computerize

/kəmˈpjuːtəˌraɪz//kəmˈpjuːtəraɪz/

معنی: کامپیوتری کردن
معانی دیگر: کامپیوتری کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: computerizes, computerizing, computerized
(1) تعریف: to process or store (information) in an electronic computer.

(2) تعریف: to provide with a computer or computer system.

- The consultants computerized our business.
[ترجمه گوگل] مشاوران کسب و کار ما را کامپیوتر کردند
[ترجمه ترگمان] مشاوران کسب وکار ما را کامپیوتری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to put into a form that can be processed by a computer.

- The Census Bureau computerizes all its data.
[ترجمه گوگل] اداره سرشماری تمام داده های خود را کامپیوتری می کند
[ترجمه ترگمان] اداره آمار همه داده های آن را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: computerization (n.)
• : تعریف: to change to an information system managed by computers.

جمله های نمونه

1. I'm trying to make a spreadsheet up to computerize everything that's done by hand at the moment.
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم یک صفحه گسترده ایجاد کنم تا همه کارهایی که در حال حاضر با دست انجام می شود را کامپیوتری کنم
[ترجمه ترگمان]من دارم سعی می کنم به هر چیزی که در آن لحظه انجام شده است برسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The government invited tenders for a project to computerize the social security system.
[ترجمه گوگل]دولت برای پروژه کامپیوتری کردن سیستم تامین اجتماعی مناقصه را دعوت کرد
[ترجمه ترگمان]دولت مناقصات یک پروژه را برای تقویت سیستم امنیت اجتماعی دعوت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Our company has decided to computerize its wages department.
[ترجمه گوگل]شرکت ما تصمیم گرفته است بخش دستمزد خود را کامپیوتری کند
[ترجمه ترگمان]شرکت ما تصمیم گرفته که از این کار مزد بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many hospitals say they simply can't afford to computerize.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیمارستان ها می گویند که آنها به سادگی قادر به پرداخت هزینه کامپیوتر نیستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیمارستان ها می گویند که آن ها توان مالی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The firm decided to computerize its wages department.
[ترجمه گوگل]این شرکت تصمیم گرفت بخش دستمزد خود را کامپیوتری کند
[ترجمه ترگمان]شرکت تصمیم گرفت که از این کار مزد بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The coal industry has decided to computerize in the near future.
[ترجمه گوگل]صنعت زغال سنگ تصمیم گرفته است در آینده نزدیک کامپیوتری کند
[ترجمه ترگمان]صنعت زغال سنگ تصمیم گرفته است که در آینده نزدیک شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their decision five years ago to computerize the company is now paying dividends.
[ترجمه گوگل]تصمیم پنج سال پیش آنها برای کامپیوتری کردن شرکت اکنون سود سهام را پرداخت می کند
[ترجمه ترگمان]پنج سال پیش تصمیم آن ها برای شرکت در شرکت در حال حاضر سود سهام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We want to computerize the current manual system we have.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم سیستم دستی فعلی را که داریم کامپیوتری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم سیستم دستی کنونی که داریم را از بین ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper expounds how to computerize the management of package freights and selecting freights for the loading of hazardous goods so as to raise efficiency on the basis of safe transportation.
[ترجمه گوگل]این مقاله نحوه کامپیوتری کردن مدیریت بارهای بسته و انتخاب محموله ها برای بارگیری کالاهای خطرناک را توضیح می دهد تا کارایی را بر اساس حمل و نقل ایمن افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بحث در مورد چگونگی computerize مدیریت بسته ها و انتخاب freights برای بارگیری کالاهای خطرناک می پردازد تا کارایی را بر مبنای حمل و نقل ایمن افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The soccer is computerize [sentence dictionary], which can easily accomplish actions such as passing and kicking the football.
[ترجمه گوگل]فوتبال کامپیوتری است [فرهنگ جملات] که می تواند به راحتی کارهایی مانند پاس دادن و لگد زدن به فوتبال را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]فوتبال computerize [ فرهنگ لغت [ جمله ] است، که می تواند به راحتی فعالیت هایی مانند عبور و لگد زدن به فوتبال را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The firm has decided to computerize its wages department.
[ترجمه گوگل]این شرکت تصمیم گرفته است بخش دستمزد خود را کامپیوتری کند
[ترجمه ترگمان]شرکت تصمیم گرفته است که بخش حقوق خود را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You are going to computerize the entire production line?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید کل خط تولید را کامپیوتری کنید؟
[ترجمه ترگمان]شما می خواهید کل خط تولید را از بین ببرید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The system is helpful to automatize and computerize the assessment and management of locomotive attendants.
[ترجمه گوگل]این سیستم برای خودکارسازی و کامپیوتری کردن ارزیابی و مدیریت متصدیان لکوموتیو مفید است
[ترجمه ترگمان]این سیستم به automatize کمک می کند و ارزیابی و مدیریت پرسنل لوکوموتیو را تسهیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is widely used to convert books and documents into electronic files, to computerize a record-keeping system in an office, or to publish the text on a website.
[ترجمه گوگل]به طور گسترده ای برای تبدیل کتاب ها و اسناد به فایل های الکترونیکی، کامپیوتری کردن یک سیستم ثبت سوابق در یک اداره، یا انتشار متن در یک وب سایت استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این کتاب به طور گسترده برای تبدیل کتاب ها و اسناد به فایل های الکترونیکی به کار می رود تا یک سیستم نگهداری سوابق در یک دفتر ثبت شود، یا متن را در یک وب سایت منتشر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. With on the job training the workers train on the new computerize machines.
[ترجمه گوگل]با آموزش حین کار، کارگران بر روی ماشین های کامپیوتری جدید آموزش می بینند
[ترجمه ترگمان]کارگران با آموزش شغلی، بر روی ماشین های computerize جدید آموزش می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کامپیوتری کردن (فعل)
computerize

تخصصی

[برق و الکترونیک] کامپیوتر ساختن فرایند تبدیل عملیاتی که قبلاً توسط وسایل مکانیکی، نظیر ساعت، یا الکترومکانیکی، نظیر موتورها و رله ها، انجام می شدند به عملیات تحت کنترل کامپیوتر . به عنوان نمونه می توان از ماشینهای حساب، ترازوها، دوربینها و ابزارهای آزمایشگر کامپیوتری نام برد.

انگلیسی به انگلیسی

• carry out or produce by means of a computer, equip with computers; store in a computer; mechanize (also computerise)
to computerize a system or type of work means to arrange for it to be done by computers.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : compute / computerize
✅️ اسم ( noun ) : computer / computerization / computing / computation
✅️ صفت ( adjective ) : computerate / computable / computational
✅️ قید ( adverb ) : computationally
مکانیزه کردن ( در مقابل استفاده از نیروی انسانی )
استفاده کردن از کامپیوتر برای ذخیره اطلاعات، کنترل کردن نحوه ی انجام کارها و . . . . . . .
انجام دادن کارها به وسیله ی کامپیوتر به جای استفاده از نیروی انسانی

بپرس