conduit

/ˈkɑːnduːˌɪt//ˈkɒndwɪt/

معنی: مجرا، لوله، مجرای اب، مجرای سیم، لوله اب، اب گذر
معانی دیگر: (برای رساندن آبگونه ها) لوله، آب گذر، آب رسان، تنبوشه، پوشش سیم (لوله یا راه زیرزمینی یا حفاظ که کابل را برای ایمنی در آن قرار می دهند)، سیمراه، معبر، کانال

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a channel, ditch, or pipe used to convey water or other liquid.
مشابه: aqueduct, drain, gully, trunk

- A conduit links the man-made pond to the creek so that excess rainwater can run off.
[ترجمه گوگل] مجرای حوض مصنوعی را به نهر متصل می کند تا آب اضافی باران خارج شود
[ترجمه ترگمان] مجرای آب استخر را به نهر پیوند می دهد تا آب باران اضافی از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a pipe for sheathing and protecting electrical wires.

جمله های نمونه

1. Pakistan became a conduit for drugs produced in Afghanistan.
[ترجمه گوگل]پاکستان به مجرای مواد مخدر تولید شده در افغانستان تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]پاکستان مجرایی برای مواد مخدر تولید شده در افغانستان تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Drug traffickers have used the country as a conduit for shipments to the U. S.
[ترجمه گوگل]قاچاقچیان مواد مخدر از این کشور به عنوان مجرای حمل و نقل به ایالات متحده استفاده کرده اند
[ترجمه ترگمان]قاچاقچیان مواد مخدر از این کشور به عنوان مجرای انتقال به ایالات متحده استفاده کرده اند اس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The organization had acted as a conduit for money from the arms industry.
[ترجمه گوگل]این سازمان به عنوان مجرای پول از صنعت تسلیحات عمل کرده بود
[ترجمه ترگمان]سازمان به عنوان یک مجرا برای پول از صنعت اسلحه عمل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conduit cars 2 and 6 posing with their crews, local boys and a landau near North Pier.
[ترجمه گوگل]ماشین‌های کاندوئی 2 و 6 با خدمه‌شان، پسران محلی و یک لنداو در نزدیکی اسکله شمالی
[ترجمه ترگمان]ماشین های Conduit ۲ و ۶ با خدمه خود، پسران محلی و یک کالسکه بزرگ در نزدیکی اسکله شمالی ژست می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The corridor inside was a grey conduit for numerous pipes and fittings, lit by plain white bulbs.
[ترجمه گوگل]راهروی داخل یک مجرای خاکستری برای لوله‌ها و اتصالات متعدد بود که با لامپ‌های سفید ساده روشن می‌شد
[ترجمه ترگمان]راهرو داخل راهرو یک مجرای خاکستری برای لوله های فراوانی بود که از لامپ های سفید و لامپ های سفید روشن شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each serpent or conduit conducts its respective energy to form the human electro-magnetic energy flow.
[ترجمه گوگل]هر مار یا مجرا انرژی مربوطه خود را برای تشکیل جریان انرژی الکترومغناطیسی انسان هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]هر افعی یا مجرای انرژی مربوطه خود را برای تشکیل جریان انرژی الکترو مغناطیسی انسانی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's like staring down a conduit that led straight back in time for two most salient reasons.
[ترجمه گوگل]مثل خیره شدن به کانالی است که به دو دلیل برجسته، مستقیماً در زمان به عقب می‌رفت
[ترجمه ترگمان]مثل این میمونه که به آب خیره شده باشی و به زمان دو دلیل خاصی که وجود داره مستقیم به عقب نگاه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The end gate of the upper conduit, also showing the winding house and cabin housing one of the hydraulic standpipes.
[ترجمه گوگل]دروازه انتهایی مجرای بالایی، همچنین خانه پیچ در پیچ و محفظه کابین یکی از پایه های هیدرولیک را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]دروازه نهایی مجرای فوقانی همچنین خانه پر پیچ وخم و خانه کابین را نشان می دهد که یکی از standpipes هیدرولیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These cars already had conduit gear and did not need modification.
[ترجمه گوگل]این خودروها قبلاً دارای دنده لوله بودند و نیازی به اصلاح نداشتند
[ترجمه ترگمان]این ماشین ها قبلا لوازم مجرایی داشتند و نیاز به اصلاح نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It operates as a conduit for ideas to flow freely throughout an organization.
[ترجمه گوگل]این به عنوان مجرای برای جریان آزادانه ایده ها در یک سازمان عمل می کند
[ترجمه ترگمان]آن به عنوان یک مجرا برای ایده ها برای جریان آزادانه در یک سازمان عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In any case the L. C. C. used the slot conduit system and the Company used overhead wires.
[ترجمه گوگل]در هر صورت L C C از سیستم مجرای شکاف و شرکت از سیم های سقفی استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]در هر صورت آل ج ج با استفاده از سیستم کانال شکاف و شرکت از سیم های بالای سر استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A dry stone conduit underlies the road here; a roadside marker is a metal keystone rusted blank.
[ترجمه گوگل]یک مجرای سنگی خشک در زیر جاده اینجا قرار دارد نشانگر کنار جاده یک سنگ کلید فلزی زنگ زده است
[ترجمه ترگمان]یک لوله سنگی خشک از جاده در حال عبور از جاده است؛ سنگی کنار جاده سنگ تاج فلزی زنگ زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A major conduit for the translation of many of these ideas into legal thought was Oliver Wendell Holmes.
[ترجمه گوگل]مجرای اصلی برای ترجمه بسیاری از این ایده ها به اندیشه حقوقی، الیور وندل هلمز بود
[ترجمه ترگمان]یک مجرای اصلی برای ترجمه بسیاری از این ایده ها اولیور وندل هولمز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To say that the Church was the sole conduit of divine revelation was to dictate terms to the Almighty.
[ترجمه گوگل]گفتن اینکه کلیسا تنها مجرای وحی الهی است، دیکته کردن شرایط به خداوند متعال بود
[ترجمه ترگمان]می گفت که کلیسا یگانه مجرای وحی الهی است که به خدای متعال فرمان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجرا (اسم)
runway, aqueduct, flume, duct, conduit, channel, canal, tube, gully, strand, gullet, foramen, spiracle

لوله (اسم)
spout, conduit, tube, cannon, roll, pipe, cylinder

مجرای اب (اسم)
conduit

مجرای سیم (اسم)
conduit, strand

لوله اب (اسم)
conduit, water pipe, tubing

اب گذر (اسم)
conduit, dyke, dike, gully, drainpipe, drain, gullet, culvert, gulch

تخصصی

[عمران و معماری] مجرا - خط آب - کانال - مجرای آب
[کامپیوتر] ناشر غیر انتفاعی نرم افزار آموزشی
[برق و الکترونیک] محمل لوله های فلزی سخت و یا انعطاف پذیری که از داخل آنها سیمهای حامل جریان الکتریکی و عایق از هم گذرانده ،می شود.
[زمین شناسی] مجرا، کانال سربسته، خط آب، کانال، مجرای آب
[پلیمر] لوله حفاظتی
[آب و خاک] آبراهه، نهر، کانال

انگلیسی به انگلیسی

• channel, canal, duct, passage, pipe
a conduit is a route which is used by governments or organisations to send things such as drugs or arms to other countries, or to illegal organisations.
a conduit is also a small tunnel, pipe, or channel through which water or electrical wires go.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A means of transporting or transmitting something 🚰
🔍 مترادف: Channel, passage
✅ مثال: The pipe acted as a conduit for water to reach the garden
مجاری
سرایت دادن
🔴a channel for conveying water or other fluid
◀️ The urethra is more than just a urinary duct; it also serves as a conduit for semen and sperm during sexual acts :مجرای ادرار چیزی بیش از یک مجرای ادراری است. به عنوان مجرای منی و اسپرم در هنگام اعمال جنسی نیز عمل می کند.
شالوده
مجرای ارتباطی
پل ارتباطی
سیم انتقال
وسیله حامی
منشاء
گذرگاه ( در آناتومی )
لوله خرطومی. لوله پلیکا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس