conduce

/kənˈdjuːs//kənˈdjuːs/

معنی: رهبری کردن، راهنمایی کردن
معانی دیگر: منجر شدن به، کشیده شدن به، هدایت شدن به، منتهی شدن به

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: conduces, conducing, conduced
• : تعریف: to contribute to or help bring about a result (usu. fol. by "to" or "toward").

- Such postwar conditions often conduce to economic chaos.
[ترجمه گوگل] چنین شرایط پس از جنگ اغلب منجر به هرج و مرج اقتصادی می شود
[ترجمه ترگمان] این شرایط پس از جنگ اغلب منجر به هرج و مرج اقتصادی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Wealth does not always conduce to happiness.
[ترجمه گوگل]ثروت همیشه باعث خوشبختی نمی شود
[ترجمه ترگمان]ثروت همیشه منجر به سعادت نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His affability conduces to success as a salesman.
[ترجمه ماهان عامری] مهربانی اش او را به یک فروشنده موفق تبدیل کرده است
|
[ترجمه گوگل]مهربانی او منجر به موفقیت به عنوان یک فروشنده می شود
[ترجمه ترگمان]محبت او به عنوان یک فروشنده به موفقیت می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A good diet conduces to good health.
[ترجمه گوگل]یک رژیم غذایی خوب به سلامتی کمک می کند
[ترجمه ترگمان]یک رژیم غذایی خوب برای سلامتی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Heart to heart chats conduce to the establishment of harmonious atmosphere among fellow workers.
[ترجمه گوگل]گفتگوهای صمیمانه به ایجاد فضایی هماهنگ در بین همکاران کمک می کند
[ترجمه ترگمان]قلب و قلب می تواند منجر به ایجاد فضای هماهنگ میان کارگران هم کار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Such hasty words will not conduce to a settlement of the dispute.
[ترجمه گوگل]چنین سخنان عجولانه منجر به حل و فصل اختلاف نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]این سخنان شتا بزده منجر به حل اختلاف نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our team's sportsmanlike conduce redounds to the credit of the school.
[ترجمه گوگل]ورزشکاران تیم ما به اعتبار مدرسه کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]sportsmanlike تیم ما باعث شد که به اعتبار مدرسه بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Money and beauty do not always conduce to happiness.
[ترجمه گوگل]پول و زیبایی همیشه باعث خوشبختی نمی شود
[ترجمه ترگمان]پول و زیبایی همیشه منجر به شادی نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What fruit does the summer eat to conduce to reduce weight?
[ترجمه گوگل]تابستان چه میوه ای برای کاهش وزن می خورد؟
[ترجمه ترگمان]تابستان چه میوه می خورد و می تواند منجر به کاهش وزن شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Be like music of puerpera listen respectfully, conduce to remove antenatal insecurity mood.
[ترجمه گوگل]مانند موزیک نفاس باشید با احترام گوش دهید، برای از بین بردن خلق و خوی ناامنی دوران بارداری کمک کنید
[ترجمه ترگمان]مانند موسیقی of گوش کنید و با نهایت احترام گوش دهید و منجر به حذف حالت ناامنی در دوران بارداری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When had had a meal ah is conduce healthy?
[ترجمه گوگل]چه زمانی تا به حال یک وعده غذایی آه انجام سالم است؟
[ترجمه ترگمان]چه زمانی یک وعده غذای سالم می تواند منجر به سلامت شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Theory of combinative discussion capital will conduce to what labor value discusses deepening.
[ترجمه گوگل]تئوری بحث ترکیبی سرمایه به آنچه ارزش کار درباره تعمیق بحث می کند، منجر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]نظریه سرمایه بحث combinative منجر به آن می شود که ارزش نیروی کار عمیق تر مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pass analysis of the following respects, conduce to understanding current grain market is primary situation.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل عبور از جنبه های زیر، منجر به درک بازار غلات فعلی وضعیت اولیه است
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل پاس از جنبه های زیر، منجر به درک بازار گندم فعلی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The serious hydrocele of the excation might conduce the working face or livelong minesubmerged, So need use many ways to detect the hydrocele of the excavation.
[ترجمه گوگل]هیدروسل جدی حفاری ممکن است منجر به صورت کار یا غوطه ور شدن زنده در مین شود، بنابراین باید از روش های زیادی برای تشخیص هیدروسل حفاری استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]The جدی of ممکن است منجر به کار کاری یا livelong minesubmerged شود، بنابراین نیاز به استفاده از بسیاری از راه ها برای تشخیص the خاکبرداری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is to conduce to the accuracy that raises costing.
[ترجمه گوگل]این امر باعث افزایش دقت می شود که هزینه یابی را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به دقت شود که \"هزینه یابی هدف\" را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رهبری کردن (فعل)
head, lead, administer, administrate, lead off, conduce, pilot, spearhead

راهنمایی کردن (فعل)
lead, conduce, guide, steer, cue, herald, usher, instruct

تخصصی

[ریاضیات] هدایت کردن

انگلیسی به انگلیسی

• contribute; cause

پیشنهاد کاربران

بپرس