1. they had no compunction about executing people without a trial
آنها از اعدام بدون محاکمه ی مردم ابایی نداشتند.
2. He had no compunction about interfering in her private affairs.
 [ترجمه گوگل]او هیچ ابایی از دخالت در امور خصوصی او نداشت 
[ترجمه ترگمان]او از دخالت در امور خصوصی خود پشیمان نبود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. She kept us waiting without the slightest compunction.
 [ترجمه گوگل]او ما را بدون کوچکترین ناراحتی منتظر نگه داشت 
[ترجمه ترگمان]بدون احساس پشیمانی ما را به انتظار می کشید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. I felt some compunction at having kept her waiting.
 [ترجمه گوگل]از اینکه او را منتظر نگه داشته بودم احساس ناراحتی می کردم 
[ترجمه ترگمان]از اینکه او را منتظر نگه داشتم احساس پشیمانی کردم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. He has no compunction about relating how he killed his father.
 [ترجمه گوگل]او هیچ ابایی در مورد نحوه کشتن پدرش ندارد 
[ترجمه ترگمان]او از ذکر اینکه چگونه پدرش را کشته است ناراحت نشده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. She felt no compunction about leaving her job.
 [ترجمه گوگل]او برای ترک شغلش احساس ناراحتی نمی کرد 
[ترجمه ترگمان]از این که کارش را رها کرده بود احساس پشیمانی نمی کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. I wouldn't have any compunction about telling him to leave.
 [ترجمه گوگل]من هیچ ابایی ندارم که به او بگویم برود 
[ترجمه ترگمان]از اینکه به او بگویم از اینجا برود ناراحت نمی شدم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. He had lied to her without compunction.
 [ترجمه گوگل]بدون اصرار به او دروغ گفته بود 
[ترجمه ترگمان]بدون پشیمانی به او دروغ گفته بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. They used their tanks against the leftists without compunction .
 [ترجمه گوگل]آنها بدون اغماض از تانک های خود علیه چپ ها استفاده کردند 
[ترجمه ترگمان]آن ها بدون پشیمانی از تانک های خود در مقابل چپ گرایان استفاده کردند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. She kept me waiting without the slightest compunction.
 [ترجمه گوگل]او مرا بدون کوچکترین ناراحتی منتظر نگه داشت 
[ترجمه ترگمان]او بدون ذره ای پشیمانی من را منتظر نگه داشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. But then he will have no compunction in taking Friday afternoon off to go shopping with his spouse.
 [ترجمه گوگل]اما پس از آن او هیچ اکراهی در تعطیلات بعد از ظهر جمعه برای رفتن به خرید با همسرش نخواهد داشت 
[ترجمه ترگمان]اما بعد از ظهر جمعه برای رفتن به خرید با همسر خود احساس پشیمانی نخواهد کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. Alistair left me and judy together with no compunction while he went off with the others.
 [ترجمه گوگل]آلیستر من و جودی را بدون هیچ ناراحتی کنار هم گذاشت در حالی که با بقیه رفت 
[ترجمه ترگمان]الیستر من و جودی رو با هم تنها گذاشت، وقتی که با بقیه رفت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. He felt no compunction in leaving his other two children, Betty could look after herself.
 [ترجمه گوگل]او در ترک دو فرزند دیگرش احساس ناراحتی نمی کرد، بتی می توانست از خودش مراقبت کند 
[ترجمه ترگمان]بتی برای رفتن به دو بچه دیگر احساس پشیمانی نمی کرد، اما بتی هم می توانست مراقب خودش باشد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. We had no compunction about killing malais.
 [ترجمه گوگل]ما هیچ ابایی از کشتن مالایان نداشتیم 
[ترجمه ترگمان]ما در مورد کشتن \"malais\" احساس پشیمانی نداشتیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. Without compunction, Fox kicked him awake.
 [ترجمه گوگل]فاکس بدون اصرار به او لگد زد تا بیدار شود 
[ترجمه ترگمان]فاکس بی هیچ پشیمانی او را از خواب بیدار کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید