confiscation

/ˌkɑːnfəˈskeɪʃn̩//ˌkɒnfɪˈskeɪʃn̩/

معنی: مصادره، ضبط، غصب، مصادره یا ضبط
معانی دیگر: مصادره یا ضبط

جمله های نمونه

1. the government's wrongful confiscation of our properties
مصادره ی نامشروع املاک ما توسط دولت

2. the order for the confiscation of his properties was rescinded
دستور مصادره ی اموال او را لغو کردند.

3. The new laws allow the confiscation of assets purchased with proceeds of the drugs trade.
[ترجمه گوگل]قوانین جدید امکان مصادره دارایی های خریداری شده با درآمدهای حاصل از تجارت مواد مخدر را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]قوانین جدید توقیف اموال خریداری شده با درآمد حاصل از تجارت مواد مخدر را مجاز می شمارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Debate over the far-reaching consequences of the attempted confiscation action should not die with their acquittal.
[ترجمه گوگل]بحث بر سر عواقب گسترده تلاش برای مصادره نباید با تبرئه آنها از بین برود
[ترجمه ترگمان]بحث در مورد عواقب دور از دسترس اقدام به مصادره اموال نباید با تبرئه آن ها از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The judge said he would hold an assets confiscation hearing on Emmett in November.
[ترجمه گوگل]قاضی گفت که در ماه نوامبر جلسه مصادره دارایی ها را در مورد امت برگزار خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]قاضی گفت که در ماه نوامبر ضبط اموال ضبط شده در مورد امت را ضبط خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fund will take out insurance against confiscation and government interference in the repatriation of profits.
[ترجمه گوگل]این صندوق در برابر مصادره و دخالت دولت در بازگرداندن سود بیمه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این صندوق بیمه را در برابر توقیف و دخالت دولت در بازگشت سود به عمل خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Special confiscation orders are problematic for a number of reasons.
[ترجمه گوگل]احکام مصادره ویژه به دلایلی مشکل ساز هستند
[ترجمه ترگمان]صدور دستور توقیف ویژه برای تعدادی از دلایل مشکل آفرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Judge orders confiscation of smuggler's £ 5m assets Drugs baron faces 15 years in solitary.
[ترجمه گوگل]قاضی دستور مصادره دارایی 5 میلیون پوندی قاچاقچی را صادر کرد
[ترجمه ترگمان]قاضی حکم توقیف ۵ میلیون پوند دارایی های قاچاقچی مواد مخدر را صادر کرد و ۱۵ سال در تنهایی مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Confiscation of the property of all emigrants and rebels.
[ترجمه گوگل]مصادره اموال همه مهاجران و شورشیان
[ترجمه ترگمان]مصادره اموال همه مهاجران و شورشیان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The handling regulation for confiscation articles was not confirmed by the health administration.
[ترجمه گوگل]مقررات رسیدگی به اقلام مصادره ای توسط اداره بهداشت تایید نشده است
[ترجمه ترگمان]مقررات مربوط به رسیدگی به توقیف مواد ضبط توسط اداره بهداشت تایید نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The orphan remembered with hatred the confiscation in his childhood institution of a teddy bear.
[ترجمه گوگل]یتیم با نفرت از مصادره یک خرس عروسکی در موسسه کودکی خود یاد کرد
[ترجمه ترگمان]بچه یتیم با نفرت و کینه و confiscation که در دوران کودکی او بود به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The confiscation of dangerous goods be forfeited to produce documentary evidence.
[ترجمه گوگل]مصادره کالاهای خطرناک برای ارائه مدارک مستند ضبط شود
[ترجمه ترگمان]توقیف کالاهای خطرناک به منظور تولید اسناد مستند از دست می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Government confiscation of children because the parent complains about mind control effects.
[ترجمه گوگل]مصادره دولتی کودکان به دلیل شکایت والدین از اثرات کنترل ذهن
[ترجمه ترگمان]توقیف کودکان به دلیل شکایت والدین در مورد اثرات کنترل ذهن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If confiscation once began, it was he - the worker and the saver - who would be looted.
[ترجمه گوگل]اگر یک بار مصادره شروع می شد، این او - کارگر و پس انداز - بود که غارت می شد
[ترجمه ترگمان]اگر ضبط اموال یک بار آغاز شود، او - کارگران و نجات دهنده - که غارت خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مصادره (اسم)
impressment, seizure, confiscation, expropriation, sequestration

ضبط (اسم)
record, requisition, file, storage, confiscation, sequestration, recording, managing

غصب (اسم)
seizure, confiscation, expropriation, usurpation, deforcement, detinue

مصادره یا ضبط (اسم)
confiscation

انگلیسی به انگلیسی

• seizure, taking away (property, money, etc.)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : confiscate
✅️ اسم ( noun ) : confiscation
✅️ صفت ( adjective ) : confiscated
✅️ قید ( adverb ) : _
ضبط و توقیف ( اموال )