1. to concoct a drink from lemon juice, sugar, etc.
از آب لیمو و شکر و غیره مشروب ساختن
2. to concoct an excuse
بهانه ای تراشیدن
3. Should she concoct some story about him having a violently contagious disease?
[ترجمه گوگل]آیا او باید داستانی در مورد ابتلای او به یک بیماری شدید مسری بسازد؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است داستانی در مورد او جعل کند که بیماری شدیدی دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In medieval times, professional perfumers would concoct personal scents for their clients from six to eight special ingredients.
[ترجمه گوگل]در قرون وسطی، عطرسازان حرفه ای عطرهای شخصی از شش تا هشت ماده خاص را برای مشتریان خود می ساختند
[ترجمه ترگمان]در دوران قرون وسطی، perfumers حرفه ای برای مشتریان خود از شش تا هشت ماده خاص، بوهای مخصوص به خود می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. With those pix and the copy he would concoct, he would be in line for a handsome bonus.
[ترجمه گوگل]با آن پیکسها و نسخهای که میسازد، او در صف دریافت یک جایزه زیبا قرار میگیرد
[ترجمه ترگمان]با آن pix و نسخه ای که او اختراع می کرد، برای یک پاداش زیبا در صف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Whenever I had a cold, my grandmother would concoct a remedy out of herbs, ginger, lemons and garlic.
[ترجمه گوگل]هر وقت سرما می خوردم، مادربزرگم از گیاهان، زنجبیل، لیمو و سیر دارویی درست می کرد
[ترجمه ترگمان]هر وقت سرما می خوردم، مادربزرگم یک درمان دیگر از گیاهان، زنجبیل، لیمو و سیر را دیگر اختراع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We concoct assortments never known before: Nutella mixed with chutney and lemon curd goes down a treat; peanut butter drowned in jam and topped with olives or pickled onions is a near rival.
[ترجمه گوگل]ما مجموعههایی را درست میکنیم که قبلاً هرگز شناخته شده نبودند: نوتلا مخلوط شده با چاتنی و کشک لیمو بهعنوان یک غذای ناخوشایند عمل میکند کره بادام زمینی غرق شده در مربا و روی آن زیتون یا پیاز ترشی یک رقیب نزدیک است
[ترجمه ترگمان]ما هرگز قبلا ندیده بودیم: Nutella با chutney و لیمو ترش مخلوط می شود؛ کره بادام زمینی در مربا فرو می رود و در بالای آن زیتون یا پیاز ترشی یک رقیب نزدیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This text studies to concoct primarily causable accountancy's information loses the true phenomenon, being divided into four parts totally.
[ترجمه گوگل]این متن مطالعه برای جعل اطلاعات حسابداری علت اصلی پدیده واقعی را از دست می دهد و به طور کلی به چهار قسمت تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]این مطالعات مربوط به concoct که در درجه اول اطلاعات حسابداری را از دست می دهند، پدیده واقعی را از دست می دهند که به چهار قسمت تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. And they had taken me so long to concoct.
[ترجمه گوگل]و آنقدر طول کشیده بودند که سرهم کنم
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت بود که مرا برای این کار بازداشت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I gave her a tip on how to concoct a new kind of soup.
[ترجمه گوگل]من به او راهنمایی کردم که چگونه یک نوع سوپ جدید درست کند
[ترجمه ترگمان]بهش یه انعام دادم که چطور یه نوع سوپ جدید رو جعل کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He concoct an excuse for be late.
[ترجمه گوگل]او برای دیر رسیدن بهانه ای می سازد
[ترجمه ترگمان]بهانه ای تراشید تا دیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But Merseyside and Manchester both proved last week that it is possible to concoct high drama without substituting motivation for mutilation.
[ترجمه گوگل]اما مرسی ساید و منچستر هر دو هفته گذشته ثابت کردند که می توان درام بالایی را بدون جایگزینی انگیزه برای مثله کردن، ساخت
[ترجمه ترگمان]اما Merseyside و منچستر هر دو هفته گذشته ثابت کردند که این امکان وجود دارد که بدون جایگزین کردن انگیزه برای ضرب و جرح، نمایش بالایی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It was the least controversial, most insipid topic I could concoct.
[ترجمه گوگل]این کم جنجالی ترین و بی مزه ترین موضوعی بود که می توانستم سرهم کنم
[ترجمه ترگمان]این یک موضوع بسیار جنجالی و بی مزه بود که من می توانستم آن را تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. With phone numbers in hand, Wittman and his Swedish counterpart, Detective Magnus Osvald of the Stockholm police, concoct a sting operation to bring the Rembrandt back.
[ترجمه گوگل]با در دست داشتن شماره تلفن، ویتمن و همتای سوئدیاش، کارآگاه مگنوس اسوالد از پلیس استکهلم، عملیاتی را برای بازگرداندن رامبراند طراحی میکنند
[ترجمه ترگمان]با شماره های تلفن در دست، Wittman و همتای سوئدی او، کارآگاه ماگنوس Osvald از پلیس استکهلم، یک عملیات ضربتی برای بازگرداندن رامبران به عمل آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید