concatenation

/kənˌkætəˈneɪʃn̩//kɒnˌkætəˈneɪʃn̩/

معنی: الحاق، سلسله، تسلسل
معانی دیگر: (درمورد یک سلسله حوادث یا چیزهای مربوط به هم) زنجیره، هم زنجیره، هم زنجیری، زنجیره بندی، رده بندی

جمله های نمونه

1. a concatenation of events
یک سلسله حوادث

2. In reality, no concatenation of highly talented individuals ever made a great film.
[ترجمه گوگل]در حقیقت، هیچ گروهی از افراد بسیار بااستعداد هرگز فیلمی عالی ساخته نیست
[ترجمه ترگمان]در واقع، هیچ الحاق از افراد با استعداد بسیار با استعداد در حال حاضر یک فیلم عالی به وجود نمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A concatenation of events particularly damaging Mrs Thatcher was subsequently compounded by errors of tactics and organisation by those running her campaign.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از رویدادهایی که به ویژه به خانم تاچر آسیب رساند، متعاقباً با اشتباهات تاکتیکی و سازماندهی کسانی که کمپین او را اداره می کردند، تشدید شد
[ترجمه ترگمان]متعاقبا الحاق وقایع به ویژه به خانم تا چر به دلیل اشتباه ات تاکتیک ها و سازماندهی مبارزات انتخاباتی او پیچیده تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Another property, concatenation, arises when we can add measures together: a feature which attaches only to ratio scales.
[ترجمه گوگل]ویژگی دیگر، الحاق، زمانی به وجود می آید که بتوانیم اندازه ها را با هم اضافه کنیم: ویژگی که فقط به مقیاس های نسبت متصل می شود
[ترجمه ترگمان]ویژگی دیگر، الحاق، زمانی بروز می کند که ما می توانیم معیارها را به هم اضافه کنیم: یک ویژگی که فقط به مقیاس های نسبی متصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a concatenation of ladies that he squired around for varying lengths of time.
[ترجمه گوگل]مجموعه‌ای از خانم‌ها وجود داشت که او برای مدت‌های مختلف دور آن‌ها می‌چرخید
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از خانم هایی که دور تا دور او جمع شده بودند و دور و برش را همراهی می کردند، وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An iterative decoding scheme is proposed for the concatenation a convolutional code and a GMSK modulator.
[ترجمه گوگل]یک طرح رمزگشایی تکراری برای الحاق یک کد کانولوشن و یک مدولاتور GMSK پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک طرح رمزگشایی تکرار شونده برای الحاق یک کد convolutional و یک مدولاتور GMSK پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Concatenation refers to the operation of appending one sequence to another.
[ترجمه گوگل]الحاق به عملیات الحاق یک دنباله به دنباله دیگر اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]concatenation به عملیات of یک دنباله به هم دیگر اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This time, a string concatenation has occurred within the same method, and the input parameter is now bound to a String type argument at function execution time.
[ترجمه گوگل]این بار، یک الحاق رشته در همان روش رخ داده است، و پارامتر ورودی اکنون به آرگومان نوع رشته در زمان اجرای تابع مقید است
[ترجمه ترگمان]این بار، یک الحاق رشته ای به روش مشابه رخ داده است، و پارامتر ورودی در حال حاضر منوط به استدلال نوع رشته در زمان اجرای تابع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An iterative decoding scheme is proposed for the concatenation of a convolutional code and a GMSK modulator.
[ترجمه گوگل]یک طرح رمزگشایی تکراری برای الحاق یک کد کانولوشنی و یک مدولاتور GMSK پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک طرح رمزگشایی تکرار شونده برای الحاق یک کد convolutional و یک مدولاتور GMSK پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Notice that we have simple string concatenation here (". " is the concatenation operation in Perl).
[ترجمه گوگل]توجه کنید که ما در اینجا الحاق رشته ساده داریم ( " "عملیات الحاق در پرل است)
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که الحاق رشته ای ما در اینجا (\" عملیات الحاقی در پرل)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Concatenation Operators join multiple strings into a single string.
[ترجمه گوگل]عملگرهای الحاق چندین رشته را به یک رشته متصل می کنند
[ترجمه ترگمان]اپراتورهای تلفن همراه به چند ریسمان در یک رشته واحد می پیوندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Both carry out the basic concatenation operation, as the following example shows.
[ترجمه گوگل]هر دو عملیات الحاق اولیه را انجام می دهند، همانطور که مثال زیر نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]هر دو عملیات الحاقی پایه را به عنوان مثال زیر انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. String concatenation can be surprisingly performance intensive.
[ترجمه گوگل]الحاق رشته می تواند به طور شگفت انگیزی عملکرد فشرده داشته باشد
[ترجمه ترگمان]الحاق رشته می تواند به طرز شگفت انگیزی اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Memory is nothing else than a certain concatenation of ideas.
[ترجمه گوگل]حافظه چیزی نیست جز ترکیب معینی از ایده ها
[ترجمه ترگمان]حافظه هیچ چیز دیگری جز یک الحاق قطعی از ایده ها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الحاق (اسم)
inset, juncture, supplement, addendum, union, interpolation, incorporation, concatenation, insertion, adhesion, adjunction, joinder, subjunction

سلسله (اسم)
concatenation, run, string, flight, dynasty, genealogy, chain, suite, system, series, rank, nexus, gradation, catena, succession, ridge

تسلسل (اسم)
progression, suit, concatenation, continuity, sequence, serialization, track, continuum

تخصصی

[کامپیوتر] الحاق
[ریاضیات] اتصال

انگلیسی به انگلیسی

• state of being linked together; series of connected items or events

پیشنهاد کاربران

در برنامه نویسی جمع دو string
نامیده میشود concatenation
concatenation ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: سلسله‏بندی
تعریف: اتصال پشت‏سرهم سامانه‏ها به طوری که خروجی هر سامانه ورودی سامانۀ بعدی است

بپرس