• : تعریف: risking or endangering one's principles or reputation.
- She knew that accepting season tickets from constituents would put her in a compromising position.
[ترجمه گوگل] او میدانست که پذیرش بلیطهای فصلی از رای دهندگان، او را در موقعیتی سازشکننده قرار میدهد [ترجمه ترگمان] می دانست که پذیرفتن بلیط های فصلی از طریق رای دهندگان، او را در موقعیت خطرناکی قرار می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The tabloid published a compromising photo of the pop singer.
[ترجمه گوگل] این تبلوید عکسی سازشکارانه از خواننده پاپ منتشر کرد [ترجمه ترگمان] این تابلوئید عکس compromising از خواننده پاپ را منتشر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The doctor was found in a compromising position with a nurse .
[ترجمه كمپاني] دکتر در یک وضعیت آبرو ریزی ( در حال رابطه ) با یک پرستار دستش رو شد.
|
[ترجمه گوگل]دکتر در وضعیت سازشکارانه با یک پرستار پیدا شد [ترجمه ترگمان]دکتر در وضعی قرار گرفته بود که با یک پرستار مواجه شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He made the fatal mistake of compromising early.
[ترجمه مصطفی بدری] او با سازش عجولانه اشتباه بزرگی کرد.
|
[ترجمه گوگل]او این اشتباه مهلک را مرتکب شد که زود به زود سازش کرد [ترجمه ترگمان]اشتباه مرگبار آن بود که زود به خطر بیفتد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A large number of compromising letters fell into the hands of investigators.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی نامه سازش به دست بازپرسان افتاد [ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از نامه های compromising به دست بازرسان افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He took up a compromising attitude towards the question.
[ترجمه گوگل]او نگرش سازشکارانه ای نسبت به این سوال اتخاذ کرد [ترجمه ترگمان]او با تردید به این سوال اشاره کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Buying budget-priced furniture needn't mean compromising on quality or style.
[ترجمه گوگل]خرید مبلمان مقرون به صرفه به معنای کاهش کیفیت یا سبک نیست [ترجمه ترگمان]خرید اثاثیه با قیمت مناسب به معنای فدا کردن کیفیت یا سبک نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. What is so compromising about being an employee of the state?
[ترجمه گوگل]کارمند ایالتی بودن چه چیزی را به خطر می اندازد؟ [ترجمه ترگمان]چه چیزی در مورد بودن کارمند دولت به خطر افتاده است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Photographs were published of her in a compromising position/situation with her bodyguard.
[ترجمه گوگل]عکس هایی از او در موقعیت/وضعیت سازشکارانه با محافظش منتشر شد [ترجمه ترگمان]عکس ها از او در موقعیت \/ وضعیت سازش با محافظش منتشر شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Can prizes be awarded without compromising the very foundation on which National Certificate assessment is built?
[ترجمه گوگل]آیا می توان جوایز را بدون لطمه زدن به بنیادی که ارزیابی گواهینامه ملی بر آن بنا شده است اعطا کرد؟ [ترجمه ترگمان]می توانید بدون فدا کردن پایه و اساس که ارزیابی گواهی ملی ساخته شده است، برنده شوند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. What they are now doing is compromising, in this half-baked manner, by raising the ante to 70.
[ترجمه گوگل]کاری که آنها اکنون انجام می دهند این است که به این روش نیمه کاره با بالا بردن آنت به 70 به خطر بیفتند [ترجمه ترگمان]آنچه که آن ها در حال حاضر انجام می دهند این است که با بالا بردن مبلغ خوانده تا ۷۰ در این روش نیمه پخت، مصالحه و سازش کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Dole believes in making government function by cooperating, compromising and working out the inevitable disagreements of a diverse society.
[ترجمه گوگل]دول معتقد است که دولت از طریق همکاری، سازش و حل اختلافات اجتناب ناپذیر یک جامعه متنوع عمل می کند [ترجمه ترگمان]دول به ایجاد عملکرد دولت با هم کاری، فدا کردن و کار کردن بر اختلافات اجتناب ناپذیر یک جامعه مختلف معتقد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We need to increase profits without compromising employees' safety.
[ترجمه گوگل]ما باید بدون به خطر انداختن ایمنی کارکنان، سود را افزایش دهیم [ترجمه ترگمان]ما باید سود را بدون به خطر انداختن امنیت کارمندان افزایش دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Critics accused the mayor of compromising too easily.
[ترجمه گوگل]منتقدان شهردار را متهم کردند که خیلی راحت مصالحه کرده است [ترجمه ترگمان]منتقدان شهردار را به مصالحه و مصالحه متهم کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Compromising, Theda found a piece of old blanket to place on the coverlet so that his hairs might not spread everywhere.
[ترجمه گوگل]تدا با سازش، یک تکه پتوی قدیمی پیدا کرد تا روی روتختی بگذارد تا موهایش در همه جا پخش نشود [ترجمه ترگمان]compromising، Theda یک تکه پتوی کهنه پیدا کرد که روی روانداز قرار بگیرد تا موهای او در همه جا پخش نشود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Demand more than may be demanded by the compromising elements that exist among the Catholic leadership.
[ترجمه گوگل]بیشتر از آنچه که ممکن است توسط عناصر سازشکار موجود در رهبری کاتولیک مطالبه شود [ترجمه ترگمان]تقاضا بیش از آنچه توسط عناصر compromising که در میان رهبران کاتولیک وجود دارند تقاضا می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In a compromising philosophy he allows himself violence against property but never against life, human or otherwise.
[ترجمه گوگل]در یک فلسفه سازشآمیز، او به خود اجازه خشونت علیه مالکیت را میدهد، اما هرگز علیه زندگی، اعم از انسان یا غیر آن [ترجمه ترگمان]در فلسفه به خطر انداختن خود، به خویشتن اجازه خشونت علیه اموال را می دهد، اما هرگز مخالف زندگی، انسان یا در غیر این صورت نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشنهاد کاربران
به خطر افتاده یا در معرض خطر
در مفاهیم مدیریت پروژه و مباحث مربوط به تکنیک های رفع تعارض به معنی "مصالحه" می باشد
⬛ UNCOMPROMISING ⬛ صفت [more uncompromising; most uncompromising 🔴 not willing to change a decision, opinion, method, etc. : not willing to make or accept a compromise ◀️ They were uncompromising in their demands ... [مشاهده متن کامل]
◀️ uncompromising standards of excellence ⬛ COMPROMISING ⬛ صفت [more compromising; most compromising] 🔴 revealing something that is improper or embarrassing ◀️ a compromising letter/situation ◀️ He and his secretary were caught in a compromising position. [=they were caught having sexual relations] 🌙هر دوی این واژگان از ریشه Compromise هستند که هم اسمه هم فعل با کلی معنی