conducting

جمله های نمونه

1. copper is a good medium for conducting heat
برای رساندن حرارت،مس وسیله ی خوبی است.

2. The astronauts are conducting a series of experiments to learn more about how the body adapts to weightlessness.
[ترجمه گوگل]فضانوردان در حال انجام یک سری آزمایش هستند تا بیشتر در مورد چگونگی سازگاری بدن با بی وزنی بیاموزند
[ترجمه ترگمان]فضانوردان یک سری آزمایش ها را انجام می دهند تا بیشتر در مورد نحوه تطبیق بدن با بی وزنی، بیشتر یاد بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. UN mediators are conducting shuttle diplomacy between the two sides.
[ترجمه گوگل]میانجی های سازمان ملل در حال انجام دیپلماسی شاتل بین دو طرف هستند
[ترجمه ترگمان]میانجی گران سازمان ملل دیپلماسی شاتل را بین دو کشور انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We are conducting a survey of consumer attitudes towards organic food.
[ترجمه گوگل]ما در حال انجام یک نظرسنجی از نگرش مصرف کنندگان نسبت به مواد غذایی ارگانیک هستیم
[ترجمه ترگمان]ما بررسی نگرش های مصرف کننده نسبت به مواد غذایی ارگانیک را انجام می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We are conducting a survey to find out what our customers think of their local bus service.
[ترجمه گوگل]ما در حال انجام یک نظرسنجی هستیم تا دریابیم مشتریان ما در مورد خدمات اتوبوس محلی خود چه فکر می کنند
[ترجمه ترگمان]ما در حال انجام یک نظرسنجی هستیم تا ببینیم مشتریان ما به خدمات اتوبوس محلی خود چه فکر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He appeared hardly capable of conducting a coherent conversation.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که او به سختی قادر به انجام یک گفتگوی منسجم است
[ترجمه ترگمان]به زحمت می توانست با او صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are carrying out/conducting/doing some fascinating research into/on the language of dolphins.
[ترجمه گوگل]آنها در حال انجام / انجام / تحقیقات جالب در مورد / در مورد زبان دلفین ها هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها انجام \/ انجام برخی تحقیقات جذاب به زبان دلفین ها را انجام می دهند \/ انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is conducting a point-by-point rebuttal of charges from former colleagues.
[ترجمه گوگل]او نقطه به نقطه اتهامات همکاران سابق خود را رد می کند
[ترجمه ترگمان]او در حال انجام یک تکذیبیه مفصل در مورد اتهامات همکاران سابق خود می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We're conducting a poll among school leavers.
[ترجمه گوگل]ما در حال انجام یک نظرسنجی در بین فارغ التحصیلان مدرسه هستیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال اجرای یک نظرسنجی در میان leavers های مدرسه هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He has insisted on conducting his own defence.
[ترجمه گوگل]او بر انجام دفاع از خود اصرار داشته است
[ترجمه ترگمان]او اصرار دارد که دفاع شخصی خود را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Scientists are conducting an investigation into the causes of the accident.
[ترجمه گوگل]دانشمندان در حال انجام تحقیقات در مورد علل این حادثه هستند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در حال انجام تحقیقات در مورد علل این حادثه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My father will be conducting the auction tomorrow.
[ترجمه گوگل]پدرم فردا حراج را برگزار می کند
[ترجمه ترگمان] پدرم فردا مزایده رو انجام میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They had been conducting a casual affair for years.
[ترجمه گوگل]آنها سال ها بود که یک رابطه غیر عادی را انجام می دادند
[ترجمه ترگمان]سال ها بود که داشتند یک کار عادی را انجام می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The police are conducting a safety awareness programme in local schools.
[ترجمه گوگل]پلیس در حال اجرای یک برنامه آگاه سازی ایمنی در مدارس محلی است
[ترجمه ترگمان]پلیس در حال اجرای برنامه هشیاری در مدارس محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The purpose of conducting a business is to make money.
[ترجمه گوگل]هدف از راه اندازی کسب و کار کسب درآمد است
[ترجمه ترگمان]هدف از اجرای یک کسب وکار این است که پول تهیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] هادی - هدایت کردن

انگلیسی به انگلیسی

• way of managing a business; directing a course; direction of an orchestra or choir

پیشنهاد کاربران

وضع کردن
اجرا کردن
رفتارکردن
انجام دادن
در مهندسی برق و فیزیک به معنی رسانا می باشد.
اداره کردن
هدایت کردن، عمل آوردن

بپرس