اسم ( noun )مشتقات: configurational (adj.), configurative (adj.), configurationally (adv.)
• (1)تعریف: the relation or arrangement of the constituent parts of something. • مشابه: composition, conformation, structure
• (2)تعریف: the form or shape of something that results from the arrangement of its parts. • مشابه: conformation, lay, pattern, structure
• (3)تعریف: in astronomy, the relative position or arrangement of stars or of a particular group of stars.
• (4)تعریف: in chemistry, the relative position or arrangement of atoms within a molecule.
• (5)تعریف: in psychology, a gestalt or unified whole.
• (6)تعریف: a particular arrangement of the several elements of a computer set-up.
جمله های نمونه
1. the configuration of the earth's surface
نمای کلی سطح کره ی زمین
2. Geographers study the configuration of the mountains.
[ترجمه محمد رحمانیان] جغرافی دانان موقعیت کوه ها را مورد مطالعه قرار می دهند.
|
[ترجمه گوگل]جغرافی دانان پیکربندی کوه ها را مطالعه می کنند [ترجمه ترگمان]Geographers پیکربندی کوه ها را مورد مطالعه قرار می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The specific trend features mosaics of circular-concentric configuration, whereas the general one features mosaics of relatively complex, strictly axial geometries.
[ترجمه گوگل]روند خاص دارای موزاییک هایی با پیکربندی دایره-مرکز است، در حالی که روند عمومی دارای موزاییک هایی با هندسه های نسبتاً پیچیده و کاملاً محوری است [ترجمه ترگمان]این گرایش خاص mosaics از آرایش گرد هم مرکز است، در حالی که نمای کلی mosaics از هندسه نسبتا پیچیده، به شدت محوری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Configuration Control Configuration problems often arise from the need to issue software in several different variants.
[ترجمه گوگل]کنترل پیکربندی مشکلات پیکربندی اغلب از نیاز به صدور نرم افزار در چندین نوع مختلف ناشی می شود [ترجمه ترگمان]مسایل پیکربندی کنترل پیکربندی اغلب از نیاز به صدور نرم افزار به چندین متغیر مختلف ناشی می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Each study examines the effects of a specific configuration of some or all of the components of institutional design on democratic performance.
[ترجمه گوگل]هر مطالعه اثرات یک پیکربندی خاص از برخی یا همه اجزای طراحی نهادی را بر عملکرد دموکراتیک بررسی میکند [ترجمه ترگمان]هر مطالعه اثرات پیکربندی خاص برخی یا همه اجزای طراحی سازمانی را بر روی عملکرد دموکراتیک بررسی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Large clear span skylights to standard and non-standard configuration.
[ترجمه گوگل]نورگیرهای بزرگ با دهانه شفاف با پیکربندی استاندارد و غیر استاندارد [ترجمه ترگمان]محدوده شفاف و روشنی برای پیکربندی استاندارد و غیر استاندارد وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It reportedly uses centrally maintained configuration information along with dynamically gathered performance information to choose the best suited computer for each application.
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که از اطلاعات پیکربندی متمرکز به همراه اطلاعات عملکرد جمع آوری شده به صورت پویا برای انتخاب بهترین رایانه مناسب برای هر برنامه استفاده می کند [ترجمه ترگمان]گزارش شده است که از اطلاعات پیکربندی متمرکز به همراه اطلاعات عملکرد جمع آوری شده به طور پویا برای انتخاب بهترین کامپیوتر مناسب برای هر کاربرد استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The constellation appears as a cone-shaped configuration of bright stars.
[ترجمه گوگل]این صورت فلکی به صورت پیکربندی مخروطی شکل از ستارگان درخشان ظاهر می شود [ترجمه ترگمان]این صورت فلکی به شکل یک پیکربندی مخروط شکل از ستارگان روشن ظاهر می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The right-angle configuration does not prevent loss of the exciting or the emitted light. 1
[ترجمه گوگل]پیکربندی زاویه راست مانع از دست دادن نور هیجان انگیز یا ساطع شده نمی شود 1 [ترجمه ترگمان]پیکربندی زاویه راست از از دست دادن هیجان و یا نور ساطع شده جلوگیری نمی کند ۱ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Surprisingly though, in the normal configuration all of these parallel processors are linked by a standard Ethernet local area network.
[ترجمه گوگل]با کمال تعجب، در پیکربندی معمولی، همه این پردازنده های موازی توسط یک شبکه محلی اترنت استاندارد به هم متصل می شوند [ترجمه ترگمان]با این حال، به طور شگفت انگیز، در پیکربندی عادی همه این پردازنده های موازی با یک شبکه محلی اترنت استاندارد مرتبط هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The pickup switching configuration is just like that of a Strat, but obviously with a fatter tone from the humbuckers.
[ترجمه گوگل]پیکربندی سوئیچینگ پیکاپ دقیقاً مانند Strat است، اما بدیهی است که با لحنی چاق تر از هامباکرها [ترجمه ترگمان]پیکربندی سوییچ کردن فقط شبیه به حالت of است، اما به طور مشخص با یک لحن fatter از the تفاوت دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The third configuration Considers mixing gas with a coal-water slurry.
[ترجمه گوگل]پیکربندی سوم مخلوط کردن گاز را با دوغاب زغال سنگ و آب در نظر می گیرد [ترجمه ترگمان]پیکربندی سوم از ترکیب گاز با استفاده از جریان آب زغال سنگ استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Liberalization will also change the technical configuration of electricity systems, and thereby their environmental impact.
[ترجمه گوگل]آزادسازی همچنین پیکربندی فنی سیستم های برق و در نتیجه اثرات زیست محیطی آنها را تغییر خواهد داد [ترجمه ترگمان]آزاد کردن، پیکربندی فنی سیستم های برق و در نتیجه تاثیر محیطی آن ها را تغییر می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This means that configuration management across process boundaries must be manual.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که مدیریت پیکربندی در سراسر مرزهای فرآیند باید دستی باشد [ترجمه ترگمان]این بدان معنی است که مدیریت پیکربندی در سراسر مرزه ای فرآیند باید دستی باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Phase three, promised by the end of the year, will add other accounting and configuration functionality.
[ترجمه گوگل]فاز سه، که تا پایان سال وعده داده شده است، سایر عملکردهای حسابداری و پیکربندی را اضافه خواهد کرد [ترجمه ترگمان]فاز سوم که در پایان سال وعده داده شد، دیگر کارکرده ای حسابداری و پیکربندی را اضافه خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[شیمی] پیکربندی، ساختمان یک ترکیب (به ویژه از نظر رابطه ى فضایی اتم ها نسبت به ملکول ها)، هماراست (طرز قرار گیرى ) اتم ها در ملکول [سینما] پیکربندی [عمران و معماری] شکل - پیکربندی - شکل و قواره - نمایش - وضع - شکلبندی - هیئت پذیری - هیئت [کامپیوتر] پیکر بندی [برق و الکترونیک] آرایش 1. جانمایی ماشینهایی که برای کار در یک سیستم برنامه ریزی و به هم متصل شده اند .2. جانمایی قطعاتی که بای انجام عمل مداری مود نظر به هم متصل شده اند. - آرایش، پیکر بندی، ساختار [نساجی] آرایش یافتگی - آرایش [ریاضیات] شکل، ساختار، متصل کردن، تشکل، پیکربندی، ترکیب، شکل بندی، هیئت، تشکیلات، ترتیب، هیئت پذیری، آرایش [پلیمر] پیکربندی، آرایش [آمار] پیکربندی [آب و خاک] پیکربندی
انگلیسی به انگلیسی
• formation, arrangement of elements a configuration is an arrangement of a group of things; a formal word.
پیشنهاد کاربران
سپاس ویژه برای میر آرمان ، مدتها بود دنبال یک ترجمه ی درست ، کوتاه ، سر راست برای configuration میگشتم ، از بس آپشنها زیاد بود گیج شده بودم. ( ساختار ) را عالی نوشته بود. ساختار واژه مختصر و مفید است و به هر جمله و متنی هم جور در می آید و تازی هم نیست و زبان مقدس پارسی است. آفرین به آبادیس که همیشه راهگشا است. ... [مشاهده متن کامل]
در علوم سیاسی به معنای ساختار
Chemical configuration آرایش الکترونی
قالب
configuration: ترکیب بندی
چیدمان، نظام
در فرهنگ آکسفورد، معادل و همسان gestalt است در حوزه روانشناسی
پیکربندی ، تغییرات ، پیکربندی مجموعه واحدهای سخت افزاری یا برنامه های نرم افزاری خاصی که سیستم رایانه ای را تشکیل می دهد ، [پیکربندی] در مورد میکرو کامپیوترها ، مجموعه اجزای داخلی و خارجی سیستم ، از جمله ... [مشاهده متن کامل]
حافظه ، دیسک گردانها ، صفحه کلید ، مونیتور ، و سخت افزارهای دیگری چون ماوس ، مودم یا چاپگر ، می باشد پیکربندی سیستم کامپیوتری روی نحوه عملکرد و کاربرد آن تاثیر میگذارد برای انجام پیکربندی مناسب ، به نرم افزار ( سیستم عامل و راه اندازهای ابزار ) ، گزینه های کاربر که با استفاده از فایلهای پیکربندی مانند : "AUTOEXEC BAT و" "CONFIG SYS در کامپیوترهای شخی آی بی ام و سازگار با آن ، مشخص میشوند و گاهی اوقات به تغییرات سخت افزاری ( اتصال دهنده ها و سوییچها ) نیاز است گرچه با افزایش حافظه یا ظرفیت دیسک ، پیکربندی سیستم تغییر میکند ، اما ساختار اصلی آن ثابت میماند نیز نگاه کنید به AUTOEXEC BAT ، CONFIG SYS در رابطه با شبکه ها ، پیکربندی به کل مجموعه سخت افزاری مرتبط با هم یا نحوه اتصال اجزای شبکه ، گفته میشود
network policy configuration سیاست های ساختاری شبکه
configuration ( حملونقل هوایی ) واژه مصوب: پیکربندی تعریف: [حملونقل هوایی] وضعیت قرارگرفتن بال و بدنه و موتورها و سطوح واپایش نسبت به یکدیگر در هواگَرد|||[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مجموعۀ واحدهای سختافزاری یا برنامههای نرمافزاری خاصی که سامانۀ رایانهای را تشکیل میدهد|||[شیمی] ترتیب یا نحوۀ قرار گرفتن اتم ها یا گروه ها در یک مولکول ... [مشاهده متن کامل]