computer graphics

/kəmˈpjuːtərˈɡræfɪks//kəmˈpjuːtəˈɡræfɪks/

نگاره سازی کامپیوتری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: images produced with computer technology, or the technology itself.

(2) تعریف: the study or profession of producing images with computer technology.

جمله های نمونه

1. Computer graphics will give your presentation the professional touch.
[ترجمه گوگل]گرافیک کامپیوتری به ارائه شما جلوه ای حرفه ای می دهد
[ترجمه ترگمان]گرافیک رایانه ای به ارائه اطلاعات حرفه ای به شما کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If you're a novice to working with computer graphics, you should buy this CD-ROM.
[ترجمه گوگل]اگر در کار با گرافیک کامپیوتری مبتدی هستید، باید این CD-ROM را بخرید
[ترجمه ترگمان]اگر شما تازه کار هستید و می خواهید با گرافیک رایانه ای کار کنید، باید این سی دی را بخرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The movie was made with state-of-the-art computer graphics.
[ترجمه گوگل]این فیلم با گرافیک کامپیوتری پیشرفته ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این فیلم با گرافیک رایانه ای ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are also workshops involving computer graphics and Meccano.
[ترجمه گوگل]همچنین کارگاه های آموزشی مربوط به گرافیک کامپیوتری و مکانو وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین کارگاه هایی با گرافیک رایانه ای و Meccano وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The organisation published a draft standard on computer graphics at the end of March.
[ترجمه گوگل]این سازمان پیش نویس استاندارد گرافیک کامپیوتری را در پایان ماه مارس منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]این سازمان پیش نویس یک استاندارد کامپیوتر را در اواخر ماه مارس منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Computer graphics gave the creature a watery look.
[ترجمه گوگل]گرافیک کامپیوتری ظاهری آبکی به این موجود می بخشید
[ترجمه ترگمان]گرافیک رایانه ای به این مخلوق یک ظاهر آبکی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Computer graphics should now make the same kind of inroads into feature film production that they already have in television.
[ترجمه گوگل]گرافیک کامپیوتری اکنون باید همان نوع نفوذی را در تولید فیلم بلند داشته باشد که قبلاً در تلویزیون داشته است
[ترجمه ترگمان]گرافیک رایانه ای در حال حاضر باید همان نوع پیشرفت را در تولید فیلم داشته باشد که آن ها هم اکنون در تلویزیون دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is where computer graphics comes to the geometer's aid.
[ترجمه گوگل]اینجاست که گرافیک کامپیوتری به کمک هندسه می آید
[ترجمه ترگمان]این جایی است که گرافیک رایانه ای به کمک geometer می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The music and computer graphics for the movie were developed in tandem.
[ترجمه گوگل]موسیقی و گرافیک کامپیوتری فیلم به صورت پشت سر هم ساخته شده اند
[ترجمه ترگمان]موسیقی و گرافیک رایانه ای برای این فیلم به صورت tandem توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Complex computer graphics were used to create the film's special effects.
[ترجمه گوگل]برای ساخت جلوه های ویژه فیلم از گرافیک کامپیوتری پیچیده استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]گرافیک رایانه ای پیچیده برای ایجاد جلوه های ویژه فیلم مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It may include packaging, illustration and computer graphics.
[ترجمه گوگل]ممکن است شامل بسته بندی، تصویرسازی و گرافیک کامپیوتری باشد
[ترجمه ترگمان]آن می تواند شامل بسته بندی، تصویرسازی و گرافیک رایانه ای باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Computer graphics is, among other things, just what the mathematician needed: an appropriate mechanism for turning algebra into forms.
[ترجمه گوگل]گرافیک کامپیوتری، در میان چیزهای دیگر، همان چیزی است که ریاضیدان به آن نیاز داشت: مکانیزمی مناسب برای تبدیل جبر به فرم
[ترجمه ترگمان]گرافیک رایانه ای در میان چیزهای دیگر همان چیزی است که ریاضیدان نیاز دارد: یک مکانیزم مناسب برای تبدیل جبر به فرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bresenham algorithm is the field of computer graphics the most widely used linear scan conversion algorithm.
[ترجمه گوگل]الگوریتم برزنهام رشته گرافیک کامپیوتری پرکاربردترین الگوریتم تبدیل اسکن خطی است
[ترجمه ترگمان]الگوریتم Bresenham، حوزه گرافیک رایانه ای است که پرکاربردترین الگوریتم تبدیل اسکن خطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The trend of computer graphics hardware is to increase the graphic processing speed.
[ترجمه گوگل]گرایش سخت افزارهای گرافیک کامپیوتری افزایش سرعت پردازش گرافیکی است
[ترجمه ترگمان]گرایش سخت افزار کامپیوتر به افزایش سرعت پردازش گرافیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] گرافیک کامپیوتری ؛ نگاره سازی کامپیوتری
[زمین شناسی] طرح های رایانه ای نقشه ها و نمودارها که مستقیم از داده هایی ترسیم شده اند که در بانک های اطلاعاتی رایانه ای ذخیره شده اند و مناسب برای چاپ با حداقل تلاش یا کار نقشه برداری می باشند.

انگلیسی به انگلیسی

• visual images produced on a computer

پیشنهاد کاربران

computer graphics ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: نگاشتار رایانه‏ای
تعریف: اثری نگاشتاری یا تصویری که رایانه آن را طراحی و اجرا می‏کند

بپرس