computer control

جمله های نمونه

1. A computer controls the activation of an air bag.
[ترجمه گوگل]یک کامپیوتر فعال شدن کیسه هوا را کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]یک کامپیوتر فعال سازی یک کیسه هوا را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pilots tried to manually override the plane's computer control.
[ترجمه گوگل]خلبانان سعی کردند به صورت دستی کنترل کامپیوتر هواپیما را نادیده بگیرند
[ترجمه ترگمان]خلبانان سعی کردند کنترل کامپیوتر هواپیما را به صورت دستی کنترل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The computer controlled system, which will also monitor emissions, will process 25m tonnes of molten iron a year.
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل شده کامپیوتری که انتشار گازهای گلخانه ای را نیز نظارت می کند، سالانه 25 میلیون تن آهن مذاب را پردازش می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم کنترل کامپیوتر که انتشار گازهای گلخانه ای را نیز کنترل خواهد کرد، ۲۵ میلیون تن آهن مذاب را در سال پردازش خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Natural Communication with Computers Communication with computers and computer controlled machinery is normally achieved using a QWERTY keyboard.
[ترجمه گوگل]ارتباط طبیعی با رایانه ارتباط با رایانه ها و ماشین آلات کنترل شده توسط رایانه معمولاً با استفاده از صفحه کلید QWERTY حاصل می شود
[ترجمه ترگمان]ارتباط طبیعی با کامپیوترها ارتباط با کامپیوتر و ماشین آلات کنترل شده کامپیوتر به طور طبیعی با استفاده از صفحه کلید QWERTY به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Also, configurations, functions and effects of computer control system of RH vacuum refining process are reviewed.
[ترجمه گوگل]همچنین پیکربندی ها، عملکردها و اثرات سیستم کنترل کامپیوتری فرآیند پالایش خلاء RH بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]همچنین، پیکربندی، عملکردها و اثرات سیستم کنترل کامپیوتری فرآیند تصفیه RH مرور می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. PC Computer control and parameter record is storable and trackable for the abnormity.
[ترجمه گوگل]کنترل کامپیوتر کامپیوتر و رکورد پارامتر قابل ذخیره و ردیابی برای ناهنجاری است
[ترجمه ترگمان]کنترل کامپیوتر کامپیوتر و سابقه پارامتر storable و trackable برای the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A kind of computer control system with programmable computer controller was established on the basis of control technique.
[ترجمه گوگل]نوعی سیستم کنترل کامپیوتری با کنترلر کامپیوتری قابل برنامه ریزی بر اساس تکنیک کنترل ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]یک نوع سیستم کنترل کامپیوتری با کنترلر کامپیوتری قابل برنامه ریزی بر پایه تکنیک کنترل ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this paper a novel computer control system of synthetic test is presented.
[ترجمه گوگل]در این مقاله یک سیستم کنترل کامپیوتری جدید از آزمون مصنوعی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله یک سیستم کنترل کامپیوتری جدید برای تست ترکیبی ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With the wide use of the computer control systems, the topics of modeling, analysis and design of the discreted-time control systems have become important parts of the classical control theories.
[ترجمه گوگل]با استفاده گسترده از سیستم های کنترل کامپیوتری، مباحث مدل سازی، تحلیل و طراحی سیستم های کنترل زمان گسسته به بخش های مهمی از نظریه های کنترل کلاسیک تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]با استفاده گسترده از سیستم های کنترل کامپیوتر، موضوعات مدل سازی، تحلیل و طراحی سیستم های کنترل زمان discreted به بخش های مهمی از نظریه های کنترل کلاسیک تبدیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Programmable computer control system and process control at the same time.
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل کامپیوتری قابل برنامه ریزی و کنترل فرآیند به طور همزمان
[ترجمه ترگمان]قابل برنامه ریزی سیستم کنترل کامپیوتر و کنترل فرآیند همزمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Then to come true the computer control for experiment device and output test curves as well as the performance of hydraulic system.
[ترجمه گوگل]سپس کنترل کامپیوتری برای دستگاه آزمایشی و منحنی های تست خروجی و همچنین عملکرد سیستم هیدرولیک محقق می شود
[ترجمه ترگمان]سپس کنترل کامپیوتر برای ابزار آزمایش و منحنی های تست خروجی و همچنین عملکرد سیستم هیدرولیکی وارد عمل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper introduces the Supervisory Computer Control System of IPSEN Furnace Based on PLC.
[ترجمه گوگل]این مقاله سیستم کنترل کامپیوتری نظارتی کوره IPSEN بر اساس PLC را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله سیستم کنترل هوشمند کنترل کامپیوتری of Furnace را براساس PLC مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The design of the computer control system of loom plays an important role inthe loom development, and start mark compensation is the key technology.
[ترجمه گوگل]طراحی سیستم کنترل کامپیوتری ماشین بافندگی نقش مهمی در توسعه ماشین بافندگی ایفا می کند و جبران علامت شروع تکنولوژی کلیدی است
[ترجمه ترگمان]طراحی سیستم کنترل کامپیوتر در دستگاه بافندگی نقش مهمی در توسعه بافندگی ایفا می کند، و شروع به علامت جبران، فن آوری کلیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This research project has important practice significance to computer control winding field.
[ترجمه گوگل]این پروژه تحقیقاتی دارای اهمیت عملی مهمی در زمینه سیم پیچ کنترل کامپیوتر است
[ترجمه ترگمان]این پروژه تحقیقاتی اهمیت کاربردی مهمی در زمینه کنترل کامپیوتر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The article presents the two-level computer control system which makes use of soft -sensing techniques to inspect the controlled objects and monitors the flux of corrosive high-temperature spelter.
[ترجمه گوگل]این مقاله سیستم کنترل کامپیوتری دو سطحی را ارائه می‌کند که از تکنیک‌های حسگر نرم برای بازرسی اشیاء کنترل‌شده استفاده می‌کند و شار اسپلترهای خورنده با دمای بالا را نظارت می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله سیستم کنترل کامپیوتر دو سطحی را ارایه می دهد که از تکنیک های سنجش نرم برای بازرسی اشیا کنترل شده استفاده می کند و شار حرارتی سطح بالا خورنده را زیر نظر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] کنترل کامپیوتری اصطلاحی که در مورد کنترل فرایندهای صنعتی، ماشینهای ابزار، پرواز هواپیما، موتورهای خودرو، ابزارهای اندازه گیری، لوازم خانگی و نظایر آن توسط کامپیوتر یا پردازنده مرکزی با برنامه نویسی تنرم افزاری به کار می رود.
[ریاضیات] کنترل کامپیوتری

انگلیسی به انگلیسی

• supervision which is performed by a computer

پیشنهاد کاربران

بپرس