concatenated


معنی: مسلسل

مترادف ها

مسلسل (صفت)
consecutive, successive, connected, linked, catenary, continued, uninterrupted, concatenated, continuing, continuos, unceasing

پیشنهاد کاربران

concatenated ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: سلسله‏ای
تعریف: پیوند یا اتصال اجزای سامانه به صورت پشت سرهم یا زنجیره‏ای
متصل شده - چسبانده شده - بهم پیوسته - تلفیق شده

بپرس