computer programming

جمله های نمونه

1. Computer programming needs someone with a logical mind.
[ترجمه گوگل]برنامه نویسی کامپیوتر به فردی با ذهن منطقی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]برنامه نویسی کامپیوتر به کسی نیاز دارد که ذهن منطقی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I have a rudimentary understanding of computer programming.
[ترجمه گوگل]من درک ابتدایی از برنامه نویسی کامپیوتر دارم
[ترجمه ترگمان]من یک درک ابتدایی از برنامه نویسی کامپیوتر دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Instead, she turned her aptitude in math to computer programming.
[ترجمه گوگل]در عوض، او استعداد خود را در ریاضیات به برنامه نویسی کامپیوتر تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]در عوض، او استعداد خود را در ریاضی به برنامه نویسی کامپیوتر تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In computer programming, a jump instruction.
[ترجمه گوگل]در برنامه نویسی کامپیوتر، یک دستورالعمل پرش
[ترجمه ترگمان]در برنامه نویسی کامپیوتر، یک دستورالعمل پرش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I think computer programming is an interesting job.
[ترجمه گوگل]به نظر من برنامه نویسی کامپیوتر کار جالبی است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم برنامه نویسی کامپیوتر کار جالبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Furthermore, through the example of computer programming, comparision of the formula precision which established Ang Adams extrapolation linear multistep method was made.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، از طریق مثال برنامه نویسی کامپیوتری، مقایسه دقت فرمول که روش چند مرحله ای خطی برون یابی آنگ آدامز را ایجاد کرد، انجام شد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، از طریق برنامه نویسی کامپیوتری، comparision از دقت فرمولی که روش multistep خطی extrapolation Ang را پایه ریزی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A simple and applicable computer programming design scheme in combination with programming flowchart is given.
[ترجمه گوگل]یک طرح طراحی برنامه نویسی کامپیوتری ساده و کاربردی در ترکیب با فلوچارت برنامه نویسی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک طرح طراحی برنامه نویسی کامپیوتر ساده و کاربردی در ترکیب با فلوچارت های برنامه نویسی مشخص شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These are programs like computer programming, public relations and acdemic of ( administrate ) work.
[ترجمه گوگل]اینها برنامه هایی مانند برنامه نویسی کامپیوتر، روابط عمومی و کار آکادمیک (اداری) هستند
[ترجمه ترگمان]اینها برنامه هایی مثل برنامه نویسی کامپیوتر، روابط عمومی و acdemic (administrate)هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is much easier to handle archives By computer programming.
[ترجمه گوگل]کار با آرشیو با برنامه نویسی کامپیوتری بسیار ساده تر است
[ترجمه ترگمان]کنترل آرشیو با برنامه نویسی کامپیوتر بسیار ساده تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Computer programming language development, experience from the machine language, assembly language to advanced language course.
[ترجمه گوگل]توسعه زبان برنامه نویسی کامپیوتر، تجربه از زبان ماشین، زبان اسمبلی تا دوره زبان پیشرفته
[ترجمه ترگمان]توسعه زبان برنامه نویسی، تجربه از زبان ماشین، زبان اسمبلی در مسیر زبان پیشرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nowadays many people regard computer programming as an attractive job.
[ترجمه گوگل]امروزه بسیاری از افراد برنامه نویسی کامپیوتر را به عنوان شغلی جذاب می دانند
[ترجمه ترگمان]امروزه بسیاری از مردم برنامه نویسی کامپیوتر را یک شغل جذاب می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In computer programming, to provide a link.
[ترجمه گوگل]در برنامه نویسی کامپیوتر برای ارائه لینک
[ترجمه ترگمان]در برنامه نویسی کامپیوتر، ایجاد یک پیوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It had been Adam, too, who had broached the subject of a new computer programming system for the business.
[ترجمه گوگل]این آدام نیز بود که موضوع یک سیستم برنامه نویسی کامپیوتری جدید را برای کسب و کار مطرح کرده بود
[ترجمه ترگمان]او همچنین آدام بود که موضوع یک سیستم برنامه نویسی کامپیوتر جدید را برای این کار مطرح کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some high technology products require a tremendous amount of computer programming during the design phase.
[ترجمه گوگل]برخی از محصولات با تکنولوژی بالا به مقدار زیادی برنامه نویسی کامپیوتری در مرحله طراحی نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]برخی از محصولات پیشرفته تکنولوژی به مقدار زیادی از برنامه نویسی کامپیوتر در طول مرحله طراحی نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The approaches described above can now be captured in computer programming using expert systems technology.
[ترجمه گوگل]رویکردهایی که در بالا توضیح داده شد اکنون می توانند در برنامه نویسی کامپیوتری با استفاده از فناوری سیستم های خبره استفاده شوند
[ترجمه ترگمان]روش های توصیف شده در بالا را می توان در برنامه نویسی کامپیوتری با استفاده از فن آوری سیستم های خبره بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• writing of computer software

پیشنهاد کاربران

computer programming ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: برنامه‏سازی رایانه‏ای
تعریف: هنر و علم و فن تهیۀ برنامه‏های رایانه‏ای|||متـ . برنامه‏نویسی رایانه‏ای

بپرس