1. So, we concatenate some blues/greens to the color vector.
[ترجمه گوگل]بنابراین، مقداری آبی/سبز را به بردار رنگ الحاق می کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ما برخی از سبزها \/ سبزی را به بردار رنگ تبدیل می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. However, in certain organizations, the practice is to concatenate part type with part name.
[ترجمه گوگل]با این حال، در سازمان های خاص، رویه این است که نوع قطعه را با نام قطعه به هم متصل می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، در برخی از سازمان ها، این عمل با نام بخشی از نام بخشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You cannot concatenate a wide character string and non-wide character string.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید یک رشته کاراکتر گسترده و رشته کاراکتر غیر عریض را به هم متصل کنید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید یک رشته شخصیت بزرگ و یک رشته non را از هم جدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This requires that you concatenate the output from each step in the creation of the NSDs into one file.
[ترجمه گوگل]این مستلزم آن است که خروجی هر مرحله از ایجاد NSD ها را به یک فایل متصل کنید
[ترجمه ترگمان]این مستلزم آن است که شما خروجی را از هر مرحله در ایجاد فایل NSDs به یک فایل concatenate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. An implementation of this pattern may simply concatenate the individual source messages or may incorporate some more sophisticated set of data mapping capabilities.
[ترجمه گوگل]اجرای این الگو ممکن است به سادگی پیامهای منبع منفرد را به هم متصل کند یا مجموعه پیچیدهتری از قابلیتهای نقشهبرداری داده را در خود جای دهد
[ترجمه ترگمان]پیاده سازی این الگو ممکن است به سادگی پیغام های منبع فردی را محدود کرده و یا مجموعه ای پیچیده تر از قابلیت های نقشه برداری اطلاعات را در بر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Exchange and allocating is the intermediate agency of concatenate production and consumption.
[ترجمه گوگل]مبادله و تخصیص عامل واسط تولید و مصرف بهم پیوسته است
[ترجمه ترگمان]بورس و تخصیص منابع میانی تولید و مصرف concatenate است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This method also uses the built-in concatenate function to combine two strings and return them as a single string.
[ترجمه گوگل]این روش همچنین از تابع concatenate داخلی برای ترکیب دو رشته و برگرداندن آنها به عنوان یک رشته استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این روش همچنین از تابع concatenate برای ترکیب دو رشته و بازگرداندن آن ها به عنوان یک رشته واحد استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Having a few among them is concatenate world each commerce of big haven advocate course.
[ترجمه گوگل]وجود تعداد کمی از آنها در جهان به هم پیوسته است که هر تجارت از دوره های مدافع پناهگاه بزرگ به هم پیوسته است
[ترجمه ترگمان]داشتن چند نفر در میان آن ها دنیای concatenate است که هر تجارت بزرگ مدافع بهشت بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The cat (short for "concatenate") command takes one or more files on its input and prints them to its output as a single file.
[ترجمه گوگل]دستور cat (مخفف "concatenate") یک یا چند فایل را در ورودی خود می گیرد و آنها را به عنوان یک فایل در خروجی خود چاپ می کند
[ترجمه ترگمان]فرمان (کوتاه برای فرمان concatenate)یک یا چند فایل را در ورودی خود می گیرد و آن ها را به عنوان یک فایل واحد به خروجی خود می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Often, you need to concatenate a variable between two strings.
[ترجمه گوگل]اغلب، شما نیاز دارید که یک متغیر را بین دو رشته الحاق کنید
[ترجمه ترگمان]اغلب شما باید یک متغیر را بین دو رشته تقسیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. cat is short for concatenate, and can be used to sequence several files together into a larger file.
[ترجمه گوگل]cat مخفف کلمه concatenate است و می توان از آن برای توالی چندین فایل در یک فایل بزرگتر استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]گربه برای concatenate کوتاه است و می تواند برای ترتیب دادن چندین فایل با هم به یک فایل بزرگ تر استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I might want to do more than simply concatenate the values: I might want to check for nulls.
[ترجمه گوگل]من ممکن است بخواهم بیشتر از صرفاً به هم پیوستن مقادیر انجام دهم: ممکن است بخواهم تهی را بررسی کنم
[ترجمه ترگمان]شاید بخواهم بیشتر از ساده کردن ارزش ها انجام دهم: ممکن است بخواهم for را چک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. To see trends, concatenate log files and run a processing script on the combined output.
[ترجمه گوگل]برای مشاهده روندها، فایلهای گزارش را به هم متصل کنید و یک اسکریپت پردازشی را روی خروجی ترکیبی اجرا کنید
[ترجمه ترگمان]برای دیدن گرایش ها، ثبت فایل های لاگ فایل و اجرای اسکریپت پردازش روی خروجی ترکیبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید