1. the boss spoke to them in a condescending tone
رئیس بالحنی غرور آمیز با آنها صحبت کرد.
2. He explains things without condescending to his audience.
[ترجمه فری] آن مرد مسایل را بدون ژست خودبرتربینی به حضار توضیح داد|
[ترجمه نادیا] او مطالب را بدون ابراز خودبرتر بینی به حضار توضیح میدهد. ( مقصود نویسنده احتمالا این بوده که او با توضیح دادن مطالب خود را برتر و آگاه تر از بقیه نشان نمیدهد و قصد برتری جویی و خود بزرگ بینی با توضیح دادن مسایل ندارد. )|
[ترجمه گوگل]او مسائل را بدون اغماض برای مخاطبش توضیح می دهد[ترجمه ترگمان]او همه چیز را بدون توجه به مخاطب خود توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. 'Yes. I know,' Clara said, condescending to look at Rose for the first time.
[ترجمه فری] کلارا با نگاه تحقرامیزی به رز که برای اولین بار باهاش مواجه شد گفت : آره میدونم بابا|
[ترجمه گوگل]'آره میدانم، کلارا گفت: برای اولین بار به رز نگاه کرد[ترجمه ترگمان]آ ره کلارا با مهربانی نگاهی به رز انداخت و گفت: می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He tends to adopt a condescending manner when talking to young women.
[ترجمه fery] آن مرد تمایل دارد با دختران بصورت تحقیرکننده ای صحبت کند|
[ترجمه گوگل]او هنگام صحبت با زنان جوان تمایل دارد رفتاری تحقیر آمیز داشته باشد[ترجمه ترگمان]او تمایل دارد هنگام صحبت با زنان، رفتاری مودبانه اتخاذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Professor Hutter's manner is extremely condescending.
[ترجمه فری] رفتار پروفسور همراه با نخوت بسیار است.|
[ترجمه گوگل]روش پروفسور هاتر بسیار تحقیر آمیز است[ترجمه ترگمان]رفتار پروفسور مک گوناگال بی نهایت مهربان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She sashayed past, not condescending to look at us.
[ترجمه فری] آن زن خرامان از جلوی ما عبور کرد بدون اینکه نگاه مشفقانه ای به ما کند|
[ترجمه گوگل]او از پشت سر گذشت، بدون اینکه به ما نگاه کند[ترجمه ترگمان]او از کنار من رد شد، نه از من که به ما نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I hate the way he's so condescending to his staff!
[ترجمه فری] از برخورد تحقیرآمیزش با زیردستان متنفرم.|
[ترجمه گوگل]من از رفتار او نسبت به کارکنانش متنفرم![ترجمه ترگمان]من از رفتاری که اون با کارکنان خودش داره، متنفرم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He has a condescending attitude towards women.
[ترجمه فری] آن مرد رفتار تحقیرآمیزی با زنان دارد|
[ترجمه گوگل]او نسبت به زنان رفتاری تحقیر آمیز دارد[ترجمه ترگمان]رفتارش نسبت به زن ها مهربان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Their attitude towards the masses was condescending, high-handed and ultimately dictatorial.
[ترجمه فری] رفتار آنها با توده مردم تحقیرآمیز، خودبرتربینانه و زورگویانه است.|
[ترجمه گوگل]نگرش آنها نسبت به توده ها تحقیرآمیز، بلندپایه و در نهایت دیکتاتوری بود[ترجمه ترگمان]نگرش آن ها نسبت به توده های مردم condescending و high و در نهایت دیکتاتوری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Fourteen percent claim the men have a condescending attitude.
[ترجمه فری] چهارده درصد ادعا می کنند که مردان حالت خودبرتربینی دارند|
[ترجمه گوگل]14 درصد ادعا می کنند که مردان نگرش تحقیر آمیز دارند[ترجمه ترگمان]چهارده درصد ادعا می کنند که مردان رفتار condescending دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It's a statement that tends to produce a condescending smile, but in any discussion it is usually a clincher.
[ترجمه فری] این بیانیه ای است که مایه لبخندی استهزاآمیز میشود ولی معمولا در هر مباحثه ای در حکم برهان قاطع است.|
[ترجمه گوگل]این بیانیه ای است که تمایل به ایجاد یک لبخند تحقیرآمیز دارد، اما در هر بحثی معمولاً کلینچر است[ترجمه ترگمان]این یک بیانیه است که تمایل دارد لبخند condescending داشته باشد، اما در هر بحثی که معمولا \"clincher\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The statement, sympathetic but faintly condescending, was suited to an era of comity already long past.
[ترجمه گوگل]این بیانیه، دلسوزانه اما به شدت توهینآمیز، برای دورهای از تعارف در گذشته بسیار مناسب بود
[ترجمه ترگمان]این جمله، با لحنی مهربان ولی حاکی از فروتنی، برای یک دوره طولانی و طولانی، مناسب این بود که از مدت ها پیش در چارچوب روابط کاری با او دست پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این جمله، با لحنی مهربان ولی حاکی از فروتنی، برای یک دوره طولانی و طولانی، مناسب این بود که از مدت ها پیش در چارچوب روابط کاری با او دست پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. English reviewers tended to take a condescending view of American writers.
[ترجمه فری] منقدان ادبی کشور انگلیس معمولا به نویسندگان آمریکایی نگاهی از بالا به پایین دارند|
[ترجمه گوگل]منتقدان انگلیسی تمایل داشتند دیدگاهی تحقیرآمیز نسبت به نویسندگان آمریکایی داشته باشند[ترجمه ترگمان]منتقدان انگلیسی تمایل داشتند دیدگاه condescending از نویسندگان آمریکایی را به خود بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He was condescending to the dancers.
[ترجمه فری] آن مرد با رقاص ها رفتاری تحقیرامیز داشت.|
[ترجمه گوگل]او نسبت به رقصندگان متمم بود[ترجمه ترگمان]او خود را به رقاص ها نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He is never condescending, and his witty novel never feels like an outsider telling a story.
[ترجمه فری] آن مرد نویسنده هرگز خودبرتربین نبوده و اصلا احساس نمیشه که راوی این داستان بامزه یک فرد غیرخودی هست.|
[ترجمه گوگل]او هیچ گاه متواضع نیست، و رمان شوخ او هرگز شبیه یک بیگانه در حال گفتن داستان نیست[ترجمه ترگمان]او هرگز متواضع نیست و رمان witty هرگز مانند یک غریبه احساس نمی کند که داستانی را تعریف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید