confectionery

/kənˈfekʃəˌneri//kənˈfekʃənəri/

معنی: قنادی، صنعت شیرینی سازی
معانی دیگر: تنقلات، شیرینیجات، نقل و نبات، (مغازه ی) شیرینی فروشی، آجیل فروشی، مغازه ی آب نبات فروشی، هنرساختن شیرینی و نقل و نبات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: confectioneries
(1) تعریف: confections or candies collectively.

(2) تعریف: the art or occupation of a confectioner.

(3) تعریف: a candy shop; confectionary.

جمله های نمونه

1. The Confectionery Warehouse is a chocoholic's dream.
[ترجمه گوگل]انبار قنادی رویای یک شکلات است
[ترجمه ترگمان]انبار Confectionery رویای chocoholic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sugar in chocolate and other forms of confectionery is one of the major causes of tooth decay.
[ترجمه گوگل]قند موجود در شکلات و سایر انواع شیرینی یکی از عوامل اصلی پوسیدگی دندان است
[ترجمه ترگمان]قند در شکلات و دیگر اشکال of یکی از علل عمده پوسیدگی دندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A wide range of confectionery and ice-cream is sold from the Riverside Theatre Shop before the show and during the interval.
[ترجمه گوگل]طیف گسترده‌ای از شیرینی‌ها و بستنی‌ها از فروشگاه تئاتر ریورساید قبل از نمایش و در طی این فاصله به فروش می‌رسد
[ترجمه ترگمان]دامنه وسیعی از cream و ice از فروشگاه تئاتر ریورساید قبل از نمایش و در طول این فاصله به فروش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He'd started off with one of the bigger confectionery firms in the city.
[ترجمه گوگل]او کار خود را با یکی از شرکت های بزرگ شیرینی پزی در شهر شروع کرده بود
[ترجمه ترگمان]او با یکی از بزرگ ترین شرکت های confectionery در شهر شروع به کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Drinks and confectionery giant Cadbury Schweppes jumped 5p to 479p ahead of results out later this week.
[ترجمه گوگل]غول نوشیدنی و شیرینی سازی Cadbury Schweppes قبل از اعلام نتایج در اواخر این هفته، 5p جهش کرد و به 479p رسید
[ترجمه ترگمان]نوشیدنی و confectionery giant confectionery Schweppes ۵ بعد از نتایج این هفته به ۴۷۹ میلی متر صعود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Brachs, a confectionery company, recently took Chicago by surprise when it announced the closure of its local factory.
[ترجمه گوگل]Brachs، یک شرکت شیرینی سازی، اخیرا شیکاگو را با اعلام تعطیلی کارخانه محلی خود غافلگیر کرد
[ترجمه ترگمان]Brachs، یک شرکت confectionery، اخیرا وقتی اعلام تعطیلی کارخانه محلی خود را اعلام کرد، به تازگی شیکاگو را غافلگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Confectionery is a multi-million-pound business.
[ترجمه گوگل]شیرینی پزی یک تجارت چند میلیون پوندی است
[ترجمه ترگمان]Confectionery یک کسب وکار چند میلیون پوندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was a kiosk which sold confectionery.
[ترجمه گوگل]کیوسکی بود که قنادی می فروخت
[ترجمه ترگمان]یک کیوسک فروش بود که آن ها را به فروش می رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Always a crowd at the local confectionery.
[ترجمه گوگل]همیشه در قنادی محلی ازدحام جمعیت
[ترجمه ترگمان]همیشه در the محلی جمع شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We are a leading supplier of confectionery, cookies, nougat, pastries, cakes, bread.
[ترجمه گوگل]ما یک تامین کننده پیشرو در قنادی، کلوچه، نوقا، شیرینی، کیک، نان هستیم
[ترجمه ترگمان]ما تهیه کننده اصلی از confectionery، کلوچه، کیک، نان و نان هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Biscuits, Confectionery, Canned Food, Groceries Preserved Fruits, Dried Fruits, Marshmallow, Potato King and Alot More Confectionaries.
[ترجمه گوگل]بیسکویت، شیرینی، کنسرو، مواد غذایی میوه های کنسرو شده، میوه های خشک، گل ختمی، پادشاه سیب زمینی و بسیاری دیگر از قنادی ها
[ترجمه ترگمان]میوه ها، Confectionery، Canned، میوه های زنده، میوه های خشک، میوه های خشک، marshmallow، King سیب زمینی و alot بیشتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Buy and additives for Food industries: snack foods, confectionery, canned food, meat processing, biscuit, sauces.
[ترجمه گوگل]خرید و مواد افزودنی برای صنایع غذایی: تنقلات، قنادی، کنسرو، فرآوری گوشت، بیسکویت، سس
[ترجمه ترگمان]Buy و افزودنی های غذایی برای صنایع غذایی: غذاهای اسنک، confectionery، غذاهای کنسرو شده، فرآوری گوشت، بیسکویت، سس های سالاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We manufacture a wide range of candy, confectionery, beverage & food materials.
[ترجمه گوگل]ما طیف گسترده ای از آب نبات، شیرینی، نوشیدنی و مواد غذایی را تولید می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما طیف وسیعی از شکلات، شیرینی، نوشیدنی و مواد غذایی را تولید می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Are looking for confectionery and biscuits products agents, a strength of the manufacturer to contact us.
[ترجمه گوگل]به دنبال نمایندگی های محصولات شیرینی و بیسکویت، نقطه قوت سازنده برای تماس با ما هستید
[ترجمه ترگمان]به دنبال عوامل confectionery و بیسکوییت، یک قدرت تولید کننده برای تماس با ما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قنادی (اسم)
confectionery

صنعت شیرینی سازی (اسم)
confectionery

انگلیسی به انگلیسی

• candy or pastry; pastry shop, bake shop
you can refer to sweets and chocolates as confectionery.

پیشنهاد کاربران

1. شیرینی. شیرینی جات 2. شیرینی فروشی. قنادی 3. شیرینی پزی
مثال:
a wide choice of confectionery
یک تنوع گسترده از شیرینی جات
یک تنوع گسترده از شیرینی فروشی و قنادی
Confectionery: صنعت قنادی
Confectioner: قناد
Confectionery store: قنادی. شیرینی فروشی
Confectionary=confections: شیرینیجات
confectionery ( n ) ( kənˈfɛkʃəˌnɛri ) =candy, chocolate, etc. , e. g. Confectionery is a multimillion - dollar business.
confectionery
شیرینی فروشی یا قنادی
sweets, chocolates etc
شیرینیجات
قنادی
شیرینی فروشی

بپرس