conforming


معنی: مطابق

جمله های نمونه

1. Conforming to the more rigid traditions such as locking up women is a privilege only the upwardly mobile can afford.
[ترجمه گوگل]انطباق با سنت های سفت و سخت تر مانند حبس کردن زنان امتیازی است که فقط موبایل های رو به بالا می توانند از عهده آن برآیند
[ترجمه ترگمان]توجه به سنت more مانند قفل کردن زنان تنها یک امتیاز است که تلفن همراه می تواند هزینه آن را تقبل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Women's power lies in conforming to and consolidating these statuses.
[ترجمه گوگل]قدرت زنان در انطباق و تحکیم این موقعیت ها نهفته است
[ترجمه ترگمان]قدرت زنان در تطبیق با این وضعیت قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Jane Ming-li was conforming her behavior to proper conduct: She was not violent.
[ترجمه گوگل]جین مینگ لی رفتار خود را با رفتار مناسب تطبیق می داد: او خشن نبود
[ترجمه ترگمان]جین مینگ رفتار او را به طرز شایسته و درستی تشخیص می داد: او خشن نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It has also received accolades for conforming to the W3C's Web standards, unlike its Windows equivalent.
[ترجمه گوگل]همچنین بر خلاف نسخه مشابه ویندوز خود، به دلیل انطباق با استانداردهای وب W3C جوایزی دریافت کرده است
[ترجمه ترگمان]همچنین جوایز زیادی را برای تطبیق با استانداردهای وب W۳C، برخلاف ویندوز برابر با ویندوز دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As people become swept up in conforming to this, they lose their individuality.
[ترجمه گوگل]وقتی مردم در انطباق با این موضوع غرق می شوند، فردیت خود را از دست می دهند
[ترجمه ترگمان]همان طور که مردم با سازگاری با این اخلاق بزرگ می شوند فردیت خود را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It will also include object-oriented support, conforming to Object Management Group specifications and on-line transaction processing facilities.
[ترجمه گوگل]همچنین شامل پشتیبانی شی گرا، مطابق با مشخصات Object Management Group و امکانات پردازش تراکنش آنلاین خواهد بود
[ترجمه ترگمان]همچنین شامل پشتیبانی شی گرا، منطبق با مشخصات گروه مدیریت شی و امکانات پردازش تراکنش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Here the opposite of traditional is not conforming.
[ترجمه گوگل]در اینجا برعکس سنتی منطبق نیست
[ترجمه ترگمان]در اینجا نقطه مقابل سنتی منطبق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But, although a professed and conforming Anglican, he was often reviled as an atheist.
[ترجمه گوگل]اما، اگرچه یک آنگلیکان ادعا و سازگار بود، او اغلب به عنوان یک آتئیست مورد توهین قرار می گرفت
[ترجمه ترگمان]با این حال، گرچه یک روحانی پیرو مذهب رسمی و اصیل آیین انگلیکان بود، اغلب به عنوان ملحد مورد لعن و نفرین قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Secondary aims included conforming to existing industry standards and defining interfaces to other languages.
[ترجمه گوگل]اهداف ثانویه شامل انطباق با استانداردهای صنعتی موجود و تعریف رابط برای سایر زبان ها بود
[ترجمه ترگمان]اهداف فرعی شامل تطبیق با استانداردهای صنعت موجود و مشخص کردن رابط ها با دیگر زبان ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conforming to the new regulations will add to the cost of the project.
[ترجمه گوگل]انطباق با مقررات جدید بر هزینه پروژه می افزاید
[ترجمه ترگمان]انطباق با مقررات جدید به هزینه پروژه اضافه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Aim: Being the initiator of film and television conforming and popularizing concepts.
[ترجمه گوگل]هدف: آغازگر تطبیق و رواج مفاهیم فیلم و تلویزیون
[ترجمه ترگمان]هدف: مبتکر بودن فیلم و تلویزیون با مفاهیم و مفاهیم popularizing
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conforming with CNMARC format, this paper discusses the author descriptions and retrieval spots selecting of Chinese trade books and elaborates and analyzes the key and difficult problems.
[ترجمه گوگل]مطابق با فرمت CNMARC، این مقاله توضیحات نویسنده و نقاط بازیابی کتاب‌های تجاری چینی را مورد بحث قرار می‌دهد و مشکلات کلیدی و دشوار را به تفصیل و تجزیه و تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از فرمت CNMARC، این مقاله در مورد توصیفات مولف و نقاط بازیابی انتخاب بین کتاب های تجاری چین بحث و بررسی کرده و مشکلات کلیدی و دشوار را بررسی و تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Collect non - conforming parts and feed back quality information timely.
[ترجمه گوگل]قطعات غیر منطبق را جمع آوری کنید و اطلاعات کیفیت را به موقع بازخورد دهید
[ترجمه ترگمان]بخشی از بخش های غیر منطبق را جمع آوری کرده و اطلاعات کیفیت را به موقع تغذیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Apparatus for conforming a planar film on an optical lens, method for functionalizing an optical lens by means of said apparatus, the optical lens so-obtained.
[ترجمه گوگل]دستگاهی برای تطبیق یک فیلم مسطح روی یک لنز نوری، روشی برای عملکرد یک عدسی نوری با استفاده از دستگاه مذکور، لنز نوری به این صورت به دست می‌آید
[ترجمه ترگمان]دستگاه برای منطبق کردن یک فیلم مسطح بر روی یک لنز نوری، روشی برای ایجاد یک لنز نوری با استفاده از دستگاه، لنز نوری به این شکل به دست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Based on the theory of generalized conforming element, two triangular membrane elements with rotational degree of freedom are developed by introducing internal parameters into its displacement field.
[ترجمه گوگل]بر اساس تئوری عنصر منطبق تعمیم یافته، دو عنصر غشایی مثلثی با درجه آزادی چرخشی با وارد کردن پارامترهای داخلی به میدان جابجایی آن توسعه می‌یابند
[ترجمه ترگمان]براساس نظریه عنصر منطبق تعمیم یافته، دو عنصر غشا مثلثی با درجه آزادی دورانی با معرفی پارامترهای داخلی در میدان جابجایی ایجاد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مطابق (صفت)
accordant, matching, according, conforming, relevant, similar, agreeing, correspondent, alike, alike in form, alike in shape, comformable, respondent

تخصصی

[سینما] تطبیق - مطابقت

انگلیسی به انگلیسی

• in accordance; complying

پیشنهاد کاربران

بپرس