1. we hereby express our strong condemnation of the company's actions
بدینوسیله اعتراض شدید خود را نسبت به اعمال شرکت اعلام می داریم.
2. we must avoid a blanket condemnation of any nation
باید از محکوم سازی بدون استثنای هر ملتی خودداری کنیم.
3. He is bitter in his condemnation of terrorism.
[ترجمه گوگل]او در محکومیت تروریسم تلخ است
[ترجمه ترگمان]او در محکوم کردن تروریسم تلخی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Editors were unanimous in their condemnation of the proposals.
[ترجمه گوگل]سردبیران در محکومیت این پیشنهادها اتفاق نظر داشتند
[ترجمه ترگمان]ویراستاران در محکومیت این پیشنهادها متفق القول بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There was wide-spread condemnation of Saturday's killings.
[ترجمه گوگل]قتل های روز شنبه به طور گسترده محکوم شد
[ترجمه ترگمان]محکومیت گسترده کشتار روز شنبه وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There's been no official condemnation of the bombing.
[ترجمه گوگل]هیچ محکومیت رسمی این بمب گذاری وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ محکومیت رسمی از این بمب گذاری رخ نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Their proposal met with almost universal condemnation.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد آنها تقریباً با محکومیت جهانی روبرو شد
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد آن ها تقریبا محکوم به محکومیت جهانی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The shooting of the policeman has received universal condemnation.
[ترجمه گوگل]تیراندازی به پلیس با محکومیت جهانی روبرو شده است
[ترجمه ترگمان]تیراندازی به پلیس محکومیت جهانی را دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Mr Adams' speech yesterday was very loud in condemnation of the media.
[ترجمه گوگل]سخنرانی دیروز آقای آدامز در محکومیت رسانه ها بسیار بلند بود
[ترجمه ترگمان]سخنرانی دیروز آقای آدامز در محکومیت رسانه ها بسیار بلند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The raids have drawn a strong condemnation from the United Nations Security Council.
[ترجمه گوگل]این حملات با محکومیت شدید شورای امنیت سازمان ملل متحد مواجه شده است
[ترجمه ترگمان]این حملات باعث محکومیت شدید شورای امنیت سازمان ملل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His own actions are his condemnation.
12. The violence has drawn firm condemnation from all the main political leaders.
[ترجمه گوگل]این خشونت با محکومیت شدید همه رهبران سیاسی اصلی مواجه شده است
[ترجمه ترگمان]خشونت از سوی همه رهبران سیاسی اصلی محکوم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The church has been unequivocal in its condemnation of the violence.
[ترجمه گوگل]کلیسا در محکومیت خشونت بدون ابهام بوده است
[ترجمه ترگمان]کلیسا در محکومیت این خشونت صریح و صریح بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The jury's condemnation was a shock to the suspect.
[ترجمه گوگل]محکومیت هیئت منصفه برای مظنون شوکه کننده بود
[ترجمه ترگمان]محکومیت متهم، ضربه ای به مظنون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید