1. The results of the two experiments were conflated.
[ترجمه گوگل]نتایج این دو آزمایش با هم ترکیب شدند
[ترجمه ترگمان]نتایج این دو آزمایش conflated بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Her letters conflate past and present.
[ترجمه گوگل]نامه های او گذشته و حال را در هم می آمیزد
[ترجمه ترگمان]نامه های ربرتا از گذشته و از آن گذشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She succeeded in conflating the three plays to produce a fresh new work.
[ترجمه گوگل]او موفق شد این سه نمایشنامه را با هم ترکیب کند تا یک اثر جدید تولید کند
[ترجمه ترگمان]او موفق شد سه نمایشنامه برای تولید یک اثر تازه جدید به نمایش بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Can these two definitions be conflated, or must they be kept separate?
[ترجمه گوگل]آیا می توان این دو تعریف را با هم ادغام کرد یا باید آنها را جدا نگه داشت؟
[ترجمه ترگمان]آیا این دو تعریف می تواند conflated باشد، یا باید آن ها را از هم جدا کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Unfortunately the public conflated fiction with reality and made her into a saint.
[ترجمه گوگل]متأسفانه مردم تخیل را با واقعیت مخلوط کردند و او را به یک قدیس تبدیل کردند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه عموم مردم با واقعیت ارتباط داشتند و او را به یک قدیس تبدیل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He conflates two images from Kipling's short stories in the film.
[ترجمه گوگل]او دو تصویر از داستان های کوتاه کیپلینگ را در فیلم با هم ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]او دو تصویر از داستان های کوتاه کیپلینگ در فیلم را به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They ingeniously conflated other characters and incidents to provide an opera - comique setting.
[ترجمه گوگل]آنها به طرز مبتکرانه ای شخصیت ها و حوادث دیگر را با هم ترکیب کردند تا یک محیط اپرا - کمیک ارائه کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به نحو ingeniously شخصیت های دیگر و حوادث را به کار انداختند تا یک تنظیمات اپرا - comique فراهم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. By conflating childhood with mythic time - and does not the world possess mythic proportions when we are small?
[ترجمه گوگل]با آمیختن دوران کودکی با زمان اسطوره ای - و آیا وقتی ما کوچک هستیم، جهان دارای نسبت های اسطوره ای نیست؟
[ترجمه ترگمان]در دوران کودکی با زمان اسطوره ای - و وقتی کوچک هستیم، جهان دارای نسبت های اسطوره ای نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He takes Adam Smith to task for conflating the division of labour in society with the division within the enterprise.
[ترجمه گوگل]او آدام اسمیت را برای ادغام تقسیم کار در جامعه با تقسیم درون سازمانی به عهده می گیرد
[ترجمه ترگمان]او آدام اسمیت را مسیول تقسیم کار تقسیم کار در جامعه با تقسیم در سازمان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There are no composite characters or conflated events in this story.
[ترجمه گوگل]هیچ شخصیت ترکیبی یا رویدادهای ترکیبی در این داستان وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ شخصیت مرکب یا رویداد conflated در این داستان وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This same structure is conflated in the novel with Lacan's model of the constitution of subjectivity.
[ترجمه گوگل]همین ساختار در رمان با مدل لاکان از ساختار ذهنیت آمیخته شده است
[ترجمه ترگمان]این ساختار مشابه، در رمان با مدل لاکان از قانون اساسی فردیت احساس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Although we must not make the mistake of conflating Asians and Asian-Americans, we must recognize that international issues have domestic implications.
[ترجمه گوگل]اگرچه نباید اشتباه کنیم که آسیایی ها و آسیایی-آمریکایی ها را با هم ترکیب کنیم، اما باید بدانیم که مسائل بین المللی پیامدهای داخلی دارد
[ترجمه ترگمان]اگرچه ما نباید اشتباه اتباع آسیای میانه و آسیایی - آمریکایی ها را اشتباه بگیریم، ما باید تشخیص دهیم که مسائل بین المللی دارای مفاهیم داخلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The two meanings conflated.
14. The urban crisis or the inner city problem conflates a number of quite different economic, political and social issues.
[ترجمه گوگل]بحران شهری یا مشکل درون شهری تعدادی از مسائل کاملاً متفاوت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در هم می آمیزد
[ترجمه ترگمان]بحران شهری یا مشکل شهری درونی، مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی متفاوتی را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Yet the attacks conflated a difference in methodology with a difference in theoretical assumptions.
[ترجمه گوگل]با این حال، حملات تفاوت در روش شناسی را با تفاوت در مفروضات نظری در هم آمیخت
[ترجمه ترگمان]با این حال، این حملات تفاوت در روش شناسی را با تفاوت در فرضیات نظری نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید