cone

/ˈkoʊn//kəʊn/

معنی: مخروط، قیف، میوه کاج، هر چیز مخروطی یا کله قندی، مخروطی شکل کردن
معانی دیگر: قیف (بستنی)، هرچیز مخروط مانند، بتو، نوک قله ی آتشفشان (که به شکل فرورفتگی مخروط مانند است)، (گیاه شناسی) جوز کلاغ، میوه ی کاج، هرتخم یا میوه ی مخروطسان، مخروط کاج، کوکنار، (جانور شناسی - در شبکیه ی چشم بیشتر مهره داران) یاخته ی مخروطی (که نسبت به نور و رنگ حساس است)، رجوع شود به: cone shell، (در میکروفن و غیره) دیافراگم، مخروطسان کردن، برش مخروطی دادن به، (راهنمایی و رانندگی) میله ی مخروطسان، مخروطه (پلاستیکی یا فلزی و قابل حمل که برای هدایت رانندگان در امتداد مسیر و غیره قرار می دهند)، قیف برای بستنی قیفی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in geometry, a three-dimensional shape created by rotating a right triangle 360 degrees on its vertical axis.

(2) تعریف: anything having the shape of a cone.

(3) تعریف: the woody, seed-bearing structure of various evergreen trees such as the pine, fir, or hemlock, that has a shape similar to a cone.

(4) تعریف: any of the cone-shaped cells in the retina of the human eye which register color and light.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cones, coning, coned
• : تعریف: to form into a cone or conical shape.

جمله های نمونه

1. cone off
(مسیررا) با مخروط مشخص کردن

2. pine cone
میوه ی کاج،مخروط کاج،کاج بر،کاج میوه

3. traffic cone
مخروط پلاستیکی،راه بند پلاستیکی (برای منع توقف و غیره)

4. an ice-cream cone
قیف بستنی

5. an ice cream cone
بستنی قیفی

6. the tip of a cone tapers and ends in a point
نوک مخروط باریک می شود و به یک نقطه ختم می گردد.

7. ablative material on the rocket nose cone
ماده ی فرسایش پذیر در دماغه ی موشک

8. he gave a quick lick at his icecream cone
او لیس سریعی به قیف بستنی خود زد.

9. There were sudden sharp sounds, a fir cone dropping to the ground, a seagull.
[ترجمه گوگل]صداهای تیز ناگهانی شنیده شد، یک مخروط صنوبر روی زمین افتاد، یک مرغ دریایی
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدایی تیز و مخروطی به گوش رسید که به زمین افتاده بود و یک مرغ دریایی روی زمین افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He walked further into the hall, shifting the cone of yellow light.
[ترجمه گوگل]او بیشتر به داخل سالن رفت و مخروط نور زرد را جابجا کرد
[ترجمه ترگمان]او جلوتر رفت و مخروط نور زرد را جابه جا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The nose cone of the plane was shrouded in shadow.
[ترجمه گوگل]مخروط دماغه هواپیما در سایه بود
[ترجمه ترگمان]مخروط نوک تیز هواپیما در سایه فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hanging from the ceiling is a cello-size pine cone.
[ترجمه گوگل]از سقف یک مخروط کاج به اندازه سل آویزان است
[ترجمه ترگمان]آویزان شدن از سقف یک مخروط pine با اندازه ویولن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Buzzards wavered in a rising cone, spiraling up.
[ترجمه گوگل]باززها در یک مخروط در حال افزایش تکان می خوردند و به صورت مارپیچی بالا می رفتند
[ترجمه ترگمان]buzzards در مخروط بالا رفته و پیچ وتاب می خورد و پیچ وتاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A cone biopsy, which removes rather more tissue, requires a general anaesthetic.
[ترجمه گوگل]بیوپسی مخروطی که بافت نسبتا بیشتری را برمی دارد، نیاز به بیهوشی عمومی دارد
[ترجمه ترگمان]یک نمونه برداری مخروطی که بافت بیشتری را از بین می برد، به یک داروی بی هوشی عمومی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The pine cone appeared on many ancient amulets and was regarded as a symbol of fertility.
[ترجمه گوگل]مخروط کاج در بسیاری از طلسم های باستانی ظاهر می شد و به عنوان نمادی از باروری در نظر گرفته می شد
[ترجمه ترگمان]مخروط کاج بر روی بسیاری از مهره های باستانی ظاهر شد و به عنوان نماد باروری در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The little boy is licking the ice - cream cone.
[ترجمه Rozhina] پسر کوچولو بستنی قیفی را لیس می زند
|
[ترجمه Soroush] پسر کوچک بستنی قیفی را لیس میزند.
|
[ترجمه LIYAM PROXY] پسر کوچولو در حال لیس زدن بستنی قیفی هست
|
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو در حال لیسیدن بستنی است
[ترجمه ترگمان]پسر کوچولو مخروط cream را لیس می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخروط (اسم)
cone

قیف (اسم)
funnel, hopper, cone

میوه کاج (اسم)
cone

هر چیز مخروطی یا کله قندی (اسم)
cone

مخروطی شکل کردن (فعل)
cone

تخصصی

[عمران و معماری] مخروط - مخروط افکنه - قیف ایمنی - کلاهک ایمنی - مخروط ایمنی - پنجه آبرفتی
[برق و الکترونیک] مخروط دیافراگم مخروطی شکل یک بلندگو.
[مهندسی گاز] مخروط
[زمین شناسی] مخروط (زمین شناسی دریایی): یک نوع بادبزن زیردریایی. این اصطلاح اغلب برای توصیف یک بادبزن عمیق همراه با یک دلتای سازنده اصلی بکار می رود، مانند می سی سی پی، نیل و گنگ.(کلینگ و استانلی 1976). (زمین شناسی یخچالها): یک تپه یا کپه پرشیب ماسه، شن و گاهی اوقات تخته سنگ با یک قائده بادبزن مانند از برون شست که در کنار جبهه یک یخچال توسط رودخانه های برفاب، رسوبگذاری شده اند. (زمین ریخت شناسی): یک کوه، تپه یا سایر زمین شکل ها که شبیه یک مخروط هستند و دارای سرازیری های نسبتاً پرشیب و یک نوک برجسته یا تیز می باشند. به ویژه یک مخروط آبرفتی. (گیاه شناسی): یک شاخه پرمیوه که دارای یک گروه خاص از پولک برگهای دارای هاگ می باشد، مانند آنچه در کاج دیده می شود. مقایسه شود با: Strobilus.
[نساجی] بوبین - بسته نخ - دوک
[ریاضیات] مخروطی، مخروط، کلاهک ایمنی
[پلیمر] مخروط

انگلیسی به انگلیسی

• object with a flat circular bottom whose sides taper into a point at the top; seed bearing part of an evergreen tree; ice-cream cone
shape like a cone
a cone is a three-dimensional shape similar to a pyramid but with a circular base.
the cones of a pine or fir tree are its fruit. they consist of a cluster of woody scales containing seeds.

پیشنهاد کاربران

Cone
قیف بستنی یا میوه ی کاج یا مخروط
cone 4 ( n ) =the hard dry fruit of a pine or fir tree, e. g. a pine cone.
cone
cone 3 ( n ) =a piece of thin crisp cookie shaped like a cone, which you can put ice cream in to eat it
cone
cone 2 ( n ) traffic cone =a plastic object shaped like a cone and often orange in color, used on roads to show where vehicles aren't allowed to go
cone
cone 1 ( n ) ( koʊn ) =a solid or hollow object with a round flat base and sides that slope up to a point
cone
اشکال هندسی:
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
...
[مشاهده متن کامل]

scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی

کله قندی
قیف - مخروط

It's a thin biscuit that is used for making ice cream cone
در صنعت نفت، تا حدودی معادل "کاج مته" است.
و به یکی از قسمت های مته های حفاری که دندانه های مته روی آن قرار می گیرد، می گویند.
کله قندی یا مخروط
معنی 2 میوه کاج
قیف
قیف بستنی
میوه درخت کاج
قیف بستنی/ مخروط / کله قندی 🍦🍦🍦🍦
قیف بستنی
A thin biscuit for holding ice cream is called cone.

Cone cells
سلول های مخروطی چشم برای تشخیص رنگ و جزئیات اشیا
قیف بستنی
ice cream یعنی بستنی و cone یعنی قیف بستی
پس ice cream cone یعنی بستنی قیفی
مخروط
. A thin biscuit for holding ice cream is called a Cone
A thin for holding ice cream is called a Cone.
ice cream cone بستنی قیفی
A shape with on
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس