configuration

/kənˌfɪɡjəˈreɪʃn̩//kənˌfɪɡəˈreɪʃn̩/

معنی: ترتیب، هیئت، پیکر بندی، شکل، پیگربندی، قواره، وضعیت یا موقعیت
معانی دیگر: وضع، وضعیت، طرز قرارگیری، هماراست، کران نما، نقشه ی کلی، نمای برونی، برون نما، نمایه، (شیمی) ساختمان یک ترکیب (به ویژه از نظر رابطه ی فضایی اتم ها نسبت به ملکول ها)، هماراست (طرز قرار گیری) اتم ها در ملکول

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: configurational (adj.), configurative (adj.), configurationally (adv.)
(1) تعریف: the relation or arrangement of the constituent parts of something.
مشابه: composition, conformation, structure

(2) تعریف: the form or shape of something that results from the arrangement of its parts.
مشابه: conformation, lay, pattern, structure

(3) تعریف: in astronomy, the relative position or arrangement of stars or of a particular group of stars.

(4) تعریف: in chemistry, the relative position or arrangement of atoms within a molecule.

(5) تعریف: in psychology, a gestalt or unified whole.

(6) تعریف: a particular arrangement of the several elements of a computer set-up.

جمله های نمونه

1. the configuration of the earth's surface
نمای کلی سطح کره ی زمین

2. Geographers study the configuration of the mountains.
[ترجمه محمد رحمانیان] جغرافی دانان موقعیت کوه ها را مورد مطالعه قرار می دهند.
|
[ترجمه گوگل]جغرافی دانان پیکربندی کوه ها را مطالعه می کنند
[ترجمه ترگمان]Geographers پیکربندی کوه ها را مورد مطالعه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The specific trend features mosaics of circular-concentric configuration, whereas the general one features mosaics of relatively complex, strictly axial geometries.
[ترجمه گوگل]روند خاص دارای موزاییک هایی با پیکربندی دایره-مرکز است، در حالی که روند عمومی دارای موزاییک هایی با هندسه های نسبتاً پیچیده و کاملاً محوری است
[ترجمه ترگمان]این گرایش خاص mosaics از آرایش گرد هم مرکز است، در حالی که نمای کلی mosaics از هندسه نسبتا پیچیده، به شدت محوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Configuration Control Configuration problems often arise from the need to issue software in several different variants.
[ترجمه گوگل]کنترل پیکربندی مشکلات پیکربندی اغلب از نیاز به صدور نرم افزار در چندین نوع مختلف ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]مسایل پیکربندی کنترل پیکربندی اغلب از نیاز به صدور نرم افزار به چندین متغیر مختلف ناشی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each study examines the effects of a specific configuration of some or all of the components of institutional design on democratic performance.
[ترجمه گوگل]هر مطالعه اثرات یک پیکربندی خاص از برخی یا همه اجزای طراحی نهادی را بر عملکرد دموکراتیک بررسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]هر مطالعه اثرات پیکربندی خاص برخی یا همه اجزای طراحی سازمانی را بر روی عملکرد دموکراتیک بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Large clear span skylights to standard and non-standard configuration.
[ترجمه گوگل]نورگیرهای بزرگ با دهانه شفاف با پیکربندی استاندارد و غیر استاندارد
[ترجمه ترگمان]محدوده شفاف و روشنی برای پیکربندی استاندارد و غیر استاندارد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It reportedly uses centrally maintained configuration information along with dynamically gathered performance information to choose the best suited computer for each application.
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که از اطلاعات پیکربندی متمرکز به همراه اطلاعات عملکرد جمع آوری شده به صورت پویا برای انتخاب بهترین رایانه مناسب برای هر برنامه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]گزارش شده است که از اطلاعات پیکربندی متمرکز به همراه اطلاعات عملکرد جمع آوری شده به طور پویا برای انتخاب بهترین کامپیوتر مناسب برای هر کاربرد استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The constellation appears as a cone-shaped configuration of bright stars.
[ترجمه گوگل]این صورت فلکی به صورت پیکربندی مخروطی شکل از ستارگان درخشان ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]این صورت فلکی به شکل یک پیکربندی مخروط شکل از ستارگان روشن ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The right-angle configuration does not prevent loss of the exciting or the emitted light. 1
[ترجمه گوگل]پیکربندی زاویه راست مانع از دست دادن نور هیجان انگیز یا ساطع شده نمی شود 1
[ترجمه ترگمان]پیکربندی زاویه راست از از دست دادن هیجان و یا نور ساطع شده جلوگیری نمی کند ۱
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Surprisingly though, in the normal configuration all of these parallel processors are linked by a standard Ethernet local area network.
[ترجمه گوگل]با کمال تعجب، در پیکربندی معمولی، همه این پردازنده های موازی توسط یک شبکه محلی اترنت استاندارد به هم متصل می شوند
[ترجمه ترگمان]با این حال، به طور شگفت انگیز، در پیکربندی عادی همه این پردازنده های موازی با یک شبکه محلی اترنت استاندارد مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The pickup switching configuration is just like that of a Strat, but obviously with a fatter tone from the humbuckers.
[ترجمه گوگل]پیکربندی سوئیچینگ پیکاپ دقیقاً مانند Strat است، اما بدیهی است که با لحنی چاق تر از هامباکرها
[ترجمه ترگمان]پیکربندی سوییچ کردن فقط شبیه به حالت of است، اما به طور مشخص با یک لحن fatter از the تفاوت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The third configuration Considers mixing gas with a coal-water slurry.
[ترجمه گوگل]پیکربندی سوم مخلوط کردن گاز را با دوغاب زغال سنگ و آب در نظر می گیرد
[ترجمه ترگمان]پیکربندی سوم از ترکیب گاز با استفاده از جریان آب زغال سنگ استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Liberalization will also change the technical configuration of electricity systems, and thereby their environmental impact.
[ترجمه گوگل]آزادسازی همچنین پیکربندی فنی سیستم های برق و در نتیجه اثرات زیست محیطی آنها را تغییر خواهد داد
[ترجمه ترگمان]آزاد کردن، پیکربندی فنی سیستم های برق و در نتیجه تاثیر محیطی آن ها را تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This means that configuration management across process boundaries must be manual.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که مدیریت پیکربندی در سراسر مرزهای فرآیند باید دستی باشد
[ترجمه ترگمان]این بدان معنی است که مدیریت پیکربندی در سراسر مرزه ای فرآیند باید دستی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Phase three, promised by the end of the year, will add other accounting and configuration functionality.
[ترجمه گوگل]فاز سه، که تا پایان سال وعده داده شده است، سایر عملکردهای حسابداری و پیکربندی را اضافه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]فاز سوم که در پایان سال وعده داده شد، دیگر کارکرده ای حسابداری و پیکربندی را اضافه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترتیب (اسم)
order, arrangement, run, sequence, discipline, system, setup, ordonnance, rank, ordering, serialization, regularity, scheme, assortment, configuration, layout, management, collocation

هیئت (اسم)
format, commission, physique, corps, astronomy, configuration, hue, attitude, panel, staff

پیکر بندی (اسم)
configuration

شکل (اسم)
likeness, figure, form, image, facet, rank, formation, shape, configuration, hue, gravure, vignette, medal, schema, shekel

پیگربندی (اسم)
configuration

قواره (اسم)
lot, shape, configuration

وضعیت یا موقعیت (اسم)
configuration

تخصصی

[شیمی] پیکربندی، ساختمان یک ترکیب (به ویژه از نظر رابطه ى فضایی اتم ها نسبت به ملکول ها)، هماراست (طرز قرار گیرى ) اتم ها در ملکول
[سینما] پیکربندی
[عمران و معماری] شکل - پیکربندی - شکل و قواره - نمایش - وضع - شکلبندی - هیئت پذیری - هیئت
[کامپیوتر] پیکر بندی
[برق و الکترونیک] آرایش 1. جانمایی ماشینهایی که برای کار در یک سیستم برنامه ریزی و به هم متصل شده اند .2. جانمایی قطعاتی که بای انجام عمل مداری مود نظر به هم متصل شده اند. - آرایش، پیکر بندی، ساختار
[نساجی] آرایش یافتگی - آرایش
[ریاضیات] شکل، ساختار، متصل کردن، تشکل، پیکربندی، ترکیب، شکل بندی، هیئت، تشکیلات، ترتیب، هیئت پذیری، آرایش
[پلیمر] پیکربندی، آرایش
[آمار] پیکربندی
[آب و خاک] پیکربندی

انگلیسی به انگلیسی

• formation, arrangement of elements
a configuration is an arrangement of a group of things; a formal word.

پیشنهاد کاربران

سپاس ویژه برای میر آرمان ، مدتها بود دنبال یک ترجمه ی درست ، کوتاه ، سر راست برای configuration میگشتم ، از بس آپشنها زیاد بود گیج شده بودم.
( ساختار ) را عالی نوشته بود.
ساختار واژه مختصر و مفید است و به هر جمله و متنی هم جور در می آید و تازی هم نیست و زبان مقدس پارسی است. آفرین به آبادیس که همیشه راهگشا است.
...
[مشاهده متن کامل]

در علوم سیاسی به معنای ساختار
Chemical configuration آرایش الکترونی
قالب
configuration: ترکیب بندی
چیدمان، نظام
در فرهنگ آکسفورد، معادل و همسان gestalt است در حوزه روانشناسی
پیکربندی ، تغییرات ، پیکربندی مجموعه واحدهای سخت افزاری یا برنامه های نرم افزاری خاصی که سیستم رایانه ای را تشکیل می دهد ، [پیکربندی] در مورد میکرو کامپیوترها ، مجموعه اجزای داخلی و خارجی سیستم ، از جمله
...
[مشاهده متن کامل]
حافظه ، دیسک گردانها ، صفحه کلید ، مونیتور ، و سخت افزارهای دیگری چون ماوس ، مودم یا چاپگر ، می باشد پیکربندی سیستم کامپیوتری روی نحوه عملکرد و کاربرد آن تاثیر میگذارد برای انجام پیکربندی مناسب ، به نرم افزار ( سیستم عامل و راه اندازهای ابزار ) ، گزینه های کاربر که با استفاده از فایلهای پیکربندی مانند ‎: "AUTOEXEC BAT و" ‎ "CONFIG SYS در کامپیوترهای شخی آی بی ام و سازگار با آن ، مشخص میشوند و گاهی اوقات به تغییرات سخت افزاری ( اتصال دهنده ها و سوییچها ) نیاز است گرچه با افزایش حافظه یا ظرفیت دیسک ، پیکربندی سیستم تغییر میکند ، اما ساختار اصلی آن ثابت میماند نیز نگاه کنید به ‎ AUTOEXEC BAT ، ‎ CONFIG SYS در رابطه با شبکه ها ، پیکربندی به کل مجموعه سخت افزاری مرتبط با هم یا نحوه اتصال اجزای شبکه ، گفته میشود

network policy configuration
سیاست های ساختاری شبکه
configuration ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: پیکربندی
تعریف: [حمل‏ونقل هوایی] وضعیت قرارگرفتن بال و بدنه و موتورها و سطوح واپایش نسبت به یکدیگر در هواگَرد|||[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مجموعۀ واحدهای سخت‏افزاری یا برنامه‏های نرم‏افزاری خاصی که سامانۀ رایانه‏ای را تشکیل می‏دهد|||[شیمی] ترتیب یا نحوۀ قرار گرفتن اتم ها یا گروه ها در یک مولکول
...
[مشاهده متن کامل]

مباحث
formation
شکل ظاهری
ساختار عملکرد - تنظیمات
ترکیب
راه اندازی
سیستم و ساختار
پیکربندی، ساختار
تنظیمات
پیکربندی
طرز قرار گرفتن
آرایش
ساختار
چیدمان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس