concavity

/ˌkɒnˈkævɪti//ˌkɒnˈkævɪti/

معنی: کاوی، تقعر، توگودی، فرو رفتگی
معانی دیگر: کاو بودن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: concavities
(1) تعریف: the condition or quality of being concave.

(2) تعریف: a concave thing or part; hollow.
متضاد: projection
مشابه: cavity, hollow, pit

جمله های نمونه

1. the degree of concavity of a lens
میزان کاوی یک عدسی

2. Concavity and negative forms are associated with elastic orifices, suction, closure and decline.
[ترجمه گوگل]اشکال فرورفتگی و منفی با روزنه های الاستیک، مکش، بسته شدن و افت همراه است
[ترجمه ترگمان]شکل های منفی و منفی با orifices الاستیک، مکش، بسته شدن و کاهش مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. During more and more open pit transiting to concavity open mining, people make much account of the study on the best slope mechanical configuration, which in favor of the stability of concavity slope.
[ترجمه گوگل]در طول ترانزیت روباز بیشتر و بیشتر به معدن روباز تقعر، مردم گزارش زیادی از مطالعه بر روی بهترین پیکربندی مکانیکی شیب دارند که به نفع پایداری شیب تقعر است
[ترجمه ترگمان]در طول بیشتر و بیشتر فضای باز و باز با concavity باز کاوی، مردم از مطالعه بر روی بهترین پیکربندی مکانیکی شیب، که به نفع پایداری شیب concavity است، حساب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With the concavity and integrability of sublinear terms near zero, the symmetry results for a class of sublinear elliptic equations are given by making use of the moving-plane method.
[ترجمه گوگل]با تقعر و یکپارچگی ترم های زیرخطی نزدیک به صفر، نتایج تقارن برای یک کلاس از معادلات بیضوی زیرخطی با استفاده از روش صفحه متحرک ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش concavity و integrability در نزدیکی صفر، نتایج تقارن برای یک کلاس از معادلات بیضوی sublinear با استفاده از روش صفحه متحرک ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sometimes different combinations in the concavity and convexity of functions may construct a new theorem.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ترکیبات مختلف در تقعر و تحدب توابع ممکن است یک قضیه جدید بسازند
[ترجمه ترگمان]گاهی ترکیب های مختلفی در concavity و convexity توابع ممکن است یک قضیه جدید بسازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Recalling the concavity of a mirror which, as in physics, produces an image of infinite space but also requires a focal point, I employed a blue light source.
[ترجمه گوگل]با یادآوری فرورفتگی یک آینه که مانند فیزیک، تصویری از فضای بی‌نهایت ایجاد می‌کند، اما به یک نقطه کانونی نیز نیاز دارد، از یک منبع نور آبی استفاده کردم
[ترجمه ترگمان]با یادآوری the یک آینه که، مانند فیزیک، تصویری از فضای لایتناهی تولید می کند، اما به یک نقطه کانونی نیاز دارد، من یک منبع نور آبی را به کار بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Once the concavity was filled further growth could not take place.
[ترجمه گوگل]پس از پر شدن حفره، رشد بیشتر امکان پذیر نبود
[ترجمه ترگمان]زمانی که concavity پر شد، رشد بیشتری نتوانست انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By using monotony and convexity- concavity of polygonal chain as well as box technique an improved algorithm for polygonal chain intersection is proposed based on the line scan conversion algorithm.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یکنواختی و تحدب- تقعر زنجیره چند ضلعی و همچنین تکنیک جعبه، الگوریتم بهبود یافته ای برای تقاطع زنجیره چند ضلعی بر اساس الگوریتم تبدیل اسکن خط پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یکنواختی و convexity - concavity زنجیره چند ضلعی و نیز تکنیک جعبه یک الگوریتم بهبود یافته برای تقاطع زنجیره ای polygonal براساس الگوریتم تبدیل خط مرزی پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is evident that curvature of doming whether on the crest (convexity) or on the flanks (concavity) have no major effect on fracture densities.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که انحنای گنبد چه روی تاج (تحدب) و چه روی پهلوها (تعرفه) تأثیر عمده ای بر تراکم شکستگی ندارد
[ترجمه ترگمان]مشخص است که انحنای of چه بر روی تاج (convexity)و یا در جناح (concavity)هیچ اثر عمده ای بر دانسیته شکستگی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Experimental investigations show that the semiempirical concavity calculation formulation given here are practical.
[ترجمه گوگل]بررسی‌های تجربی نشان می‌دهد که فرمول محاسبه تقعر نیمه تجربی که در اینجا ارائه شده، کاربردی است
[ترجمه ترگمان]بررسی های آزمایشی نشان می دهد که فرمول محاسبه semiempirical concavity ارایه شده در اینجا عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The results showed that a concavity in the surface could be clearly observed at the center of starches.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که در مرکز نشاسته ها می توان یک فرورفتگی در سطح را به وضوح مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که concavity در سطح می تواند به وضوح در مرکز starches مشاهده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The algorithm for detecting the convexity and concavity of vertices of a simple polygon is commonly used in computer graphics.
[ترجمه گوگل]الگوریتم تشخیص تحدب و تقعر رئوس یک چندضلعی ساده معمولا در گرافیک کامپیوتری استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]الگوریتم برای تشخیص the convexity و concavity ریوس یک چند ضلعی ساده معمولا در گرافیک رایانه ای استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The concavity and convexity of the pluralistic quadratic function is discussed with quadratic form and simple methods are given to recognize concavity and convexity .
[ترجمه گوگل]تقعر و تحدب تابع درجه دوم کثرت گرایانه با شکل درجه دوم مورد بحث قرار می گیرد و روش های ساده ای برای تشخیص تقعر و تحدب ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]The و convexity تابع درجه دوم pluralistic با شکل چهارتایی و روش های ساده مورد بحث قرار می گیرد تا concavity و convexity convexity تشخیص داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And there also was a concavity in his car's front wing ( fender ).
[ترجمه گوگل]و همچنین یک فرورفتگی در بال جلوی ماشین او (گلگیر) وجود داشت
[ترجمه ترگمان]و یک concavity هم در قسمت جلو ماشین او وجود داشت (پیش بخاری)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاوی (اسم)
cavity, concavity

تقعر (اسم)
concavity

تو گودی (اسم)
concavity

فرو رفتگی (اسم)
depression, notch, fossa, fovea, concavity, sinking, howe

تخصصی

[عمران و معماری] حالت مقعر داشتن
[ریاضیات] تقعر، کاوی
[آمار] کاوی

انگلیسی به انگلیسی

• state of being concave (curving inward like the inside of a bowl, hollow and curved)

پیشنهاد کاربران

concavity ( جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب )
واژه مصوب: کاوی
تعریف: گودی رویۀ جوش در گذر نما یا گذر ریشه

بپرس