conch

/ˈkɑːnt͡ʃ//kɒnt͡ʃ/

معنی: صدف حلزونی
معانی دیگر: صدف حلزونی (درشت و یکپارچه)، (جانور شناسی) نرم تن صدف زی (که در صدف حلزونی قرار دارد و خوراکی است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: conches, conchs
(1) تعریف: any of various large tropical mollusks having spiral shells.

(2) تعریف: such a shell, often used as an ornament.

جمله های نمونه

1. In the conch of the apse is a great cross within a circle and with a background of stars.
[ترجمه گوگل]در حلزون اپسید صلیب بزرگی در دایره و با زمینه ای از ستارگان قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در پوسته صدف حلزونی یک صلیب بزرگ درون یک دایره و با پس زمینه ستاره ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. How about a beer at the Conch?
[ترجمه گوگل]یک آبجو در کونچ چطور؟
[ترجمه ترگمان]آبجو توی رستوران \"conch\" چطوره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The southern oyster drill, also called a conch, has not been a threat in Galveston Bay for years.
[ترجمه گوگل]مته صدف جنوبی که به آن حلزون نیز می گویند، سالهاست که تهدیدی در خلیج گالوستون نبوده است
[ترجمه ترگمان]مته oyster جنوبی که یک صدف حلزونی نام دارد، سال ها در Bay Galveston تهدید نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Conch had once been a gas station.
[ترجمه گوگل]کونچ زمانی یک پمپ بنزین بود
[ترجمه ترگمان]conch زمانی پمپ بنزین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The salvagers even dove up the sluggish conch.
[ترجمه گوگل]نجات‌دهنده‌ها حتی از حلزون تنبل کبوتر می‌کنند
[ترجمه ترگمان]The حتی صدف حلزونی را نیز باز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The doors of the Conch cafe were wide open with no sign of Huong or Anna; they had probably evacuated.
[ترجمه گوگل]درهای کافه کونچ کاملاً باز بود و هیچ نشانی از هوونگ یا آنا نداشت احتمالاً تخلیه شده بودند
[ترجمه ترگمان]دره ای کافه conch با هیچ نشانی از Huong یا آنا باز نشده بودند، احتمالا از آنجا بیرون آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Conch serves a great seafood platter.
[ترجمه گوگل]Conch یک بشقاب غذای دریایی عالی سرو می کند
[ترجمه ترگمان]The یک بشقاب غذای دریایی بزرگ را سرو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Inside were grouper, dolphin fish, conch, and lobster on the bottom.
[ترجمه گوگل]داخل آن هامور، دلفین ماهی، صدف حلزونی و خرچنگ در پایین بود
[ترجمه ترگمان]در داخل این ماهی گروپر، ماهی دلفین، صدف حلزونی و خرچنگ دریایی در پایین وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stone, resin, porcelain, conch, the offering of new materials such as clay base so busy.
[ترجمه گوگل]سنگ، رزین، چینی، حلزون، ارائه مواد جدید مانند پایه سفالی بسیار شلوغ است
[ترجمه ترگمان]سنگ، صمغ، چینی، صدف حلزونی، عرضه مواد جدید از قبیل پست رس، بسیار شلوغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Come with your conch - shells sounding, come in the sleepless night.
[ترجمه گوگل]با حلزون خود بیا - صدف ها به صدا در می آیند، در شب بی خوابی بیا
[ترجمه ترگمان]بیا با صدف حلزونی که صدف حلزونی را می بینی بیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The conch exploded into a thousand white fragments and ceased to exist.
[ترجمه گوگل]حلزون به هزار تکه سفید منفجر شد و دیگر وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]صدف حلزونی به هزار تکه سفید رسید و دیگر وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This product uses the conch engine model with consistent LG and silver grey color, have color of STN65K high definition advocate screen, 40 chord ring, two-way loudhailer .
[ترجمه گوگل]این محصول از مدل موتور حلزونی با رنگ ثابت ال جی و خاکستری نقره ای، دارای رنگ صفحه نمایش مدافع STN65K با کیفیت بالا، حلقه 40 آکورد، بلندگوی دو طرفه است
[ترجمه ترگمان]این محصول از مدل موتور حلزونی با آل جی سازگار و رنگ خاکستری نقره ای استفاده می کند، دارای رنگ of تعریف بالا، ۴۰ chord، loudhailer دو طرفه می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Jack clamoured among them, the conch forgotten.
[ترجمه گوگل]جک در میان آنها غوغا کرد، صدف حلزونی فراموش شد
[ترجمه ترگمان]جک سرو صدا در میان آن ها بود که صدف حلزونی را از یاد برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Roger took the conch and looked round at them gloomily.
[ترجمه گوگل]راجر حلزون را گرفت و با غم و اندوه به آنها نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]راجر صدف حلزونی را برداشت و با اندوه به آن ها نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صدف حلزونی (اسم)
conch, whelk

تخصصی

[زمین شناسی] صدف حلزونی الف) قسمت یک صدف سرپا که بعد از صدف جنینی بوجود می آید. مثلاً صدف کامل آمونیت، ویژه حجره اولیه یا جنینی یا تمام بخش های آهکی سخت یک نوتیلویید (که شامل صدف خارجی، سپتا یا دیواره ها و سیفونکل می باشد) ویژه ته نشست های کامرال هر ساختمان دیگری درون سیفونکل. ب) هر کدام از انواع متعدد گاستروپدهای دریایی با صدف مارپیچی بزرگ، همچنین پوسته چنین صدفی که معمولاً برای ساختن برجسته کاری ها استفاده می شود و قبلاً از آنها بوق می ساختند. ج) هر کدام از انواع متعدد صدف دریایی بی مهره گان که شامل نرم تنان دو کفه ای و براکیوپودها می باشد. جمع: Conchs.

انگلیسی به انگلیسی

• large sea shell
a conch is a shellfish with a large shell rather like a snail's. it is also used to refer to the shell.

پیشنهاد کاربران

بپرس