concrescence

/kɑːnˈkresəns//kɒnˈkresəns/

معنی: پیوستگی، نمو مشترک، رشد با یکدیگر
معانی دیگر: (زیست شناسی) همرویش (رشد توام اندام ها یا یاخته ها مثلا در جنین)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the merging, esp. by growing together, of related parts or particles, as cells.

جمله های نمونه

1. For patients whose bleb became smaller and the concrescence was not good, krypton laser was shot around the hole or gas was reinforced.
[ترجمه گوگل]برای بیمارانی که حباب آنها کوچکتر شده و انقباض آنها خوب نبود، لیزر کریپتون در اطراف سوراخ شلیک می شود یا گاز تقویت می شود
[ترجمه ترگمان]برای بیمارانی که bleb کوچک تر شدند و the خوب نبود، کریپتون در اطراف حفره یا گاز مورد اصابت گلوله قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The method has been widely applied in the concrescence of fracture, growth of nerve fiber, cure of infected wound, speeding growth of vegetables.
[ترجمه گوگل]این روش به طور گسترده ای در تجمع شکستگی، رشد فیبر عصبی، درمان زخم عفونی، رشد سریع سبزیجات استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]این روش به طور گسترده در the شکستگی، رشد فیبر عصبی، درمان زخم آلوده، رشد سریع سبزیجات اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Results The symptom alleviation rate and esophagitis gastroscope concrescence rate were not obviously different.
[ترجمه گوگل]ResultsThe نرخ کاهش علائم و ازوفاژیت نرخ همسویی گاستروسکوپ به وضوح متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]نتایج سرعت کاهش علائم و نرخ concrescence gastroscope به طور مشخص متفاوت نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion:Sprinkled the cut can swiftly concrescence, decrease the wound complications, and operate simple and convenient, economy with the actual clinical use value.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: برش پاشیده شده می‌تواند به‌سرعت جمع شود، عوارض زخم را کاهش دهد و با ارزش استفاده بالینی واقعی، ساده و راحت عمل کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: کاهش کاهش می تواند به سرعت کاهش یابد، عوارض زخم را کاهش دهد، و با ارزش واقعی مصرف بالینی، ساده و مناسب عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Because his wound is not concrescence well, Jerry fall in a faint in the lane and rescue by a old man who is working all his life, and tell him about himself suffering whole life!
[ترجمه گوگل]از آنجایی که جری مجروحش خوب نیست، در لاین غش می‌افتد و توسط پیرمردی که تمام عمرش کار می‌کند نجات می‌یابد و از او می‌گوید که تمام عمر رنج کشیده است!
[ترجمه ترگمان]چون زخم او خوب نیست، جری در باریکه راه محو می شود و توسط یک پیرمرد که تمام زندگی اش را کار می کند نجات می دهد و درباره زندگی خود با او سخن می گوید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fracture concrescence is the most important step in the process of treating fracture.
[ترجمه گوگل]استخوان شکستگی مهمترین مرحله در روند درمان شکستگی است
[ترجمه ترگمان]شکستگی شکست مهم ترین قدم در فرآیند درمان شکستگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. How to promote fracture concrescence always is an active problem in osteology .
[ترجمه گوگل]نحوه ارتقاء شکستگی استخوان معده همیشه یک مشکل فعال در استخوان شناسی است
[ترجمه ترگمان]چگونگی ترویج concrescence شکستگی استخوان همیشه یک مشکل فعال در osteology است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tighten and restrain concrescence of skin, fit to oil skin. Good for release the pressure.
[ترجمه گوگل]انقباض پوست را سفت و مهار کنید، متناسب با پوست چرب برای کاهش فشار خوب است
[ترجمه ترگمان]سفت کردن و جلوگیری از concrescence پوست، متناسب با پوست روغن، سفت و سخت است برای آزاد کردن فشار خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. AIM: To study the effects of co-amino acids extracted from silkworm chrysalis on nourish and concrescence of wound in surgical hurt rats.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تأثیر اسیدهای آمینه کمکی استخراج شده از کرم ابریشم بر تغذیه و تجمع زخم در موش‌های آسیب دیده جراحی
[ترجمه ترگمان](AIM: برای بررسی اثرات اسیده ای آمینه استخراج شده از کرم ابریشم کرم ابریشم بر روی تغذیه و concrescence زخم در موش های آسیب دیده جراحی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The effectiveness and the mechanism of human growth factor on wound concrescence and immune system activation, cell energy improvement and stimulating cell conversion were introduced.
[ترجمه گوگل]اثربخشی و مکانیسم فاکتور رشد انسانی بر تجمع زخم و فعال‌سازی سیستم ایمنی، بهبود انرژی سلولی و تحریک تبدیل سلولی معرفی شد
[ترجمه ترگمان]اثربخشی و مکانیسم عامل رشد انسانی در concrescence زخم و فعال سازی سیستم ایمنی، بهبود انرژی سلول و تبدیل سلول تحریک به سلول معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. OBJECTIVE To observe the anti - infectious and promoting concrescence of wound effect of scald film.
[ترجمه گوگل]هدف مشاهده اثر ضد عفونی و تقویت کننده زخم زخم فیلم جوش
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای مشاهده درمان ضد عفونی و ترویج اثر زخم در اثر زخم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The medicines for scald are provided with antibacterial, diminishing inflammation and accelerating concrescence toward traumatic surface of the sufferers.
[ترجمه گوگل]داروهای زخم با ضد باکتری، کاهش التهاب و تسریع تجمع به سمت سطح آسیب دیده بیماران ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]داروها برای آب گرم با خاصیت ضد باکتری، کاهش التهاب و شتاب بخشیدن به concrescence به سمت سطح آسیب مبتلایان قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion In the same locality and under the same condition of mechanical function, the transverse fracture could be concrescence faster than that of the oblique fracture.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری در یک محل و تحت شرایط یکسان عملکرد مکانیکی، شکستگی عرضی می‌تواند سریع‌تر از شکستگی مورب باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری در همان محل و تحت شرایط مشابه تابع مکانیکی، شکستگی عرضی می تواند سریع تر از شکست مورب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The medical dressing can protect the wound, reduce infection, absorb secretion, keep animal heat and accelerate concrescence of the wound.
[ترجمه گوگل]پانسمان طبی می تواند از زخم محافظت کند، عفونت را کاهش دهد، ترشحات را جذب کند، گرمای حیوان را حفظ کند و تسریع کنده شدن زخم را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]پانسمان پزشکی می تواند از زخم، کاهش عفونت، جذب ترشح، نگه داشتن گرما حیوانات و تسریع انتقال زخم جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Conclusion Tongluo tablet prepared by ourselves could be used as treatment for concrescence of tibia and fibula fracture after sargery.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری قرص Tongluo که توسط خودمان تهیه شده است می تواند به عنوان درمان شکستگی استخوان درشت نی و نازک نی بعد از عمل جراحی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری لوح سفیدی که توسط خود ما تهیه شده، می تواند به عنوان درمان برای concrescence of و شکستگی ساق پا پس از sargery مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیوستگی (اسم)
affinity, connection, conjugation, juncture, alliance, union, association, incorporation, adherence, cohesion, continuity, conjunction, affiliation, bond, unity, coalition, concrescence, connexion, zygosis, joinder

نمو مشترک (اسم)
concrescence

رشد با یکدیگر (اسم)
concrescence

تخصصی

[زمین شناسی] هم رویش، نمو مشترک یک رشد هم زمان یا جوش خوردگی یا یکپارچه شدگی بخش هایی که بطور اولیه از هم جدا هستند. مثلاً اتحاد تیغ های شعاعی در اسکلت یک رادیولر.

انگلیسی به انگلیسی

• growth through external addition

پیشنهاد کاربران

در دندانپزشکی به حالتی گفته می شود که ریشه های دو دندان مجاور توسط سمنتوم به یکدیگر پیوند بخورند.

بپرس