conditioner

/kənˈdɪʃənər//kənˈdɪʃənər/

معنی: نرم کننده، خنک کننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a substance used to improve the condition of something such as hair, or added to enhance the usability of something such as water.

(2) تعریف: one that conditions.

جمله های نمونه

1. The air conditioner droned almost inaudibly.
[ترجمه گوگل]تهویه مطبوع تقریباً غیرقابل شنیدن بود
[ترجمه ترگمان]دستگاه تهویه هوا تقریبا نامحسوس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lipstick and hair conditioner are cosmetics.
[ترجمه گوگل]رژ لب و نرم کننده مو از لوازم آرایشی هستند
[ترجمه ترگمان]نرم کننده مو و نرم کننده مو، لوازم آرایشی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The air conditioner has stopped working.
[ترجمه گوگل]کولر از کار افتاده است
[ترجمه ترگمان]کولر کار را متوقف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This hair conditioner is excellent for revitalizing dry, lifeless hair.
[ترجمه گوگل]این نرم کننده مو برای احیای موهای خشک و بی روح عالی است
[ترجمه ترگمان]این نرم کننده مو برای احیای موهای خشک و بی جان عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The conditioner gives the hair a beautiful soft sheen.
[ترجمه گوگل]نرم کننده به موها درخشندگی نرم و زیبایی می بخشد
[ترجمه ترگمان]نرم کننده مو به موهای صاف و زیبایی می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Spray the conditioner onto your wet hair.
[ترجمه گوگل]نرم کننده را روی موهای خیس خود اسپری کنید
[ترجمه ترگمان]نرم کننده را بر روی موهای خیس خود اسپری بکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We had the air conditioner turned up to the max.
[ترجمه گوگل]ما کولر گازی را به حداکثر رساندیم
[ترجمه ترگمان]ما دستگاه تهویه هوا رو وصل کردیم به سمت مکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The room is cooled with air conditioner.
[ترجمه گوگل]اتاق با کولر خنک می شود
[ترجمه ترگمان]اتاق با تهویه مطبوع سرد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conditioner can give your hair more body.
[ترجمه گوگل]نرم کننده می تواند به موهای شما اندام بیشتری بدهد
[ترجمه ترگمان] تهویه هم میتونه بدن تو رو بهتر کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I got the conditioner in a free offer with my shampoo.
[ترجمه موسی] من یک نرم کننده اشانتیون با شامپویم گرفتم
|
[ترجمه گوگل]من نرم کننده را در یک پیشنهاد رایگان با شامپوم دریافت کردم
[ترجمه ترگمان]من یه کولر تو یه پیشنهاد مجانی با shampoo گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He regarded this new air conditioner with interest.
[ترجمه گوگل]او با علاقه به این کولر گازی جدید نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او این کولر جدید را با علاقه نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This new style of air conditioner is noiseless.
[ترجمه گوگل]این سبک جدید کولر گازی بدون صدا است
[ترجمه ترگمان]این سبک جدید کولر بی صدا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She used conditioner to remove the snarls from her hair.
[ترجمه موسی] او از نرم کننده موی سر برای رفع زمختی موی سرش استفاده می کند
|
[ترجمه گوگل]او برای از بین بردن خرخرهای موهایش از نرم کننده استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]از کرم استفاده می کند تا خشم را از موهایش بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Regular use of conditioner is supposed to give your hair more body.
[ترجمه گوگل]استفاده منظم از نرم کننده قرار است به موهای شما بدن بیشتری بدهد
[ترجمه ترگمان]استفاده منظم از نرم کننده مو به شما بدن بیشتری می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نرم کننده (اسم)
conditioner

خنک کننده (اسم)
fridge, conditioner, cooler, radiator

انگلیسی به انگلیسی

• cream rinse for hair (reduces tangles, makes shiny, etc.)
conditioner is a substance which you can put on your hair after washing it in order to make it softer.
conditioner is also a thick liquid which you can use when you wash clothes in order to make them feel softer.

پیشنهاد کاربران

1—مشروط ساز
2—به حالت دلخواه در آورنده ( شامل هر وسیله ای میشه ) مثل! air conditioner
بوتارگر
☑️ بوتارگر
مشتقات دیگر
Condition: بوتار
Conditioner: بوتارگر
Conditioned: بوتارده
Conditioning: بوتارش
Conditionable: بوتاردنی
Conditionality: بوتاردنیگی
Conditional: بوتاریک
Conditionality: بوتاریکی
Conditionally: بوتارانه
ماستمالی نکنیم 🖐🏽
بوتارگر
( Butārgar )
�بوتار� ( condition ) و �گر� ( er )
محدودکننده
[فرآوری مواد معدنی] تنظیم کننده ( pH ) ، تصفیه کننده ( آب ) ؛ [موی سر] حالت دهنده
دستگاه تهویه
Hair conditioner نرم کننده موی سر
کاهش دهنده، کم کننده
تصفیه کننده
تهویه کننده
در کشاورزی : ساقه کوب
تهویه
ماده آراینده
نرم کننده
خنک کننده
a substance, esp. a cosmetic, applied to sth to improve its condition
آمایش کننده ( مربوط به تصفیه لجن در تصفیه فاضلاب )
a - It was so humid in our classroom that we wished the school would buy an air conditioner
الف - کلاسمان آنقدر مرطوب بود که آرزو کردیم مدرسه یک دستگاه تهویه بخرد.
b - New yorkers usually complain in the summer of the humid air
...
[مشاهده متن کامل]

ب - مردم نیویورک معمولا در تابستان از هوای مرطوب شاکی اند.
c - Most people believe that ocean air is quite humid
ج - بیشتر مردم بر این باورند که هوای اقیانوس کاملا مرطوب است.

نرم کننده ( مو ) ، خنک کننده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس