concert

/ˈkɑːnsərt//kənˈsɜːt/

معنی: هم اهنگی، کنسرت، ساز واواز، انجمن ساز واواز، جور کردن، سر یکی کردن
معانی دیگر: وابسته به کنسرت، کنسرتی، (موسیقی) هماهنگی، همسازی، توافق، همکاری، همدلی، هم کوشی، مرتب کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: in concert
• : تعریف: a musical or dance performance before an audience; recital.
مشابه: performance
صفت ( adjective )
• : تعریف: capable of performing or being performed at a concert.

- a concert pianist
[ترجمه گوگل] یک پیانیست کنسرت
[ترجمه ترگمان] نوازنده پیانوی کنسرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- concert music
[ترجمه لی سانی] کنسرت موسیقی
|
[ترجمه گوگل] موسیقی کنسرت
[ترجمه ترگمان] موسیقی کنسرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: concerts, concerting, concerted
• : تعریف: to plan or devise together.

جمله های نمونه

1. a concert hall
تالار کنسرت

2. the concert version of the opera
اقتباس از اپرا برای کنسرت

3. the concert was a bit of a damp squib!
کنسرت خیلی بی مزه ای بود!

4. the concert was well rendered
کنسرت خوب اجرا شد.

5. the concert went down like a bomb
کنسرت حسابی گرفت.

6. at concert pitch
در آمادگی کامل،حاضر و آماده

7. in concert
متفقا،با هماهنگی،با هم

8. in concert with (someone or something)
در همکاری یا هماهنگی با (شخص یا چیزی)

9. a benefit concert for kurdish refugees
کنسرت خیریه برای (کمک به) پناهندگان کرد

10. a pop concert
کنسرت نیمه کلاسیک،کنسرت آهنگ های مردم پسند

11. a solid concert
کنسرت عالی

12. an outdoor concert
کنسرت در هوای آزاد

13. before the concert they tuned their instruments
پیش از کنسرت،سازهای خود را کوک کردند.

14. to hear a concert
در کنسرتی حضور داشتن

15. music broadcast live from a concert
موسیقی که به طور زنده از یک کنسرت پخش می شود

16. they decided to act in concert
آنها تصمیم گرفتند با هماهنگی کار کنند.

17. The concert began with the National Anthem.
[ترجمه Sssss] سرود ملی در این کنسرت آغاز شد
|
[ترجمه Min yuoshy] کنسرت با سرود ملی شروع شد
|
[ترجمه گوگل]کنسرت با سرود ملی آغاز شد
[ترجمه ترگمان]آهنگ سرود ملی نواخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Please post up this advertisement for our concert in your shop window.
[ترجمه گوگل]لطفا این آگهی کنسرت ما را در ویترین فروشگاه خود قرار دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا این تبلیغ را برای کنسرت ما در ویترین مغازه خود ارسال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The concert attracted a large turnout.
[ترجمه بهار] این کنسرت بازدید های زیادی داشت
|
[ترجمه گوگل]این کنسرت با حضور گسترده مردم روبرو شد
[ترجمه ترگمان]کنسرت گروه بزرگی را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. His cancellation of the concert was seen as a deliberate snub to the organizers.
[ترجمه گوگل]لغو کنسرت او به عنوان یک بی‌اعتنایی عمدی به برگزارکنندگان تلقی شد
[ترجمه ترگمان]لغو این کنسرت به عنوان یک snub آگاهانه برای برگزارکنندگان دیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Do you have any tickets for the concert?
[ترجمه گوگل]آیا برای کنسرت بلیط دارید؟
[ترجمه ترگمان]بلیط واسه کنسرت داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The acoustics of the new concert hall are excellent.
[ترجمه گوگل]آکوستیک سالن کنسرت جدید عالی است
[ترجمه ترگمان]The تالار کنسرت جدید عالی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The concert will raise money for local charities.
[ترجمه گوگل]این کنسرت برای خیریه های محلی پول جمع آوری می کند
[ترجمه ترگمان]این کنسرت برای موسسات خیریه محلی پول جمع آوری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. We were going to a concert in Bath Abbey.
[ترجمه گوگل]قرار بود به کنسرتی در بت ابی برویم
[ترجمه ترگمان]می خواستیم به یک کنسرت در بث برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The hall was packed out for Menuhin's first concert.
[ترجمه گوگل]سالن برای اولین کنسرت منوهین مملو از جمعیت بود
[ترجمه ترگمان]سرسرا برای اولین کنسرت Menuhin پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هم اهنگی (اسم)
accord, harmony, coordination, cadence, consonance, concert, unison, synchrony, concordance

کنسرت (اسم)
concert

ساز واواز (اسم)
concert

انجمن ساز واواز (اسم)
concert

جور کردن (فعل)
accord, concert, adapt, suit, sort, assort, consort, lot, grade

سر یکی کردن (فعل)
concord, concert, collude, conspire

انگلیسی به انگلیسی

• musical performance; coordination; harmony
arrange, agree upon; plan together, arrange together
a concert is a performance of music.

پیشنهاد کاربران

1. کنسرت 2. هماهنگی. توافق
مثال:
the event will climax with a concert
این رویداد با یک کنسرت به اوج خود خواهد رسید.
کنسرت. انجمن ساز و آواز، هم آهنگی، توافق، تفاهم، مرتب کردن، جور کردن، هماهنگی
negotiate, arrange, settle, agree, coincide, concord, concur, harmonize
Synonyms: harmony, accord, chorus, concord, consonance, tune
معنی: هم اهنگی، کنسرت، ساز واواز، انجمن ساز واواز، جور کردن، سر یکی کردن
معانی دیگر: وابسته به کنسرت، کنسرتی، ( موسیقی ) هماهنگی، همسازی، توافق، همکاری، همدلی، هم کوشی، مرتب کردن
تلفظ:
آمریکایی: کانسِرت
بریتانیایی: کُنسِت
کنسرت
مثال: We're going to a concert tomorrow night.
ما فردا شب به یک کنسرت می رویم.
کنسرت. انجمن ساز و آواز، هم آهنگی، توافق، تفاهم، مرتب کردن، جور کردن، قانون فقه: هماهنگی
negotiate, arrange, settle, agree, coincide, concord, concur, harmonize
Synonyms: harmony, accord, chorus, concord, consonance, tune
هماهنگی
موافقت
هماهنگ کردن
negotiate, arrange, settle, agree, coincide, concord, concur, harmonize
harmony, accord, chorus, concord, consonance, tune
هماهنگی
یکی کردن
they started meeting regularly to concert their tactics
کنسرت. انجمن ساز و آواز، هم آهنگی، توافق، تفاهم، مرتب کردن، جور کردن، قانون فقه: هماهنگی
همگانی
concert ( n ) ( kɑnsərt ) =a public performance of music, e. g. a rock concert. They're in concert at Madison Square Garden.
concert
For Example :
The Lady Gaga concert is at the Metro Theater on Saturday
concert ( موسیقی )
واژه مصوب: کنسرت
تعریف: اجرای موسیقی برای عموم به قصد شنود زیباشناسانه
Concert =کنسرت، گروه از ساز و اواز ،
ولی معنی های دگری هم دارد اما بهترین معنی کنسرت است
مثال:
I have a big concert on Saturday
من رو شنبه کنسرت بزرگی دارم😍😎😙
در کانون زبان معنیش میشه a performance of music
Example: A concert painist/ tour / series 💓🧝🏻‍♀️
Concert➡️همان کنسرت خودماناست که به صورت زنده برپا می گردد.
در لول ریچ تو کانون زبان ایران، این کلمهnoun است.
لایک کنید
سپاس از شما
( Nown )
a performance of musi
کنسرت، اجرای موسیقی
کانون زبان ایران
a performance of music
کنسرت
کانون زبان ایران
reach 2
Concert is a place that singer sing alive and ther fans are there🙃
a performance of music → کانون زبان ایران
کنسرت

معنی کلمه concert اجرای زنده و یا همان کنسرت خودمان است که در کتاب کانون زبان به a performance of music معنی شده متشکرم لایک و دنبال کنید
اجرای موسیقی یا اواز
با سلام
با توجه به Noun ( اسم ) بودن این کلمه در ترم Reach 2 کانون زبان. . .
همانطور مانند تلفظ به معنی کنسرت و اجرای زنده می باشد.
A performance of music
دوستان لایک یادتون نره
FOLLOW ME
در کتاب کانون زبان ایران میشه a performance of music
کنسرت یا اجرای زنده موسیقی
لایک فراموش نشه با زدن روی اسمم وارد صفحه ام شید
meysam will go to the hospital with a fruit concert
a performance of music
noun people go to a concert to watch and listen to a band or singer play music
a Public performance of music
به معنی کنسرت یا اجرای زده هست .
اگه میخواهید مرا دنبال کنید رو اسم بنفش رنگ کلیک کنید . ( Miss. Raya )
لایک فراموش نشه
با تشکر
اجرای زنده یا کنسرت😊
اجرای زنده خواننده
کنسرت
Music played for a lot of people - a rock concert ( noun ) true*
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)

بپرس