condenser

/kənˈdensər//kənˈdensə/

چگالگر، چگال ساز (شخص یا دستگاهی که متراکم یا غلیظ یا هم چگال می کند)، چگالنده، دستگاه تقطیر، ژاله ساز (ابزاری که گاز و بخار را تبدیل به آبگونه می کند)، (نورشناسی) همگراگر (عدسی یا عدسی هایی که نور را متمرکز می کند)، هم کانون ساز، منقب­کننده ,لت جمع کردن وتمرکزدادن برق ,عدسی محدب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one that condenses.

(2) تعریف: a device for converting gases or vapors to a liquid or solid state.

(3) تعریف: a device for accumulating and storing an electric charge; capacitor.

(4) تعریف: a mirror, lens, or combination of lenses used to concentrate and direct light onto an object or area.

جمله های نمونه

1. Steam is condensed in the condenser.
[ترجمه گوگل]بخار در کندانسور متراکم می شود
[ترجمه ترگمان]بخار در کندانسور متراکم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fore end tube plate of the condenser has cracked beyond repair.
[ترجمه گوگل]صفحه لوله انتهایی کندانسور غیر قابل تعمیر ترک خورده است
[ترجمه ترگمان]صفحه قبل از این لوله صاف شده و تعمیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When Watt's master patent for his separate condenser expired in 1800, he retired from active work.
[ترجمه گوگل]هنگامی که حق اختراع اصلی وات برای کندانسور مجزای خود در سال 1800 منقضی شد، او از کار فعال بازنشسته شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ثبت اختراع master در سال ۱۸۰۰ میلادی منقضی شد، او از کار فعال بازنشسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Electret microphones use a polarised condenser instead of a crystal.
[ترجمه گوگل]میکروفون های الکترت به جای کریستال از کندانسور پلاریزه استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]میکروفن های Electret به جای یک کریستال از یک کندانسور قطبی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A water condenser was fitted to the front of the radiator, an extra fuel tank was added and the suspension strengthened.
[ترجمه گوگل]یک کندانسور آب در جلوی رادیاتور نصب شد، یک مخزن سوخت اضافی اضافه شد و سیستم تعلیق تقویت شد
[ترجمه ترگمان]یک کندانسور لوله مجهز به رادیاتور، یک مخزن سوخت اضافی اضافه شد و تعلیق تقویت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Condenser coils are the tubes under or behind the refrigerator that carry coolant to the refrigeration unit.
[ترجمه گوگل]کویل های کندانسور لوله های زیر یا پشت یخچال هستند که مایع خنک کننده را به واحد تبرید می برند
[ترجمه ترگمان]کویل های گرمایش، لوله های زیر یا پشت یخچال هستند که خنک کننده را به سیستم یخچال حمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My favorite condenser for snare is the Sony 3A tube condenser mic.
[ترجمه گوگل]کندانسور مورد علاقه من برای Snare میکروفن خازنی لوله سونی 3A است
[ترجمه ترگمان]کندانسور مورد علاقه من برای snare، دستگاه mic کندانسور لوله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper analyses distribution of parallel compensation condenser, and discusses that what influence is exerted in line loss and voltage level.
[ترجمه گوگل]این مقاله توزیع کندانسور جبرانی موازی را تجزیه و تحلیل می‌کند و در مورد اینکه چه تأثیری در تلفات خط و سطح ولتاژ اعمال می‌شود، بحث می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله توزیع کندانسور موازی را تجزیه و تحلیل می کند و توضیح می دهد که چه تاثیری در افت خط و ولتاژ اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Adopt the electrolytic condenser to remove the DC element, let the welding seam brightness excellent.
[ترجمه گوگل]کندانسور الکترولیتی را برای حذف عنصر DC اتخاذ کنید، اجازه دهید روشنایی درز جوشکاری عالی باشد
[ترجمه ترگمان]برای حذف عنصر DC، the electrolytic را رعایت کنید و اجازه دهید seam welding عالی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Condenser is constructed of AISI316L stainless steel with a condensing surface comprised of independent stainless steel coils. It is rated for full vacuum.
[ترجمه گوگل]کندانسور از فولاد ضد زنگ AISI316L با سطح متراکم متشکل از کویل های فولادی ضد زنگ مستقل ساخته شده است برای خلاء کامل رتبه بندی شده است
[ترجمه ترگمان]Condenser از فولاد ضد زنگ AISI۳۱۶L با سطح تراکم تشکیل شده از حلقه های استیل ضد زنگ مستقل ساخته شده است آن برای خلا کامل رده بندی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Quantitatively studies the variable condenser water flow controlled by the constant temperature difference and the temperature of the entering water.
[ترجمه گوگل]به طور کمی جریان آب کندانسور متغیر کنترل شده توسط اختلاف دمای ثابت و دمای آب ورودی را مطالعه می کند
[ترجمه ترگمان]Quantitatively جریان آب condenser متغیر با اختلاف دمای ثابت و دمای آب ورودی را مورد مطالعه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Restricted refrigerant flow through the condenser.
[ترجمه گوگل]جریان مبرد محدود از طریق کندانسور
[ترجمه ترگمان]refrigerant در قسمت condenser منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ME 34 is a back-electret condenser microphone capsule for use with Sennheiser MZH goosenecks.
[ترجمه گوگل]ME 34 یک کپسول میکروفون خازنی با الکترود پشتی برای استفاده با بند غازی Sennheiser MZH است
[ترجمه ترگمان]The ۳۴ یک کپسول microphone condenser برای استفاده با Sennheiser MZH goosenecks است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For the same quality of steam entering the condenser, the quantity of heat rejected to the condenser is the same as for the Rankine cycle.
[ترجمه گوگل]برای همان کیفیت بخار ورودی به کندانسور، مقدار گرمای دفع شده به کندانسور مانند سیکل رانکین است
[ترجمه ترگمان]برای همان کیفیت بخار که به کندانسور وارد می شود، مقدار گرما که به کندانسور وارد می شود مشابه چرخه رانکین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] چگالنده1- چگالگر، چگال ساز (شخص یا دستگاهی که متراکم یا غلیظ یا هم چگال می کند)، چگالنده 2- دستگاه تقطیر، ژاله ساز (ابزارى که گازوبخار را تبدیل به آبگونه می کند) 3- همگراگر (عدسی یا عدسی هایی که نور را متمرکز می کند)، هم کانون ساز 4- خازن، اندوزه
[سینما] جمع کننده نور / نور جمع کن - عدسی متمرکز کننده نور
[عمران و معماری] دستگاه خنک کننده
[برق و الکترونیک] چگالنده، همگراساز 1. سیستمی ار عدسیها که پرتوهای نور را روی یک نقطه متمرکز یا کانونی می کند. 2. اصطلاحی منسوخ برای خازن Capacitor .
[مهندسی گاز] مبرد، مایع کننده، چگالنده
[زمین شناسی] خازن ،کندانسور،تغلیظ کننده ،منقبض کننده، چگالنده سیلندر آهنی که در یک مخزن آب سرد بلافاصله در جلو دیوار حرکتیengine houseقرار می گیرد و بخار خارج شده فشرده شده و یک خلا ایجاد می کند . وسیله ای برای انجام عمل میعان است. در این وسیله بخار وارد لوله ای می شود که اطراف آن آب سرد در گردش است. بنابراین بخارات به مایع تبدیل می شود و از انتهای لوله خارج می شود. کندانسور انواع مختلفی دارد که هر کدام در جای خود استفاده می شود.
[نساجی] کندانسور - خنک کن - مایع کن - مبرد - غلیظ کننده - غلظت دهنده - قفسه تراکمی
[پلیمر] چگالنده، مبرد

انگلیسی به انگلیسی

• someone or something that condenses; optical device which concentrates light; capacitor; instrument for condensing gas into liquid

پیشنهاد کاربران

( اسم ) : 1. چگالنده: وسیله ‏ای که با گرماگیری، سیالی را از حالت بخار به مایع تبدیل کند. 2. همگراگر : آرایش عدسی های زیر پایه ریزبین که می توانند برای فراهم کردن تمرکزصحیح نور روی اسلاید ریزبین تنظیم شوند.
condenser 2 ( n ) =a device that receives or stores electricity, especially in a car engine
condenser
condenser 1 ( n ) ( kənˈdɛnsər ) =a device that cools gas in order to change it into a liquid
condenser
خازن، کندانسور، تغلیظ کننده، منقبض کننده، الت تقصیر، عدسی محدب، الت جمع کردن و تمرکز دادن برق، علوم مهندسی: چگالنده، الکترونیک: خازن، شیمی: چگالنده، علوم هوایی: خازن، علوم نظامی: در هم فشارنده
دستگاه تقطیر
چگالنده/کندانسور؛تعریف: وسیله ‏ای که با گرماگیری، سیالی را از حالت بخار به مایع تبدیل کند
condenser ( شیمی )
واژه مصوب: چگالنده
تعریف: وسیله‏ای که با گرماگیری، سیالی را از حالت بخار به مایع تبدیل کند
( صنایع غذایی ) تغلظ کننده
آزمایشگاه
condenser
کندانسور
از اجزا مهم در میکروسکوپ نوری است
که هنگام بررسی های میکروسکوپی
پرتوهای نور را در زیر نمونه های مورد مطالعه متمرکز می کند

بپرس