comradeship

/ˈkɒmreɪdʃɪp//ˈkɒmreɪdʃɪp/

معنی: رفاقت
معانی دیگر: معاضدت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: friendship based on shared or group activities or interests.

- A comradeship quickly developed among those who had volunteered to be in the search party.
[ترجمه گوگل] یک رفاقت به سرعت در میان کسانی که داوطلب شده بودند در حزب جستجو ایجاد شد
[ترجمه ترگمان] یک رفاقت به سرعت در میان کسانی ایجاد شد که داوطلب شدن در حزب جستجو شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. comradeship can fester into hatred
رفاقت می تواند به تنفر بیانجامد.

2. There was a sense of comradeship between them.
[ترجمه گوگل]یک حس رفاقت بین آنها وجود داشت
[ترجمه ترگمان]یک نوع رفاقت بین آن ها وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was the spirit of comradeship that made victory possible.
[ترجمه گوگل]این روحیه رفاقت بود که پیروزی را ممکن کرد
[ترجمه ترگمان]این روحیه رفاقت بود که پیروزی را ممکن می ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And there is less relaxed comradeship among members than there used to be.
[ترجمه گوگل]و رفاقت کمتری بین اعضا نسبت به گذشته وجود دارد
[ترجمه ترگمان]و رفاقت کم تر در بین اعضا وجود دارد که قبلا وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pliny, who preserved the story, notes that their comradeship flourished for some years.
[ترجمه گوگل]پلینی که داستان را حفظ کرد، خاطرنشان می کند که رفاقت آنها برای چند سال شکوفا شد
[ترجمه ترگمان]پلینی، که داستان را حفظ کرده است، متذکر می شود که comradeship برای چند سال رشد یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Perhaps arising from the close personal comradeship of those war years was Basil's empathy with ordinary working folk.
[ترجمه گوگل]شاید ناشی از رفاقت شخصی نزدیک آن سال های جنگ، همدلی ریحان با مردم عادی کارگر بود
[ترجمه ترگمان]شاید ناشی از رفاقت شخصی نزدیک آن سال های جنگ همدلی باسیل با مردم عادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The spirit of comradeship that had made victory possible had the welfare state as one of its natural corollaries.
[ترجمه گوگل]روحیه رفاقتی که پیروزی را ممکن کرده بود، دولت رفاه را یکی از تبعات طبیعی آن بود
[ترجمه ترگمان]روحیه رفاقت که پیروزی را ممکن کرده بود، حالت رفاهی را به عنوان یکی از corollaries طبیعی خود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Though there was undoubtedly comradeship, there was also the danger and loneliness of individual enterprise.
[ترجمه گوگل]اگرچه بدون شک رفاقت وجود داشت، اما خطر و تنهایی کار فردی نیز وجود داشت
[ترجمه ترگمان]اگرچه بی تردید یک رفاقت وجود داشت، خطر و تنهایی بنگاه های اقتصادی نیز وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ishmael, however, welcomes the comradeship of all human beings.
[ترجمه گوگل]اسماعیل اما از رفاقت همه انسانها استقبال می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، اسماعیل از رفاقت همه انسان ها استقبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She looked from one to the other, saw comradeship in the pretended reluctance of shared smiles.
[ترجمه گوگل]او از یکی به دیگری نگاه کرد، رفاقت را در بی میلی ظاهری لبخندهای مشترک دید
[ترجمه ترگمان]از یکی به دیگری نگاه کرد و در حالی که حاکی از بیزاری و بیزاری مشترک بود، از یکی به دیگری نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But this comradeship turned to a strange reticence during the last few days of the journey.
[ترجمه گوگل]اما این رفاقت در چند روز آخر سفر به سکوت عجیبی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]اما این رفاقت در چند روز اخیر به سکوت عجیبی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He seemed to gain pleasure from the comradeship of Art teachers; their banter and dry North country humour.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید از رفاقت معلمان هنر لذت می برد شوخی و طنز خشک شمال کشور
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که از پیوند دوستی با هنر آرت، شوخی و شوخی آن ها لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Perhaps his imagination was fuelled initially by the comradeship of a group and the creativity it could galvanise.
[ترجمه گوگل]شاید تخیل او در ابتدا توسط رفاقت یک گروه و خلاقیتی که می توانست ایجاد کند، تقویت می شد
[ترجمه ترگمان]شاید تخیل او در ابتدا توسط رفاقت یک گروه و خلاقیت بوجود آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Its primary aims are comradeship and welfare.
[ترجمه گوگل]اهداف اولیه آن رفاقت و رفاه است
[ترجمه ترگمان]اهداف اولیه آن رفاقت و رفاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The teachers and students are also the comradeship, right ?
[ترجمه گوگل]معلمان و دانش آموزان هم رفیق هستند، درست است؟
[ترجمه ترگمان]هم معلمان و هم دانش آموزان یک رفاقت هستند، درست است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رفاقت (اسم)
camaraderie, friendship, amity, comradeship, fellowship, good fellowship

انگلیسی به انگلیسی

• friendship; fellowship
comradeship is friendship between a number of people who are doing the same work or who share the same difficulties or dangers.

پیشنهاد کاربران

برادری. خواهری. رفاقت
اصطلاحی که در نظامهای تمامت خواه به طور رسمی جهت خطاب قرار دادن هم حزبی ها به کار می رفت. مثلا در آلمان نازی یا شوروی طابق

بپرس