اسم ( noun )
• : تعریف: any swindle made possible by first gaining the confidence of the victim; con game; con.
• مشابه: fraud, swindle
• مشابه: fraud, swindle
- He was five hundred dollars poorer after falling prey to his acquaintance's confidence game.
[ترجمه گوگل] او بعد از اینکه طعمه بازی اعتماد به نفس آشنایش شد پانصد دلار فقیرتر شد
[ترجمه ترگمان] او پانصد دلار پس از سقوط به بازی اعتماد به acquaintance فقیرتر از پانصد دلار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او پانصد دلار پس از سقوط به بازی اعتماد به acquaintance فقیرتر از پانصد دلار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید