↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک prefix داریم به اسم con
📌 این پیشوند، معادل "thoroughly" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این پیشوند را در خود داشته باشند، به "thoroughly" مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال:
🔘 Convalescent: a person who thoroughly rests to regain health after illness or injury
🔘 Conflagration: a fire that thoroughly burns and destroys a large area
🔘 Inconspicuous: something thoroughly unnoticeable due to being small or ordinary
🔘 Consternation: thorough anxiety caused by unexpected events
🔘 Misconstrue: to thoroughly misunderstand something
🔘 Consummate: to possess thoroughly perfect skill
🔘 Connive: to thoroughly plan something secret and often wrong
🔘 Contentious: thoroughly argumentative and likely to fight
🔘 Condign: thoroughly deserved, whether punishment or reward
🔘 Convoluted: thoroughly complex and full of twists
🔘 Condescend: to thoroughly act superior to others
🔘 Conscript: to thoroughly force someone into military service
🔘 Contrite: thoroughly sorry for wrongdoing
🔘 Contagion: a disease that thoroughly spreads from person to person
🔘 Unconscionable: thoroughly shameful and unjust
🔘 Confound: to thoroughly confuse or surprise someone
🔘 Condone: to thoroughly accept or overlook bad behavior
🔘 Concede: to thoroughly admit or give in to something
🔘 Concise: thoroughly brief and to the point
🔘 Condemnation: thorough disapproval, often leading to punishment
🔘 Conducive: thoroughly helps or supports a result
🔘 Confidant: a person you thoroughly trust with your secrets
🔘 Conscientious: works thoroughly and with great care
🔘 Consign: to thoroughly entrust someone to another's care
🔘 Constrain: to thoroughly restrict or force someone’s actions
🔘 Contemplate: to thoroughly think about or observe something
🔘 Contemptible: thoroughly shameful and deserving of scorn
🔘 Contrived: thoroughly planned and unnatural
🔘 Disconsolate: thoroughly sad and unable to be comforted
🔘 Inconceivable: thoroughly unbelievable or unimaginable
🔘 Inconclusive: thoroughly uncertain or incomplete
🔘 Inconsequential: thoroughly unimportant
🔘 Inconsolable: thoroughly devastated and beyond comfort
🔘 Preconception: a thoroughly formed bias or assumption
🔘 Conversion: the act of thoroughly changing something
🔘 Concept: a thoroughly formed idea or thought
🔘 Conceit: thoroughly excessive self - pride
🔘 Conceal: to thoroughly hide something
🔘 Consolidate: to thoroughly combine and strengthen
🔘 Constant: thoroughly ongoing without stopping
🔘 Consider: to thoroughly think about something
🔘 Concern: thorough care or worry about someone or something
🔘 Confuse: to thoroughly make something unclear or hard to understand
🔘 Conceive: to thoroughly form or imagine an idea
🔘 Conclusion: the thorough end or final part of something
🔘 Convince: to thoroughly persuade someone to believe something
🔘 Confident: thoroughly sure of one’s ability or success
🔘 Conclude: to thoroughly decide by reasoning
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم cept
📌 این ریشه، معادل "taken" و "seized" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "taken" یا "seized" مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال:
🔘 accept: ‘taken’ towards
🔘 except: ‘taken’ from
🔘 exceptional: ‘taken’ from the normal
🔘 deception: ‘taken’ from the truth
🔘 perceptive: having thoroughly ‘taken’ in one’s surroundings
🔘 intercept: ‘taken’ between origin and target
🔘 concept: thoroughly ‘taken’ or seized in one’s brain
🔘 inception: ‘taken’ in at the beginning
🔘 receptive: ‘taken’ back to oneself
🔘 susceptible: able to be ‘taken’ under
🔘 receptacle: container which “takes” something back into it for safekeeping
دریافته= مفهوم، concept
فرایافت= مفهوم ژرف، دریافته ای فراتر از یک فهم و درک ساده، فراتر از concept
با توجه به وجود یک زبان کهن و یک زبان مشترک در تمدن و جوامع بشری، درک بهتر این کلمه مرتبط با مفهوم کلمات زیر می باشد؛
کلمه concept یک کلمه ترکیبی، متشکل از دو کلمه con و cept می باشد. که خود این کلمه هم به تنهایی یک کانسپت کلامی می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
حالا اینکه فلسفه پیدایش این کلمه چیست و چه مفهومی در دل خودش پنهان دارد نیاز به واکاوی و کمک گرفتن از دیگر کلمات هم خانواده خودش می باشد تا بتوانیم جریان مفاهیم را در زنجیره این کلمات با چشم صیرت و قدرت تفکر ببینیم. برای درک بهتر قبل از بررسی مفهوم کلمه concept یک توضیحی در مورد دو کلمه ی کنگره و زیپ لاین داشته باشیم. تا بتوانیم بهتر پی به مفهوم این کلمه ببریم.
کُنگِره؛ کنگره یک کلمه ترکیبی متشکل از دو کلمه . کُن که برگرفته از کلمه کُوْن و مکان می باشد و گِره نیز یعنی به هم رسیدن و به هم آمیختن و Connect شدن. در تعریف ساده یعنی در یک مکان به هم رسیدن یا مکانی برای به هم گره خوردن ، مثل دندانه های یک چرخدنده که به هم چسبیده باشند برای انجام یک کار گروهی. یا روی دیوار برج ها و قلعه های قدیمی و تاج های سلطنتی که حالت کنگره کنگره به عنوان علامت و نمادی از یک گروه متفکر و دانا و متحد و مشاور جهت بودن پشتوانه ای محکم و علمی برای حاکم و حکومت برای زیبایی کار در فرهنگ کهن ما ایرانی ها وجود داشت. در تعریف کلی کنگره یعنی؛ گردهمایی همایش اجماع connect شدن.
زیپ لاین کلمه ای که در زبان فارسی قدیم و زبان لاتین امروزی در حال استفاده می باشد. مثل دو چیز به هم زیب شدن و زیبندگی ایجاد کردن مثل کلمه زینب که از زیبندگی و زیبایی ایجاد شده. اصطلاح زیپ لباس و شلوار امروزی هم مُؤَید این مفهوم می باشد. یک اصطلاحی هم گویش های محلی وجود دارد که وقتی دو چیز به هم جور در نیاید در این حالت گفته می شود این دو چیز به هم نمی زیپه. یعنی ادغام و زیپ شدن این دو چیز به هم زیبندگی و زیبایی ایجاد نمی کند. اگر همین مقوله رو در فیزیک وجود خودمان که خداوند متعال طراحی نموده نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که تمام اعضای وجود ما چطور بر مبنای یک تناسب دقیق طراحی گردیده و باعث زیبایی در وجود ما و همه موجودات عالم گردیده است. و این مطلب که گفته شده خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد متوجه خواهیم شد. البته از اصطلاح زیپ لاین، عشایر ما در خطه لرستان تحت عنوان جَرّه استفاده می کنند که با این جَرّه و زیپ لاین و قرقره نصب شده روی آن خودشان و امکاناتشان را از یک طرف دره به طرف دیگر به گرایش و جریان می انداختند.
کلمه کانسپت که با ترجمه مفهوم یا درک کردن یا یک طرح مفهومی این روزها در حال استفاده می باشد تغییر شکل یافته ی کانزیپ یا کِنزیپ می باشد. یعنی زیپ شدن دو مفهوم در یک مکان
یا دریافت و ترکیب و مونتاژ دو طرح یا دو مفهوم در یک مکان جهت ایجاد یک مفهوم جدید یا ایده یا خلق محصولی زیباتر
یا به هم رسیدن مفاهیم در ذهن و ایجاد یک مفهوم جدید
یا به فکر خطور کردن مفاهیم و مرتبط کردن آنها به همدیگر.
در یک تعریف ساده هم اگر بخواهیم بگوییم یعنی مونتاژ مونتاژها، اتحاد متحدها که در زبان روسی تحت عنوان کنفدراسیون در حال استفاده می باشد.
کنفدراسیون ؛ کانون دفتر یان
قانون تغییر شکل حروف در کلمه concept قابل رؤیت هست. که حرف س پ به لحاظ نزدیکی محل صدورشان برای ایجاد آوا از ابزارهای کلامی دهان قابل تبدیل شدن به دو حرف ز ب می باشد.
کلمه دیگری که به صورت مستقیم با کلمه concept رابطه خانوادگی دارد کلمه Septic سپتیک می باشد. کاربرد کلمه سپتیک یا همان زیپتیک در صنعت تصفیه سازی یک کاربرد جمع نمودن و زیپ نمودن جرم های معلق در سیال جهت جداسازی جرم از سیال را دارد.
اگر از زاویه ذات حروف دو کلمه زیپ و زاپ رو بررسی کنیم، ذات حرف ( ی ) وقتی دو سطح زبان و کام و سقف دهان هنگام تلفظ به هم نزدیک می شوند نشان دهنده زیپ شدن دو سطح یا دو چیز به مفهوم به هم رسیدن می باشد. و ذات حرف ( آ ) در کلمه زاپ هنگام تلفظ دو سطح زبان و سقف دهان از هم فاصله می گیرند و اصطلاح شلوار زاپ دار که شلوارهایی با سطوحی پاره پاره می باشد موید این مفهوم می باشد. موید دیگری در این خصوص کلمه زاپاس می باشد که لاستیک جداگانه از محل اصلی خود جهت استفاده به عنوان قطعه یدکی می باشد.
کلمه ی accepte : این کلمه که به معنی موافقت کردن و پذیرفتن ترجمه و برگردان شده است متشکل از دو کلمه ی آک و زیپ می باشد. با این توضیح که آک شدن و کامل شدن و تکامل و بزرگ شدن چیزها در گرو زیپ شدن دو چیز به هم می باشد. به مفهوم اینکه وقتی دو چیز به هم زیپ می شوند زیبا و کامل می شوند.
کلمه ی ceptive که تحت عنوان پذیرایی ترجمه گردیده و درست هم است از همین کلمه زیبایی و زیبندگی ایجاد گردیده است. هرچند که کلمه پذیرایی از کلمه پریز و پریس و پاریس و پارس ایجاد گردیده است.
دو حرف ( ز ب ) یا ( س ب ) با توجه به ذات رفتاری که دارند وقتی در میان لغات به هم تلاقی پیدا می کنند یک مقوله زیپ شدن یا عدم زیپ شدن چیزها و سبب زیبایی یا عدم زیبایی در عالم معنا را ایجاد می کنند. به طوری که اگر در میان کلمات با ترتیب ( ز ب ) استفاده شود یه مقوله ی به هم رسیدن و زیپ شدن و اگر با ترتیب ( ب ز ) استفاده شود یک مقوله ی از هم باز شدن رو نشان می دهد. و اگر امکان تبدیل معنای اینها در علم زبان شناسی به یک فیلم انیمیشن بود، ترکیب و متارکه این دو حرف در دو جهت دو مفهوم باز و بست یا انقباض و انبساط را به چشم می دیدیم به طوری که در عالم واقع کلمه ی بازو به معنی عضله هر دو مفهوم را در معنای درونی خودش به ما می رساند. یعنی بازو عضوی از اعضای وجودی ماست که به صورت کاربردی هر دو مفهوم باز و بست و انقباض و انبساط در عالم واقع قابل رؤیت است. یا خود کلمه زبان که دلیل و عامل و سببی برای زیب کردن حروف یا اِزباسم یا اسپاسم حروف و ساخت کلمات زیبا و زیبنده می باشد.
پنداشت و دریافت مانند معنی ومفهوم
خط مشی نظامی، اهداف نظامی
مفهوم
مثال: It took me a while to grasp the concept.
به من یک مدت طولانی طول کشید تا مفهوم را درک کنم.
idea, abstraction, conception, conceptualization, hypothesis, image, notion, theory, view
بِگِرت
( Begert ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ شلختگی و نابسامانی که در زبان ما هست دستاورد کوشش های عربزده های دوران قاجار است؛ اون احمق های نادون هر واژه ی انگلیسی که می دیدند بجای جستجو در پارسی، یکراست اون رو از فرهنگ های عربی - انگلیسی می گرفتند؛ غافل از اینکه زبان خودمون بسیار سازگار و همپوش بر انگلیسی ست و مثل آب خوردن از پس همتاسازی بر میاد.
... [مشاهده متن کامل]
• ازین رو برای فهم درست بگرت های ( concepts ) انگلیسی که بی ابهام هستند، باید از برابرنهاد های دقیق پارسی انجمن، بازدیسان پارسی و فرهنگستان زبان و ادب بهره برد؛ تا با بگرت دیگه ای جابجا شناخته نشن.
• این واژه در دانش و ویستا ( Science ) کاربرد فراوان داره.
واژه ی �بگرت� و جداشدگانِ اون، در نوشتارهای دانشیک و فنی بارها بکار رفتند.
• سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناسیم.
⤶𝗖𝗼𝗻𝗰𝗲𝗽𝘁
پنداشت
داشته ی ذهنی
مفهوم
تصور کلی، راه کار، تدبیر، روش اجرای یک چیز، چکیده، فکر، عقیده، روانشناسی: مفهوم، علوم نظامی: خلاصه خط مشی
درک
مفهوم
طرح
ساختار
مفهوم، تدبیر
پندار
مدل اولیه
پیشندیش = پیش اندیش = کانکپت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : conceptualize
✅️ اسم ( noun ) : concept / conception / conceptualist / conceptualism / conceptualization
✅️ صفت ( adjective ) : conceptual
✅️ قید ( adverb ) : conceptually
طرح مفهومی
یعنی طرحی پیشرو و اولیه که ممکنه ساخته بشه یا نشه
دریافت
the idea f haw something is e how something should be
concept ( اصطلاح شناسی )
واژه مصوب: مفهوم
تعریف: واحد دانش که از ترکیب منحصر به فرد شماری مشخصة ضروری شکل می گیرد
a principle or idea
پدیده
concept ( noun ) = notion ( noun ) = impression ( noun )
به معناهای: مفهوم، خیال، عقیده کلی، تصور، باور، نظر
Concept
در مبحث خودرو به معنای تنها نمونه ساخته شده است یعنی از این ماشین فقط یک عدد در جهان وجود دارد و هنوز به تولید انبوه نرسیده است.
مثل
Mercedesbenz EQ Concept
یا
BMW 328Hommage 2011 concept
ایده
برداشت
مفهوم
فهم
تصور
درک
خط مشی
طرز تفکّر - تفکّر
برداشت
بینش
راهکار
روش انجام کار
طرح
مدل
مفهوم
ساختار
دیدگاه
مفهوم و درک کلی از موضوع بصورت جمع ( Plural )
فرایافته
مفهوم . درک.
مفهوم.
جمع: مفاهیم
سخن
حرف
تفکر . اندیشه
درک . مفهوم
ایده. انگاره
مفهوم . مفهوم کلی
انگاره
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٦)