compressing


معنی: ضغطه

جمله های نمونه

1. This concept underlies a technique for compressing video which has become vitally important in multimedia.
[ترجمه گوگل]این مفهوم زیربنای تکنیکی برای فشرده سازی ویدیو است که در چند رسانه ای بسیار مهم شده است
[ترجمه ترگمان]این مفهوم، یک تکنیک برای فشرده سازی ویدئو است که در چند رسانه ای مهم به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. PKLite offers an alternative by compressing only executable files, that is the.
[ترجمه گوگل]PKLite یک جایگزین را با فشرده سازی فقط فایل های اجرایی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]PKLite با فشرده سازی فقط پرونده های اجرایی، یک جایگزین پیشنهاد می دهد، که همان فایل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Such techniques show promise also for compressing complex sensor data during conventional processing.
[ترجمه گوگل]چنین تکنیک‌هایی برای فشرده‌سازی داده‌های حسگر پیچیده در طول پردازش مرسوم نیز امیدوارکننده هستند
[ترجمه ترگمان]چنین تکنیک هایی نیز برای فشرده سازی اطلاعات سنسور پیچیده در طول پردازش متعارف، نوید می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What is required therefore is a method of compressing these definitions so that this combinatorial explosion is reduced.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنچه لازم است روش فشرده سازی این تعاریف است تا این انفجار ترکیبی کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]بنابراین چیزی که مورد نیاز است روشی برای فشرده سازی این تعاریف است تا این که این انفجار ترکیبی کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Crews are compressing, baling and then loading the tires on to trucks for a six-hour drive to an Arizona recycler.
[ترجمه گوگل]خدمه در حال فشرده سازی، عدل بندی و سپس بارگیری لاستیک ها در کامیون ها برای شش ساعت رانندگی تا یک بازیافت آریزونا هستند
[ترجمه ترگمان]افراد در حال فشرده شدن، آهن و سپس بارگیری تایرها روی کامیون ها برای یک درایو ۶ ساعته به an آریزونا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Compressing the restructured file with gzip/'zlib' adds another quarter second to the process time.
[ترجمه گوگل]فشرده سازی فایل بازسازی شده با gzip/'zlib' یک چهارم ثانیه دیگر به زمان پردازش اضافه می کند
[ترجمه ترگمان]Compressing فایل بازسازی شده با gzip \/ zlib یک چهارم دیگر را به زمان فرآیند اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The data compressing method based on constant grade makes use of permutation and combination theory.
[ترجمه گوگل]روش فشرده سازی داده ها بر اساس درجه ثابت از تئوری جایگشت و ترکیب استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]فشرده سازی اطلاعات مبتنی بر درجه ثابت باعث استفاده از permutation و نظریه ترکیبی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The top dead center is confirmed using cylinder compressing line method and magnetoelectric method and the position of top dead center is validated with variety index method.
[ترجمه گوگل]نقطه مرده بالایی با استفاده از روش خط فشرده سازی سیلندر و روش مغناطیس الکتریک تایید شده و موقعیت نقطه مرگ بالا با روش شاخص تنوع تایید می شود
[ترجمه ترگمان]در ابتدا با استفاده از روش فشرده compressing سیلندر و روش magnetoelectric تایید شد و موقعیت مرکز مرده بالا با استفاده از روش اندیس تنوع مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Again the pealing organ heaves its thrilling thunders, compressing air into music, and rolling it forth upon the soul. What long-drawn cadences!
[ترجمه گوگل]دوباره اندام نوازنده رعد و برق هیجان انگیز خود را به صدا در می آورد، هوا را به موسیقی فشرده می کند، و آن را بر روح می چرخاند چه آهنگ های دیرینه ای!
[ترجمه ترگمان]باز هم صدای غرش رعد، غرش رعد، هوا را به موسیقی فرو می برد و آن را بر روح rolling چه وزنی داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ensure the dimension compressing from the free state to broken line.
[ترجمه گوگل]از فشرده شدن ابعاد از حالت آزاد به خط شکسته اطمینان حاصل کنید
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که بعد از فشار از حالت آزاد به خط شکسته فشرده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By compressing and decompressing the body held in a twist the normal cleansing processes are supported.
[ترجمه گوگل]با فشرده سازی و برداشتن فشار بدن در پیچ و تاب، فرآیندهای طبیعی پاکسازی پشتیبانی می شوند
[ترجمه ترگمان]با فشرده سازی و decompressing بدن که در یک پیچش از فرایندهای پاک سازی معمول نگه داشته می شود، پشتیبانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Compressing type deepfreeze is the commonest sort.
[ترجمه گوگل]نوع فشرده سازی دیپ فریز رایج ترین نوع است
[ترجمه ترگمان]Compressing نوع deepfreeze رایج ترین نوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Compressing XML data and XML indexes can improve storage efficiency and runtime performance of queries that are I/O bound.
[ترجمه گوگل]فشرده سازی داده های XML و شاخص های XML می تواند کارایی ذخیره سازی و عملکرد زمان اجرا پرس و جوهایی را که محدود به ورودی/خروجی هستند، بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]داده های XML و شاخص های XML می توانند کارایی ذخیره سازی و اجرای زمان اجرای پرس و جو که I \/ O هستند را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Overcam - Compressing a cam to its absolute minimum size during placement, effectively eliminating the possibility of extraction.
[ترجمه گوگل]Overcam - فشرده سازی یک بادامک به حداقل اندازه مطلق آن در هنگام قرار دادن، به طور موثر امکان استخراج را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]دوربین Overcam - Compressing - cam - cam به حداقل اندازه مطلق خود در طول قرارگیری، به طور موثر امکان استخراج را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For compressor, the optimal compressing process is the isothermal process.
[ترجمه گوگل]برای کمپرسور، فرآیند فشرده سازی بهینه، فرآیند همدما است
[ترجمه ترگمان]برای کمپرسور، فرآیند فشرده سازی بهینه فرآیند ایزوترمال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضغطه (اسم)
compression, shock, pressure, bruise, squeezing, compressing, contusion, forcing, trauma, pressuring

تخصصی

[سینما] فشردن
[ریاضیات] متراکم کردن، فشردگی

انگلیسی به انگلیسی

• pressing together

پیشنهاد کاربران

بپرس