concurrency


معنی: هم زمانی
معانی دیگر: همزمانی

جمله های نمونه

1. The concurrency control strategy of drawing archive data based on transaction language is put forward.
[ترجمه گوگل]استراتژی کنترل همزمانی ترسیم داده های آرشیو بر اساس زبان تراکنش مطرح شده است
[ترجمه ترگمان]استراتژی کنترل همزمانی داده های آرشیو مبتنی بر زبان تراکنش ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Concurrency control and recovery techniques are used in conventional DBMS's to preserve the serializability and the permanence requirements of database transactions.
[ترجمه گوگل]تکنیک های کنترل همزمان و بازیابی در DBMS های معمولی برای حفظ سریال پذیری و الزامات دائمی تراکنش های پایگاه داده استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]روش های کنترل Concurrency و بازیابی در روش های مرسوم برای حفظ the و دوام معاملات پایگاه داده به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Functional programming is especially useful for concurrency, since it eliminates the need to synchronize access to mutable state.
[ترجمه گوگل]برنامه نویسی تابعی به ویژه برای همزمانی مفید است، زیرا نیاز به همگام سازی دسترسی به حالت تغییرپذیر را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]برنامه نویسی تابعی به خصوص برای همزمانی مفید است، زیرا نیاز به همگام سازی دسترسی به حالت متغیر را حذف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Optimistic locking is an extremely efficient concurrency control method that guarantees data integrity without placing any physical lock in the database.
[ترجمه گوگل]قفل خوش بینانه یک روش کنترل همزمانی بسیار کارآمد است که یکپارچگی داده ها را بدون قرار دادن قفل فیزیکی در پایگاه داده تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]قفل کردن خوش بین یک روش کنترل همزمانی بسیار کارآمد است که یکپارچگی داده ها را بدون قرار دادن هر گونه قفل فیزیکی در پایگاه داده تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And condition - locking, a concurrency control mechanism involving two - phase locking is designed.
[ترجمه گوگل]و شرایط - قفل، یک مکانیسم کنترل همزمان شامل قفل دو فاز طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]و قفل کردن شرایط قفل کردن، مکانیزم کنترل همزمانی شامل قفل دو مرحله ای طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The EJB servers provide functionality for threading, concurrency, memory management, and security and do these things automatically so as not to burden the application programmer with the details.
[ترجمه گوگل]سرورهای EJB قابلیت هایی را برای رشته، همزمانی، مدیریت حافظه و امنیت ارائه می دهند و این کارها را به طور خودکار انجام می دهند تا برنامه نویس برنامه را با جزئیات سنگین نکنند
[ترجمه ترگمان]کارگزار EJB قابلیت ایجاد threading، همزمانی، مدیریت حافظه و امنیت را فراهم می کند و این کارها را به طور خودکار انجام می دهد تا برنامه نویس برنامه را با جزئیات بار نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Immutability also allows us to simplify reasoning about concurrency and provide cheap reads of shared data.
[ترجمه گوگل]تغییرناپذیری همچنین به ما اجازه می دهد تا استدلال در مورد همزمانی را ساده کنیم و خواندن ارزان داده های مشترک را ارائه دهیم
[ترجمه ترگمان]immutability همچنین به ما اجازه می دهد تا استدلال را در مورد همزمانی ساده کنیم و اطلاعات ارزانی از داده های مشترک فراهم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Optimistic concurrency check failed. The row was modified outside of this cursor.
[ترجمه گوگل]بررسی همزمانی خوشبینانه انجام نشد ردیف خارج از این مکان نما اصلاح شد
[ترجمه ترگمان]کنترل همزمانی Optimistic شکست خورد این ردیف در خارج از این مکان نما تغییر داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Concurrency can occur on uniprocessor (UP) hosts where multiple threads share the same CPU and preemption creates race conditions.
[ترجمه گوگل]همزمانی می‌تواند در میزبان‌های تک‌پردازنده (UP) رخ دهد که در آن چندین رشته از یک CPU مشترک استفاده می‌کنند و پیش‌پرداخت شرایط مسابقه را ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]Concurrency می تواند روی uniprocessor رخ دهد که در آن رشته های متعدد دارای همان CPU بوده و preemption شرایط مسابقه را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Concurrency Violation encountered while { 0 } the Orchestration.
[ترجمه گوگل]هنگام { 0 } ارکستراسیون با نقض همزمانی مواجه شد
[ترجمه ترگمان]Violation Concurrency در زمان { ۰ } the مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It needs to resolve concurrency and conflict problems to transplant the deadlock avoidance strategy from non-distributed system to distributed system.
[ترجمه گوگل]برای انتقال استراتژی اجتناب از بن بست از سیستم غیر توزیع شده به سیستم توزیع شده، نیاز به حل مشکلات همزمانی و درگیری دارد
[ترجمه ترگمان]این مساله باید همزمانی و مشکلات تعارض را حل کند تا استراتژی اجتناب از بن بست را از سیستم غیر توزیع شده به سیستم توزیع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It provides a set of user-accessible threads to accelerate input-output and concurrency, particularly for database applications.
[ترجمه گوگل]این مجموعه ای از رشته های قابل دسترسی کاربر را برای سرعت بخشیدن به ورودی-خروجی و همزمانی، به ویژه برای برنامه های پایگاه داده ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این سیستم مجموعه ای از رشته های دسترسی به کاربر را برای سرعت بخشیدن به ورودی - خروجی و همزمانی، به ویژه برای کاربردهای پایگاه داده فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Moreover, there are many services that do not have concurrency control at all, which may also lead to inconsistent data.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بسیاری از سرویس‌ها وجود دارند که اصلاً کنترل همزمانی ندارند، که ممکن است منجر به داده‌های متناقض شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، خدمات بسیاری وجود دارند که کنترل همزمانی ندارند، که ممکن است منجر به داده های متناقض هم شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Of SOAP, CORBA, and XML-RPC, CORBA has been around the longest and has tackled some of the more difficult issues of distributed programming: concurrency, transactions, security, and authentication.
[ترجمه گوگل]در بین SOAP، CORBA و XML-RPC، CORBA طولانی‌ترین سابقه را داشته است و برخی از مسائل دشوارتر برنامه‌نویسی توزیع‌شده را حل کرده است: همزمانی، تراکنش‌ها، امنیت و احراز هویت
[ترجمه ترگمان]از SOAP، CORBA و XML، CORBA طولانی ترین مدت بوده و برخی از مسایل دشوار برنامه نویسی توزیع شده را رفع کرده است: همزمانی، معاملات، امنیت و تایید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The work in this paper provides the foundation for further research on mixed real-time transaction scheduling and concurrency control, and processing mixed transactions in actual application systems.
[ترجمه گوگل]کار در این مقاله پایه و اساس تحقیقات بیشتر در مورد زمان‌بندی تراکنش‌های بی‌درنگ و کنترل همزمان، و پردازش تراکنش‌های مختلط در سیستم‌های کاربردی واقعی را فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]کار در این مقاله، مبنایی را برای تحقیقات بیشتر در مورد زمان بندی تراکنش های زمان - زمان مختلط و کنترل همزمانی و پردازش تراکنش های ترکیبی در سیستم های کاربردی واقعی فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هم زمانی (اسم)
synchrony, synchronism, concurrency, simultaneity, synchronization, isochronism

تخصصی

[ریاضیات] همرسی

انگلیسی به انگلیسی

• agreement, accordance of opinion; cooperation, shared effort; simultaneous occurrence

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : concur
✅️ اسم ( noun ) : concurrence / concurrency
✅️ صفت ( adjective ) : concurrent
✅️ قید ( adverb ) : concurrently
concurrency ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: هم رَوی
تعریف: اجرای دو یا چند عمل هم زمان در رایانه
همزمانی
[کامپیوتر] همروندی

بپرس