condyle


(استخوان بندی) لقمه، کندیل (برآمدگی یک استخوان که در حفره ی استخوان دیگر جای می گیرد مانند لقمه ی استخوان ران که در فرورفتگی استخوان لگن خاصره جای می گیرد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: condylar (adj.), condyloid (adj.)
• : تعریف: a rounded projection on the end of one bone that fits into a hollow at the facing end of the next bone, forming a ball-and-socket joint.

جمله های نمونه

1. Xray and MRI: osteochondral fractures in external condyles, 2 case; osteochondral fracture in internal condyle, case.
[ترجمه گوگل]اشعه ایکس و ام آر آی: شکستگی های استئوکندرال در کندیل های خارجی، 2 مورد شکستگی استئوکندرال در کندیل داخلی، مورد
[ترجمه ترگمان]Xray و MRI: شکستگی osteochondral در condyles خارجی، ۲ مورد؛ شکست osteochondral در condyle داخلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Osteoarthrosis or osteochondral tissue destroy of mandibular condyle are common diseases clinically.
[ترجمه گوگل]استئوآرتروز یا تخریب بافت استئوکندرال کندیل فک پایین از نظر بالینی بیماری شایعی است
[ترجمه ترگمان]Osteoarthrosis یا osteochondral بافت از بین بردن mandibular condyle بیماری های رایجی هستند که از لحاظ بالینی بیماری های شایع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective: How distant the condyle moved to protrusive and its function importance for incisors occlusion.
[ترجمه گوگل]هدف: فاصله کندیل به سمت بیرون زدگی و اهمیت عملکرد آن برای انسداد دندان های ثنایا
[ترجمه ترگمان]هدف: چگونه the به protrusive انتقال داده شد و اهمیت عملکرد آن برای انسداد دندان های پیشین اهمیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After the lateral condyle of the articular surface following one, then fibular, . . .
[ترجمه گوگل]بعد از کندیل جانبی سطح مفصلی به دنبال یک، سپس فیبولار،
[ترجمه ترگمان]بعد از the جانبی سطح articular بعد از یک، بعد fibular، …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. ObjectiveExplore the effect of dynamic - condyle screw ( DCS ) on supracondylar and intercondylar comminuted fracture of femur.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تاثیر پیچ کندیل دینامیکی (DCS) بر شکستگی تراشیده شده فوق کندیل و بین کندیل فمور
[ترجمه ترگمان]بررسی اثر پیچ condyle (DCS)روی شکستگی استخوان ران و شکستگی استخوان ران منجر به شکستگی استخوان ران می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Results Mastoid process, jugular fossa, and occipital condyle were important signs.
[ترجمه گوگل]نتایج روند ماستوئید، حفره ژوگولار و کندیل اکسیپیتال از علائم مهم بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج فرآیند mastoid، fossa jugular و condyle condyle نشانه های مهمی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results Occipital condyle ( OC ) was an important sign and its long axis was 2
[ترجمه گوگل]نتایج کندیل اکسیپیتال (OC) علامت مهمی بود و محور بلند آن 2 بود
[ترجمه ترگمان]بخش پس سر نتایج (OC)یک نشانه مهم است و محور بلند آن ۲ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The concentrated areas of stress were in the condyle neck, the posterior surface of coronoid process and mandibular angle.
[ترجمه گوگل]نواحی متمرکز استرس در گردن کندیل، سطح خلفی پروسه کرونوئید و زاویه فک پایین بود
[ترجمه ترگمان]مناطق متمرکز استرس در گردن condyle، سطح پشتی فرآیند coronoid و زاویه mandibular قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results:Removing the part of occipital condyle by the surgical approach could satisfactorily reveal the anterior region of foramen magnum, with minimum damage to those considerable vessels and nerves.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: برداشتن بخشی از کندیل اکسیپیتال با روش جراحی می‌تواند به طور رضایت‌بخشی ناحیه قدامی فورامن مگنوم را با حداقل آسیب به عروق و اعصاب قابل توجه نشان دهد
[ترجمه ترگمان]نتایج: حذف بخشی از بخش پس سر در رویکرد جراحی می تواند به طور رضایت بخشی در بخش جلویی بزرگ روزن، با حداقل آسیب به آن رگ های قابل توجه و اعصاب، را به طور رضایت بخش آشکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusions: Osteochondral fracture of the lateral femoral condyle is an injury to which adolescents with ligamentous laxity of the knee are prone.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: شکستگی استئوکندرال کندیل جانبی فمورال آسیبی است که نوجوانان مبتلا به شلی لیگامانی زانو مستعد آن هستند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: شکستگی استخوان ران استخوان ران یک آسیب است که نوجوانان با سست کردن ligamentous زانو در معرض آن قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Background: Large osteochondral fractures of the lateral femoral condyle of the knee in adolescent patients can be diagnostically and therapeutically challenging.
[ترجمه گوگل]سابقه و هدف: شکستگی‌های بزرگ استئوکندرال کندیل جانبی فمورال زانو در بیماران نوجوان می‌تواند از نظر تشخیصی و درمانی چالش‌برانگیز باشد
[ترجمه ترگمان]پیشینه: شکستگی های بزرگ استخوان کفل بزرگ استخوان ران در بیماران بزرگ سال می تواند چالش برانگیز و چالش برانگیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After the lateral condyle of the articular surface of the following one, then fibular, . . .
[ترجمه گوگل]بعد از کندیل جانبی سطح مفصلی زیر، سپس فیبولار،
[ترجمه ترگمان]بعد از لبه افقی سطح articular، بعد از آن، بعد از آن، fibular، …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Results:Bifid mandibular condyle deformity was found in most of the fractured condyles.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: بدشکلی کندیل فک پایین در اکثر کندیل‌های شکسته دیده شد
[ترجمه ترگمان]نتایج: نقص bifid mandibular condyle در اغلب of شکسته یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Of fracture of the condyle inside humerus nurse groovy?
[ترجمه گوگل]از شکستگی کندیل داخل هومروس شیار پرستار؟
[ترجمه ترگمان]شکستگی وسط condyle استخوان بازو؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] کندایل (دیرین شناسی): الف) در بعضی از بریوزوآهای کیلوستوم، یکی از جفت دندان های روبروی هم یا اندام های برجسته ای که بر روی آنها درپوش یک اتوزویید، آرواره پایینی یک آویکولاریوم یا تارهای یک ویبراکولوم آویخته می شود. مقایسه شود با: cardella. ب) یک برجستگی بادکرده بر روی سطح صدف یک رادیولر آکانتارین. ج) یک بیرون زدگی گردشده بندگاهی بر روی یک استخوان، نیز ببینید: occipital condyle. (زمین شناسی دریایی): یکی از سری برجستگی هایی در داده های گرانی سنجی یا ژرفاسنجی با طول موجی حدود 300 کیلومتر که در امتداد گودالهای اقیانوسی و خط میانی کوه های زیر دریایی توزیع شده اند. (مور 1985).

انگلیسی به انگلیسی

• rounded end of a bone (anatomy)

پیشنهاد کاربران

قلمبه
👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : condyle 💎 تلفظ واژه: KON - dīl ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: کوندیل، لقمه: برجستگی گرد روی یک استخوان ⭐ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : condyl/o
[پزشکی] کوندیل، لقمه: برجستگی گرد روی یک استخوان
مهره استخوان
کاندیل استخوان کاندیل

بپرس