confectionary

/kənˈfekʃəˌneri//kənˈfekʃəˌneri/

وابسته به یا مانند همساخت (یا در آمیخت)، وابسته به شیرینی ونقل و نبات سازی، مغازه ی شیرینی فروشی، آجیل فروشی، شیرینی سازی، قنادی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: confectionaries
(1) تعریف: a candy shop; confectionery.

(2) تعریف: a candy; confection.
مشابه: candy
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or concerning candies or the making of candy.

جمله های نمونه

1. On top was a confectionary incarnation of the goddess Liberty.
[ترجمه گوگل]در بالا تجسم قنادی از الهه لیبرتی بود
[ترجمه ترگمان]در بالا، تجسم confectionary از ادی الهه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our company is specialized in confectionary and pastries. We may produce products according to customers' requests.
[ترجمه گوگل]شرکت ما در زمینه شیرینی و قنادی تخصص دارد ما ممکن است محصولات را با توجه به درخواست مشتریان تولید کنیم
[ترجمه ترگمان]شرکت ما در confectionary و شیرینی ها تخصص دارد ما می توانیم محصولات را با توجه به درخواست های مشتریان تولید کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The absolutely unique and new industry of personalized confectionary products represents an excellent opportunity for success.
[ترجمه گوگل]صنعت کاملاً منحصر به فرد و جدید محصولات قنادی شخصی سازی شده فرصتی عالی برای موفقیت است
[ترجمه ترگمان]صنعت کاملا منحصر به فرد و جدید محصولات confectionary، یک فرصت عالی برای موفقیت را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The saccharine, confectionary pink objects that fill my images of little girls and their accessories reveal a pervasive and culturally manipulated expression of femininity” and a desire to be seen.
[ترجمه گوگل]اشیای صورتی شیرینی و شیرینی که تصاویر من از دختران کوچک و لوازم جانبی آنها را پر می کند، بیانی فراگیر و دستکاری شده فرهنگی از زنانگی را نشان می دهد» و میل به دیده شدن
[ترجمه ترگمان]قند و objects صورتی که تصاویری از دختران کوچک و لوازم جانبی آن ها را پر می کنند، بیان فراگیر و فرهنگی زنانه \"زنانه\" و تمایل به دیده شدن را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our company is specialized in confectionary . We may produce products according to customers' requests.
[ترجمه گوگل]شرکت ما در زمینه شیرینی پزی تخصص دارد ما ممکن است محصولات را با توجه به درخواست مشتریان تولید کنیم
[ترجمه ترگمان]شرکت ما در confectionary متخصص است ما می توانیم محصولات را با توجه به درخواست های مشتریان تولید کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The confectionary turns over 40,000 yuan a month.
[ترجمه گوگل]این قنادی در ماه بیش از 40000 یوان به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]ماهی بیش از ۴۰،۰۰۰ یوآن در ماه برمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We want to buy Perfumes, Confectionary, Rice, Pulses, Sugar, Molasses and Anabolic Harmones From British Dispensary . Confectionaries.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم عطر، شیرینی، برنج، حبوبات، شکر، ملاس و هارمون های آنابولیک را از Dispensary بریتانیا خریداری کنیم قنادی ها
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم Perfumes، confectionary، رایس، Pulses، شکر، Molasses و anabolic Harmones از Dispensary انگلیسی را خریداری کنیم confectionaries
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Perfumes, Confectionary, Rice, Pulses, Sugar, Molasses and Anabolic Harmones From British Dispensary . Confectionaries.
[ترجمه گوگل]عطرها، شیرینی ها، برنج، حبوبات، شکر، ملاس و هارمون های آنابولیک از داروخانه بریتانیا قنادی ها
[ترجمه ترگمان]Perfumes، confectionary، رایس، Pulses، شکر، Molasses و anabolic Harmones از Dispensary بریتانیا confectionaries
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. BBCA Food's products includes biscuits, confectionary, coarse fiber puffed foods, natural vegetable protein and cereal breakfast, jelly, lemonade and so on.
[ترجمه گوگل]محصولات بی‌بی‌سی فود شامل بیسکویت، شیرینی، غذاهای پف‌کرده با فیبر درشت، پروتئین گیاهی طبیعی و صبحانه غلات، ژله، لیموناد و غیره است
[ترجمه ترگمان]محصولات غذایی BBCA شامل بیسکوییت، confectionary، غذاهای puffed، پروتیین طبیعی سبزیجات و صبحانه، ژله، لیموناد و غیره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But wait, it seems that a minor confectionary revolution is afoot.
[ترجمه گوگل]اما صبر کنید، به نظر می رسد که یک انقلاب کوچک قنادی در راه است
[ترجمه ترگمان]اما صبر کنید، به نظر می رسد که یک انقلاب confectionary در جریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cookies. Confectionary, Chocolate, Canned food, Condiment, Extra Virgin Olive Oil, Fruit JuicetJam Liquor, Mineral Water, Pasta, Snacks, Wine.
[ترجمه گوگل]بیسکویت ها قنادی، شکلات، کنسرو، چاشنی، روغن زیتون فوق بکر، مربای آبمیوه، آب معدنی، پاستا، تنقلات، شراب
[ترجمه ترگمان]کوکی ها confectionary، شکلات، غذای کنسرو شده، condiment، Virgin، روغن زیتون اضافی، میوه JuicetJam Liquor، آب معدنی، پاستا، و شراب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The widest products ranging from seaweed, confectionary, biscuits, chocolate, snacks, cakes, instant noodles, beverages, ham, sausages, ice-cream, frozen dim sum.
[ترجمه گوگل]گسترده ترین محصولات از جلبک دریایی، شیرینی، بیسکویت، شکلات، تنقلات، کیک، نودل فوری، نوشیدنی، ژامبون، سوسیس، بستنی، دیم سام منجمد
[ترجمه ترگمان]عریض ترین محصولات از جلبک دریایی، confectionary، بیسکوییت، شکلات، کیک، کیک، سوپ فوری، نوشیدنی، گوشت، سوسیس، بستنی، و مجموع کم یخ زده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But enriching confectionary makers by ingratiating themselves to male co-workers and bosses is just daft.
[ترجمه گوگل]اما غنی‌سازی شیرینی‌سازان با قدردانی از همکاران و کارفرمایان مرد، کار ساده‌ای نیست
[ترجمه ترگمان]اما enriching گیران با تملق و تملق خودشان را به همکاران مذکر خود جلب می کنند و روسا فقط دیوانه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The firm produces transparent cartons, sleeves, lids and bases for a range of products including confectionary and flowers.
[ترجمه گوگل]این شرکت کارتن، آستین، درب و پایه های شفاف برای طیف وسیعی از محصولات از جمله قنادی و گل تولید می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت جعبه های شفاف، آستین ها، lids و پایگاه های خود را برای طیف وسیعی از محصولات از جمله confectionary و گل ها تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sunflower (Helianthus annuus L. ), come from the North American, was domesticated artificially to be a kind of ornamental, officinal, confectionary and oil plant resources with high economic value.
[ترجمه گوگل]آفتابگردان (Helianthus annuus L ) که از آمریکای شمالی می آید، به صورت مصنوعی اهلی شد تا نوعی منابع گیاهی زینتی، دارویی، شیرینی پزی و روغنی با ارزش اقتصادی بالا باشد
[ترجمه ترگمان]Sunflower (Helianthus annuus L)، از آمریکای شمالی آمده، به طور مصنوعی به طور مصنوعی اهلی شده است تا نوعی از منابع گیاهی، officinal، confectionary و نفت با ارزش اقتصادی بالا باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

این دوتا رو اشتباه نگیرید
( تفاوتشون در حروف e و a هست )
confectionary : شیرینی
confectionery : شیرینی فروشی ، قنادی
کافه شیرینی
حلواکده شیرینی سرا
حلوا شده شیرینی سازی شیرینکده
حلواگری شیرینی پزی
قنادی
chocolate and fudge are made daily at the village confectionery
واژه confectionary به معنای شیرینی فروشی نیست بلکه خود شیرینی است، که شما به آن اشاره کرده اید لطفا در دیکشنری لانگمن و آکسفورد چک بفرمایید و در صورت تایید حرف بنده تصحیح نمایید

بپرس