confraternity

/ˌkɑːnfrəˈtɜːrnɪtiː//ˌkɒnfrəˈtɜːnɪtɪ/
معنی: دسته، انجمن اخوت
معانی دیگر: برادری، اخوت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: confraternities
مشتقات: confraternal (adj.)
• (1) تعریف: a lay brotherhood that pursues religious or charitable goals.
• (2) تعریف: an association or group of people united by profession or common goal.

جمله های نمونه

1. Confraternity culture is a culture reflects the means of survival, modes of act, rules of behavior, ethic relationships and concept of value of confraternities.
[ترجمه گوگل]فرهنگ همدلی فرهنگی است که ابزار بقا، شیوه‌های عمل، قواعد رفتار، روابط اخلاقی و مفهوم ارزش برادری را منعکس می‌کند
[ترجمه ترگمان]فرهنگ Confraternity فرهنگی است که منعکس کننده ابزارهای بقا، حالت های رفتار، قوانین رفتاری، روابط اخلاقی و مفهوم ارزش of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Zhenghai businessmen, backbone of Ningbo Confraternity, have accumulated rich experience of management in their business establishment.
[ترجمه گوگل]بازرگانان ژنگهای، ستون فقرات Ningbo Confraternity، تجربه غنی مدیریت را در تاسیس کسب و کار خود انباشته اند
[ترجمه ترگمان]تجار Zhenghai، ستون فقرات Ningbo Confraternity، تجربه غنی از مدیریت در تاسیس کسب وکار خود را به دست آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Zhenghai businessmen, backbone of Ningbo Confraternity, have accumulated rich experience of management in business establishment.
[ترجمه گوگل]بازرگانان Zhenghai، ستون فقرات Ningbo Confraternity، تجربه غنی مدیریت در ایجاد کسب و کار انباشته اند
[ترجمه ترگمان]تجار Zhenghai، ستون فقرات Ningbo Confraternity، تجربه غنی از مدیریت در تاسیس کسب وکار را به دست آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. With contributions from the great and the good in the history teaching confraternity, this is an excellent collection of essays.
[ترجمه گوگل]با مشارکت بزرگان و خوبان در انجمن آموزش تاریخ، این مجموعه عالی از مقالات است
[ترجمه ترگمان]با کمک بزرگ و خوب در تاریخ تدریس confraternity، این مجموعه بسیار عالی از مقالات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Please expound the reasons why you wanna join the XueLang ski club Confraternity.
[ترجمه گوگل]لطفاً دلایل پیوستن به باشگاه اسکی XueLang Confraternity را توضیح دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا به دلایلی که می خوای به باشگاه اسکی XueLang ملحق شی توضیح بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Xie Aige, Born in Hunan province China, Now is China ceramic confraternity member, Shanghai technics design confraternity member, and now working in Tongji university art college.
[ترجمه گوگل]Xie Aige، متولد استان هونان چین، اکنون عضو انجمن سرامیک چین، عضو انجمن طراحی تکنیک شانگهای است و اکنون در کالج هنر دانشگاه Tongji کار می کند
[ترجمه ترگمان]Xie Aige، متولد شده در استان هونان، اکنون عضو confraternity سرامیک چین، عضو confraternity design شانگهای است و اکنون در دانشکده هنر دانشگاه Tongji کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In fact, the gangdom-like criminal organization is a modernized confraternity, a tumor nurtured by confraternity culture.
[ترجمه گوگل]در واقع، سازمان جنایی باند مانند یک انجمن برادری مدرن است، توموری که توسط فرهنگ برادری پرورش یافته است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، یک سازمان جنایی مانند gangdom یک confraternity مدرن است، یک تومور که توسط فرهنگ confraternity پرورش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. New American Bible (NAB) - a Catholic translation, the work of the Confraternity of Christian Doctrine, and first published in 1970.
[ترجمه گوگل]کتاب مقدس آمریکایی جدید (NAB) - یک ترجمه کاتولیک، اثر همبستگی دکترین مسیحی، و اولین بار در سال 1970 منتشر شد
[ترجمه ترگمان]کتاب مقدس جدید آمریکا - یک ترجمه کاتولیک، اثر دکترین مسیحیت، و اولین بار در سال ۱۹۷۰ منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دسته (اسم)
detachment, school, section, regimen, hand, party, order, stack, handle, shaft, sect, kind, clump, clique, set, troop, stem, fagot, lever, team, pack, sheaf, army, host, corps, group, company, category, class, gang, assortment, grouping, estate, junta, ear, helm, cluster, ensign, batch, deck, knob, handhold, handgrip, bevy, tuft, fascicle, genre, genus, brigade, wisp, parcel, clan, gens, confraternity, drove, congregation, covey, stud, haft, hilt, skein, helve, horde, nib, shook, rabble, skulk, squad, trusser
انجمن اخوت (اسم)
fraternity, confraternity

انگلیسی به انگلیسی

• society of men, brotherhood

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم frater
📌 این ریشه، معادل "brother" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "brother" یا "brotherhood" مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 fraternity: a group or society of ‘brothers’ or people sharing close bonds
🔘 fraternal: relating to ‘brothers’ or brotherly relationships
🔘 fraternize: to behave in a friendly or ‘brotherly’ way, often with people one is not supposed to
🔘 fratricide: the act of killing one’s own ‘brother’
🔘 confraternity: a society of people joined together in a spirit of ‘brotherhood’
🔘 fraternalism: belief in or practice of ‘brotherhood’
🔘 fraternization: forming social bonds like those between ‘brothers’
🔘 frater: Latin word for ‘brother, ’ still used in some religious or formal contexts

بپرس