compote

/ˈkɑːmpot//ˈkɒmpɒt/

معنی: کمپوت، خوشاب
معانی دیگر: کمپوت، خوشاب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: fruit cooked in syrup and served as a dessert.

(2) تعریف: a dish with a long stem, a base, and sometimes a lid, used to serve fruits, nuts, and confections.

جمله های نمونه

1. He serves the venison with a wild rice compote that contains sun-dried pears, a hard-to-find ingredient.
[ترجمه گوگل]او گوشت گوزن را با کمپوت برنج وحشی سرو می کند که حاوی گلابی خشک شده در آفتاب است، ماده ای که به سختی پیدا می شود
[ترجمه ترگمان]او گوشت گوزن را با یک کمپوت برنج وحشی که حاوی گلابی خشک آفتاب است و یک جز سخت برای پیدا کردن آن است، سرو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Serve with apple compote or vanilla sauce.
[ترجمه گوگل]با کمپوت سیب یا سس وانیل سرو کنید
[ترجمه ترگمان]این غذا را با سس سیب و یا سس وانیل سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Black fruit, spice and fruit compote dominate the nose.
[ترجمه گوگل]میوه سیاه، ادویه و کمپوت میوه بر بینی غالب است
[ترجمه ترگمان]میوه سیاه، ادویه جات و کمپوت درست هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sprinkle powdered sugar and serve with apple compote if desired.
[ترجمه گوگل]پودر قند بپاشید و در صورت تمایل با کمپوت سیب سرو کنید
[ترجمه ترگمان]پودر شکر را بریزید و در صورت تمایل به کمپوت سیب بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By 9 a. m., Ruth had already made compote from old strawberries and picked flowers I didn't even know we had in the garden.
[ترجمه گوگل]تا ساعت 9 صبح متر، روث قبلاً از توت فرنگی های قدیمی کمپوت درست کرده بود و گل هایی را که حتی نمی دانستم در باغ داریم چیده بود
[ترجمه ترگمان] تا ۹ ثانیه دیگه ام روت همین حالا کمپوت هلو از توت فرنگی کهنه گرفته بود و گل هایی را که من حتی نمی دانستم که در باغ داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Flavors of plum compote, spice, green tea, and cocoa are the introduction to this wine as velvety, unctuous tannins blend with a juicy, naturally balanced mid-palate of complex structure.
[ترجمه گوگل]طعم کمپوت آلو، ادویه، چای سبز و کاکائو مقدمه ای برای این شراب است، زیرا تانن های مخملی و ناخالص با ساختاری پیچیده و آبدار و به طور طبیعی متعادل در میان کام ترکیب می شوند
[ترجمه ترگمان]flavors از کمپوت آلو، ادویه، چای سبز، و کاکائو مقدمه این شراب به عنوان مخمل، ترکیب tannins unctuous با یک مخلوط آبدار و متعادل و به طور طبیعی متعادل از ساختار پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cook comBined whipped cream, sugar, and vanilla to make a topping for the compote.
[ترجمه گوگل]آشپز خامه فرم گرفته، شکر و وانیل را با هم ترکیب کرد تا رویه کمپوت درست شود
[ترجمه ترگمان]آشپز، خامه، خامه، شکر و وانیل برای کمپوت سیب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The topping is frequently sweetened with sugar and flavored or topped with puree or compote of fruit.
[ترجمه گوگل]رویه اغلب با شکر شیرین می شود و با پوره یا کمپوت میوه طعم دار می شود
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون اغلب با شکر و طعم شیرین می شود و به پوره یا کمپوت میوه تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Brilliant purple colour with ruby reflections - Crystallized red fruits Supple and round mouth which develops fruity and compote notes Round, balanced wine.
[ترجمه گوگل]رنگ بنفش درخشان با انعکاس یاقوت - میوه‌های قرمز متبلور دهانی انعطاف‌پذیر و گرد که نت‌های میوه‌ای و کمپوتی را ایجاد می‌کند شرابی گرد و متعادل
[ترجمه ترگمان]رنگ بنفش درخشان با بازتاب های یاقوت - میوه های قرمز مایل به قرمز و دهانی گرد که میوه ای و کمپوت را پرورش می دهند که گرد و غبار متوازن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A very complex aromatic intensity with aromas of ripe compote fruits, spices and mineral nuances.
[ترجمه گوگل]یک شدت معطر بسیار پیچیده با رایحه میوه های کمپوت رسیده، ادویه جات و مواد معدنی
[ترجمه ترگمان]یک شدت آروماتیک بسیار پیچیده با بوی میوه های رسیده کمپوت، ادویه جات و نکات معدنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In addition, the multifunctional combined tea set can prevent tea cups from falling down and can be used as compote.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مجموعه چای ترکیبی چند منظوره می تواند از افتادن فنجان های چای جلوگیری کند و می تواند به عنوان کمپوت استفاده شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مجموعه چای ترکیبی چند منظوره می تواند از افتادن فنجان های چای جلوگیری کند و می تواند به عنوان کمپوت مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Learn from our expert how to peel squash for making butternut squash compote in this free holiday recipe video on making a butternut squash compote recipe.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی رایگان دستور العمل تعطیلات در مورد طرز تهیه کمپوت کدو حلوایی از متخصص ما نحوه پوست کندن کدو حلوایی را برای تهیه کمپوت کدو حلوایی بیاموزید
[ترجمه ترگمان]از کارشناس ما یاد بگیرید که چطور اسکواش بازی کنید و آن ها را در این فیلم از دستور پخت رایگان کمپوت درست کنید و یک دستور پخت کمپوت درست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These creamy baked custards, delicately flavored with vanilla and accompanied by a fresh cherry compote, are easy to make and sure to be popular with all ages.
[ترجمه گوگل]این کاستاردهای خامه ای پخته شده، با طعم ظریف وانیل و همراه با کمپوت گیلاس تازه، به راحتی درست می شوند و مطمئناً در همه سنین محبوب خواهند بود
[ترجمه ترگمان]این کیک خامه ای که با عطر وانیل و همراه با یک کمپوت گیلاس دیگر مخلوط شده بود، آسان است و مطمئنا در تمام سنین محبوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Place fruit in a pedestal bowl or mixed nuts in a compote dish for a new look.
[ترجمه گوگل]میوه ها را در یک کاسه پایه دار یا آجیل مخلوط را در یک ظرف کمپوت قرار دهید تا ظاهری جدید داشته باشید
[ترجمه ترگمان]میوه را در یک کاسه پایه قرار دهید و یا مهره ها را در یک بشقاب کمپوت درست کنید تا ظاهر جدیدی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کمپوت (اسم)
compote

خوشاب (اسم)
juice, compote

انگلیسی به انگلیسی

• stewed fruit in syrup; bowl for serving compote
compote is fruit stewed with sugar or in syrup.

پیشنهاد کاربران

compote ( عمومی )
واژه مصوب: خوشاب
تعریف: میوه‏ای که در شربت قند یا شکر پخته شود

بپرس