1. He leant forward confidingly.
[ترجمه گوگل]با اعتماد به جلو خم شد
[ترجمه ترگمان]او به جلو خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به جلو خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Their hands were laid confidingly in the hand of Christ; their feet were planted upon the Rock of Ages.
[ترجمه گوگل]دستان آنها با اطمینان در دست مسیح گذاشته شد پاهایشان بر صخره اعصار کاشته شد
[ترجمه ترگمان]دست آن ها را در دست خدا گذاشته بودند و پاهایشان را روی صخره قرون وسطی کاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دست آن ها را در دست خدا گذاشته بودند و پاهایشان را روی صخره قرون وسطی کاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She watched him confidingly and without any fear, faintly wagging her tail.
[ترجمه گوگل]او با اعتماد به نفس و بدون هیچ ترسی او را تماشا می کرد و دمش را به آرامی تکان می داد
[ترجمه ترگمان]بدون هیچ ترسی به او نگاه می کرد، بدون هیچ ترسی که دم خود را تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بدون هیچ ترسی به او نگاه می کرد، بدون هیچ ترسی که دم خود را تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She spoke in a low voice, leaning towards him confidingly.
[ترجمه گوگل]با صدای آهسته صحبت کرد و با اعتماد به نفس به سمت او خم شد
[ترجمه ترگمان]او با صدای آهسته ای حرف می زد و به طرف او خم می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با صدای آهسته ای حرف می زد و به طرف او خم می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. “My mum said there have been more murders here recently, ” she explains confidingly.
[ترجمه گوگل]او با اعتماد به نفس توضیح می دهد: «مادرم گفت اخیراً قتل های بیشتری در اینجا رخ داده است
[ترجمه ترگمان]او توضیح می دهد: \" مادرم گفت که اخیرا قتل های بیشتری در اینجا صورت گرفته است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او توضیح می دهد: \" مادرم گفت که اخیرا قتل های بیشتری در اینجا صورت گرفته است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید