودند
[ترجمه ترگمان]این طرح متشکل از شش وزارتخانه است که سیاست را شکل داده اند که هر کدام به موازات یک بخش برای اجرای تصمیمات اتخاذ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این طرح متشکل از شش وزارتخانه است که سیاست را شکل داده اند که هر کدام به موازات یک بخش برای اجرای تصمیمات اتخاذ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Materialism has until recently been virtually unknown in Confucian societies.
[ترجمه گوگل]ماتریالیسم تا همین اواخر در جوامع کنفوسیوس تقریباً ناشناخته بود
[ترجمه ترگمان]مادی گرایی تا این اواخر در جوامع کنفوسیوسی اغلب ناشناخته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مادی گرایی تا این اواخر در جوامع کنفوسیوسی اغلب ناشناخته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A scholar in the great Confucian tradition, Le Thanh Tong devoted much of his energy to the advancement of learning.
[ترجمه گوگل]دانشمند سنت بزرگ کنفوسیوس، Le Thanh Tong بسیاری از انرژی خود را صرف پیشرفت یادگیری کرد
[ترجمه ترگمان]دانشمندی که در سنت کنفوسیوسی است، بیشتر انرژی خود را صرف پیشرفت یادگیری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دانشمندی که در سنت کنفوسیوسی است، بیشتر انرژی خود را صرف پیشرفت یادگیری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Treat students with the golden mean of the Confucian school, enthusiasm and patience.
[ترجمه گوگل]با دانش آموزان با میانگین طلایی مکتب کنفوسیوس، اشتیاق و صبر رفتار کنید
[ترجمه ترگمان]با دانش آموزان با میانگین طلایی مکتب کنفوسیوسی، شور و شکیبایی و صبر صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با دانش آموزان با میانگین طلایی مکتب کنفوسیوسی، شور و شکیبایی و صبر صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The key term in the Confucian philosophy of ancient China is "li": the etiquettes.
[ترجمه گوگل]اصطلاح کلیدی در فلسفه کنفوسیوس چین باستان "لی" است: آداب
[ترجمه ترگمان]واژه کلیدی در فلسفه کنفوسیوسی در چین باستان \"لشکر اسلام\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]واژه کلیدی در فلسفه کنفوسیوسی در چین باستان \"لشکر اسلام\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. However, generally speaking, Confucian Norm is ignored personal interests, inhibit the free development of individual will.
[ترجمه گوگل]با این حال، به طور کلی، هنجار کنفوسیوس منافع شخصی نادیده گرفته می شود، مانع از توسعه آزاد اراده فردی است
[ترجمه ترگمان]با این حال، به طور کلی، نورم کنفوسیوسی علایق فردی نادیده گرفته می شود و مانع رشد آزاد اراده فردی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، به طور کلی، نورم کنفوسیوسی علایق فردی نادیده گرفته می شود و مانع رشد آزاد اراده فردی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He looks up to Confucian poetry traditional theory as the only criterion.
[ترجمه گوگل]او به نظریه سنتی شعر کنفوسیوس به عنوان تنها معیار نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]او به عنوان تنها معیار، به تیوری سنتی شعر کنفوسیوسی نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به عنوان تنها معیار، به تیوری سنتی شعر کنفوسیوسی نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As military officials were to acculturate Confucian principles and practices after 95 the government's orientation shifted from the military to the civilian side.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که مقامات نظامی قرار بود اصول و شیوه های کنفوسیوس را پس از سال 95 فرهنگ سازی کنند، جهت گیری دولت از نظامی به سمت غیرنظامی تغییر یافت
[ترجمه ترگمان]به عنوان مقامات نظامی، پس از ۹۵ جهت گیری دولت از ارتش به سمت غیر نظامی، اصول و شیوه های کنفوسیوسی در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عنوان مقامات نظامی، پس از ۹۵ جهت گیری دولت از ارتش به سمت غیر نظامی، اصول و شیوه های کنفوسیوسی در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He is a famous Confucian scholar.
[ترجمه گوگل]او یکی از کنفوسیوس شناسان مشهور است
[ترجمه ترگمان]او یک محقق مشهور کنفوسیوسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک محقق مشهور کنفوسیوسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Confucian kindheartedness is soul of Confucian ethic thought. We must affirm and develop the essence after discarding the Feudalism dross.
[ترجمه گوگل]مهربانی کنفوسیوس روح اندیشه اخلاقی کنفوسیوس است ما باید پس از دور ریختن تفاله های فئودالیسم، ماهیت را تأیید و توسعه دهیم
[ترجمه ترگمان]kindheartedness کنفوسیوسی است که اندیشه اصول اخلاقی کنفوسیوسی است ما باید پس از کنار گذاشتن the Feudalism، جوهر را تایید و توسعه دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]kindheartedness کنفوسیوسی است که اندیشه اصول اخلاقی کنفوسیوسی است ما باید پس از کنار گذاشتن the Feudalism، جوهر را تایید و توسعه دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The most obvious feature of the Confucian culture structurally is ethic centrality.
[ترجمه گوگل]بارزترین ویژگی فرهنگ کنفوسیوس از نظر ساختاری، مرکزیت اخلاقی است
[ترجمه ترگمان]بارزترین ویژگی فرهنگ کنفوسیوسی است که از نظر ساختار اخلاقی تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بارزترین ویژگی فرهنگ کنفوسیوسی است که از نظر ساختار اخلاقی تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید