confidently

/ˈkɑn.fəd.ənt.li//ˈkɑn.fəd.ənt.li/

مطمئنا"، بدون شبهه

جمله های نمونه

1. 'I won't let you down,' he replied confidently.
[ترجمه گوگل]او با اطمینان پاسخ داد: "من تو را ناامید نخواهم کرد "
[ترجمه ترگمان]با اطمینان جواب داد: من تو رو ناامید نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The report asserts confidently that the industry will grow.
[ترجمه گوگل]این گزارش با اطمینان تاکید می کند که صنعت رشد خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این گزارش با اطمینان می گوید که این صنعت رشد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They would confidently intuit your very thoughts.
[ترجمه گوگل]آنها با اطمینان افکار شما را درک خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]اونا مطمئن میشن که ایده های تو رو از بین ببرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She spoke confidently into the microphone.
[ترجمه گوگل]او با اعتماد به نفس در میکروفون صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]او بااعتماد به نفس در میکروفون حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Go confidently in the direction of your dreams! Live the life you've imagined. Henry David Thoreau
[ترجمه گوگل]با اعتماد به نفس در مسیر رویاهای خود گام بردارید! زندگی را که تصور کرده اید زندگی کنید هنری دیوید ثورو
[ترجمه ترگمان]بااعتماد به نفس خود را به سوی رویاهات هدایت کن! زندگی را که تصور کرده ای زنده بمانی \" هنری دیوید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Press reports beforehand confidently pronounced that an agreement had already been reached.
[ترجمه گوگل]گزارش های مطبوعاتی قبلاً با اطمینان اعلام کردند که توافقی قبلاً حاصل شده است
[ترجمه ترگمان]گزارش ها مطبوعاتی قبل از این اعلام کردند که توافقی حاصل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You can and must act boldly and confidently.
[ترجمه گوگل]شما می توانید و باید جسورانه و با اطمینان عمل کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با شجاعت و مطمئن عمل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's speaking up and asserting himself confidently.
[ترجمه گوگل]داره حرف میزنه و با اعتماد به نفس حرف میزنه
[ترجمه ترگمان]او در حال صحبت کردن است و با اطمینان خودش را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Carla smiled confidently at the cameras.
[ترجمه گوگل]کارلا با اعتماد به نفس به دوربین ها لبخند زد
[ترجمه ترگمان]کارلا با اطمینان به دوربین ها لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Try to act confidently, even if you feel nervous.
[ترجمه گوگل]سعی کنید با اطمینان عمل کنید، حتی اگر عصبی هستید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید بااعتماد به نفس عمل کنید، حتی اگر احساس اضطراب می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She played the piano confidently but her timing was not good.
[ترجمه گوگل]او پیانو را با اطمینان می نواخت اما زمان بندی او خوب نبود
[ترجمه ترگمان]او با اطمینان پیانو نواخت، اما زمان بندی او خوب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Can we confidently rely on him to get the job done?
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم برای انجام کار با اطمینان به او تکیه کنیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا ما می توانیم بااعتماد به نفس به او تکیه کنیم تا کار را انجام دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He confidently proclaims that he is offering the best value in the market.
[ترجمه گوگل]او با اطمینان اعلام می کند که بهترین ارزش را در بازار ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]او با اطمینان ادعا می کند که بهترین ارزش را در بازار عرضه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He confidently forecast a big increase in sales,and he turned out to be right.
[ترجمه گوگل]او با اطمینان افزایش فروش زیادی را پیش بینی کرد و معلوم شد که درست می گوید
[ترجمه ترگمان]او بااعتماد به نفس افزایش زیادی در فروش پیش بینی کرد و او به سمت راست برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She confidently expects to win.
[ترجمه گوگل]او با اطمینان انتظار دارد که برنده شود
[ترجمه ترگمان]او بااعتماد به نفس انتظار برنده شدن را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a confident manner, with certainty

پیشنهاد کاربران

با اطمینان خاطر
مثال:
I can confidently state that despite our many shortcomings and areas where improvement is needed, we have made significant progress in this field.
من می توانم با اطمینان خاطر بگویم که علیرغم بسیاری از کاستی ها و عرصه هایی که نیاز به پیشرفت هست، ما در این میدانها پیشرفت قابل توجه ای کرده ایم.
...
[مشاهده متن کامل]

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم fid
📌 این ریشه، معادل "faith" و "trust" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "faith" یا "trust" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 fidelity: strong ‘faith’ or ‘trust’ in someone or something
🔘 confide: to place ‘trust’ in someone by sharing secrets
🔘 confidence: a state of having full ‘trust’ in oneself or others
🔘 confidant: a person in whom one places complete ‘trust’
🔘 infidel: one who is seen as lacking ‘faith’
🔘 perfidy: an act of breaking ‘trust’ or being disloyal
🔘 fiduciary: relating to ‘trust’ in financial or legal matters
🔘 confiding: showing readiness to place ‘trust’ in someone
🔘 infidelity: a violation of ‘faith’ or ‘trust’ in a relationship
🔘 affidavit: a written statement sworn under ‘faith’ or oath
🔘 fideism: the doctrine that ‘faith’ is independent of reason
🔘 bona fide: done with genuine ‘faith’ and honesty
🔘 fiducial: based on ‘trust’ or established authority
🔘 semper fidelis: a Latin phrase meaning "always ‘faithful’"

- بی محابا
- با دلی قرص
بی باکانه
بی پروا
با دل قرص
بی باکانه
بی پروا
مطمئنانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : confide
✅️ اسم ( noun ) : confidence / confidentiality / confidant
✅️ صفت ( adjective ) : confident / confidential / confiding
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : confidently / confidentially / confidingly
❗️دوستان با اینکه تمامی این کلمات از یک خانواده هستند اما در معنی خیلی تفاوت دارند مثلا confident به معنای مطمئن و دارای اعتماد به نفس هست اما confidential به معنای سرّی و محرمانه می باشد! لطفا معنای همه کلمات را سرچ کنید تا در استفاده اونها دچار اشتباه نشید 🤝

assuredly
طوری که بتوان قسم خورد
بااطمینان خاطر
باخاطر جمعی
بااعتماد بنفس
صحت
قطعا
بدون شک
مطمئنا
مطمئنا، بدون شبهه
with confidence
in a confident manner
اطمینان، اعتماد به نفس
اعتماد به نفس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)