confiscated

/ˈkɑːnfəˌsket//ˈkɒnfɪskeɪt/

ضبط کردن، توقیف کردن، مصادره کردن

جمله های نمونه

1. the police confiscated the reporters' cameras
پاسبانان دوربین های خبرنگاران را توقیف کردند.

2. the return of confiscated properties
بازگردانی اموال مصادره شده

3. he claimed his father's confiscated property
او املاک مصادره شده ی پدرش را می خواست.

4. the restitution of the confiscated property of the people
بازگردانی اموال مصادره شده ی مردم

5. he was executed and his belongings were confiscated
او اعدام و اموالش مصادره شد.

6. Miss Williams confiscated all our sweets.
[ترجمه گوگل]خانم ویلیامز تمام شیرینی های ما را مصادره کرد
[ترجمه ترگمان]میس ویلیامز همه sweets را توقیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Miss Edwards has confiscated my comics till the end of term!
[ترجمه گوگل]خانم ادواردز کمیک های من را تا پایان ترم مصادره کرده است!
[ترجمه ترگمان]خانوم \"ادواردز\" تا آخر ترم، کمیک من رو توقیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The policeman confiscated the robber's pistol.
[ترجمه گوگل]پلیس کلت کمری سارق را ضبط کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس طپانچه دزد را توقیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Troops destroyed the capital and confiscated many works of art as war booty.
[ترجمه گوگل]سربازان پایتخت را ویران کردند و بسیاری از آثار هنری را به عنوان غنیمت جنگی مصادره کردند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی پایتخت را ویران کردند و بسیاری از آثار هنری را به عنوان غنیمت جنگی توقیف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He ordered that all party property be confiscated.
[ترجمه گوگل]دستور داد تمام اموال حزب مصادره شود
[ترجمه ترگمان]دستور داد که همه اموال حزب مصادره شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many opposition supporters had their goods confiscated.
[ترجمه گوگل]بسیاری از حامیان اپوزیسیون کالاهایشان را مصادره کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از حامیان اپوزیسیون کالاهای خود را توقیف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The land behind our house was confiscated by the government.
[ترجمه گوگل]زمین پشت خانه ما توسط دولت مصادره شد
[ترجمه ترگمان]زمین پشت خانه ما توسط دولت مصادره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their land was confiscated after the war.
[ترجمه گوگل]زمین آنها پس از جنگ مصادره شد
[ترجمه ترگمان]زمین آن ها بعد از جنگ مصادره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The county has a long-standing policy of reselling confiscated weapons.
[ترجمه گوگل]این شهرستان یک سیاست دیرینه فروش مجدد سلاح های مصادره شده دارد
[ترجمه ترگمان]این شهرستان دارای سیاست طولانی مدت فروش سلاح های توقیف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• seized, impounded, appropriated, taken away (property, money, etc.)

پیشنهاد کاربران

ضبط کردن، توقیف کردن، مصادره کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : confiscate
✅️ اسم ( noun ) : confiscation
✅️ صفت ( adjective ) : confiscated
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس