confederate

/kənˈfedərət//kənˈfedəreɪt/

معنی: متفق، متفق، موتلف، هم پیمان، متحد، متفق کردن
معانی دیگر: (جنگ های داخلی امریکا - c بزرگ) وابسته به ایالات جنوبی، جنوبی، طرفدار جنوب، (در امور غیرقانونی) همدست، شریک جرم، توطئه گر، عضو کنفدراسیون (پیمانگان)، هم آرمان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: joined or united in a confederacy; allied.
مترادف: allied, federated, united
مشابه: allied, associate, associated

(2) تعریف: (cap.) of or referring to the eleven southern states that seceded from the United States in 1860-61.
مشابه: southern
اسم ( noun )
(1) تعریف: a member of or participant in a confederacy; ally.
مترادف: ally
مشابه: associate, partner

(2) تعریف: an accomplice, as in a crime or conspiracy.
مترادف: accomplice, conspirator
مشابه: abettor, cohort, conspirer, schemer

(3) تعریف: (cap.) a person or state allied with the Confederacy during the U.S. Civil War.
مترادف: secessionist
مشابه: southerner
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: confederates, confederating, confederated
• : تعریف: to join or unite in a confederacy.
مترادف: ally, federate, unite
مشابه: join, league, team, unify

جمله های نمونه

1. The Confederate States perceive that they cannot carry all before them with a rush.
[ترجمه گوگل]کشورهای کنفدراسیون درک می کنند که نمی توانند همه چیز را با عجله جلو ببرند
[ترجمه ترگمان]ایالات کنفدراسیون احساس می کنند که نمی توانند با عجله تمام آن ها را حمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The young woman was his confederate, of course.
[ترجمه امیر جباری] صد در صد، زن جوان شریک جرم وی بود.
|
[ترجمه گوگل]زن جوان البته همدست او بود
[ترجمه ترگمان]البته این زن جوان همدست او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Confederate rose will mature into a large shrub or small tree.
[ترجمه امیر جباری] رزِ کنفِدِرِت تبدیل به بوته ای بزرگ یا درختی کوچک میشود.
|
[ترجمه گوگل]رز کنفدراسیون به یک درختچه بزرگ یا درخت کوچک بالغ می شود
[ترجمه ترگمان]حکومت کنفدراسیون به یک درخت بزرگ یا یک درخت کوچک تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hancock and the Confederate General Armistead had been friends before the war.
[ترجمه گوگل]هنکاک و ژنرال آرمیستد کنفدراسیون قبل از جنگ با هم دوست بودند
[ترجمه ترگمان]امضا Hancock و ژنرال Armistead، قبل از جنگ با هم دوست بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The atmosphere on board the Confederate flagship, the ram Tennessee, was altogether different.
[ترجمه گوگل]جو روی کشتی پرچمدار کنفدراسیون، قوچ تنسی، کاملاً متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]فضای بازی در عرشه فرمانده توپخانه، the تنسی، کام لا متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was a gun-toting, pitchfork-brandishing, wall-building, Confederate flag-waving, black-hatted leader of an anti-establishment insurgency.
[ترجمه گوگل]او یک رهبر اسلحه‌باز، چنگال‌زن، دیوارساز، پرچم‌دار کنفدراسیون و رهبر کلاه‌سیاه‌پوش شورشیان ضد تشکیلات بود
[ترجمه ترگمان]او یک تفنگ ساچمه ای، چنگک دو چنگک به دست داشت و پرچم کنفدراسیون را تکان می داد - تکان تکان می داد، رهبر کلاه سیاه و کلاه سیاه یک شورش ضد دولتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Confederate soldiers joined the Federals in uncovering their heads during the ceremonies.
[ترجمه گوگل]سربازان کنفدراسیون به فدرال ها پیوستند تا سر خود را در طول مراسم کشف کنند
[ترجمه ترگمان]سربازان کنفدراسیون به دولت پیوستند و در طول مراسم heads را کشف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A Confederate flag waves in the breeze and a Rottweiler named Cocoa Puff stands guard on the front porch.
[ترجمه گوگل]پرچم کنفدراسیون در نسیم به اهتزاز در می آید و روتوایلری به نام کاکائو پاف در ایوان جلو نگهبانی می دهد
[ترجمه ترگمان]یک موج پرچم کنفدراسیون در باد و a که به نام کاکل شکلاتی نامیده می شود در ایوان جلویی نگهبانی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Federals looking toward the Confederate lines got only a limited impression of pageantry.
[ترجمه گوگل]فدرال‌هایی که به خطوط کنفدراسیون نگاه می‌کردند، تنها تصور محدودی از مجلل بودن داشتند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Since last July, the Confederate battle flag no longer flies atop South Carolina's statehouse.
[ترجمه گوگل]از ژوئیه گذشته، پرچم جنگ کنفدراسیون دیگر بر فراز ساختمان ایالتی کارولینای جنوبی به اهتزاز در نمی آید
[ترجمه ترگمان]از ماه ژوئیه گذشته، پرچم جنگ کنفدراسیون دیگر در بالای statehouse کارولینای جنوبی پرواز نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In early spring, 186 the new Confederate government decided to force the issue.
[ترجمه گوگل]در اوایل بهار 186، دولت جدید کنفدراسیون تصمیم گرفت این موضوع را به اجبار بپذیرد
[ترجمه ترگمان]در اوایل بهار ۱۸۶ دولت ائتلافی جدید تصمیم گرفت که این مساله را به اجرا درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The boy had evidently been sent over by Confederate officers anxious that we should see their heroism in print.
[ترجمه گوگل]ظاهراً این پسر توسط افسران کنفدراسیون فرستاده شده بود و نگران بودند که قهرمانی آنها را در چاپ ببینیم
[ترجمه ترگمان]ظاهرا آن پسر توسط افسران کنفدراسیون فرستاده شده بود که ما باید شجاعت آن ها را در چاپ ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One family has a Confederate cavalryman among its forebears, the other is descended from slaves.
[ترجمه گوگل]یکی از خانواده ها یک سواره نظام کنفدراسیون در میان اجداد خود دارد و دیگری از نسل بردگان است
[ترجمه ترگمان]یک خانواده از افراد سواره نظام کنفدراسیون در میان forebears، یکی دیگر از برده ها پایین آمده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Other parts of the battlefield saw Confederate attacks nearly as fierce as this one.
[ترجمه گوگل]سایر بخش‌های میدان نبرد، حملات کنفدراسیون را تقریباً به شدت این حمله دیدند
[ترجمه ترگمان]بخش های دیگر میدان جنگ به اندازه این یکی به شدت حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Two more Confederate brigades came across the river, and the attempt was repeated.
[ترجمه گوگل]دو تیپ دیگر کنفدراسیون از رودخانه عبور کردند و تلاش دوباره تکرار شد
[ترجمه ترگمان]دو گروه از brigades کنفدراسیون به طرف رودخانه سرازیر شدند و تلاش دوباره تکرار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متفق (اسم)
confederate

متفق (صفت)
confederate

موتلف (صفت)
confederate

هم پیمان (صفت)
allegiant, confederate, federate

متحد (صفت)
conjunct, confederate, federate, allied, united, unified, integrated, married

متفق کردن (فعل)
unite, confederate

انگلیسی به انگلیسی

• one who supported the southern confederate movement during the u.s.a civil war
partner, ally, colleague
form a league, become part of a confederacy
confederate means belonging or related to a confederacy.
someone's confederates are the people they are working with in a secret activity.

پیشنهاد کاربران

۱. همیار، کمک رسان، دستیار، همکار ( بیشتر در کارهای ناروا و خلاف )
۲. نیمروزی، جنوبی ( در زمان رخداد جنگ درونی کشور ساتراپی های هم بسته یا همان آمریکا )
۳. فدرال، هم پیمان، عضو شده توسط یک معاهده
( دزدی و… ) همدست
پرچم کانفدریت
پرچم ایالات جنوب امریکا قبل از جنگ داخلی
نماد دوران برده داری
confederate flag یک پرچم برای ۱۱ اِیالت جنوبی کشور امریکا است که یک روز خاص جشن میگیرن و این پرچم رو هم می اَفراشَند، اما عده ای آنرا یک نوع نماد و یادآوری نژاد پرستی در امریکا تلقی میکنند.
همکار

بپرس