1. to regain one's composure
دوباره آرامش خود را به دست آوردن
2. Carter looked stunned, but he soon regained his composure.
[ترجمه گوگل]کارتر مات و مبهوت به نظر می رسید، اما خیلی زود به آرامش رسید
[ترجمه ترگمان]کارتر مات و مبهوت به نظر می رسید، اما به زودی آرامش خود را بازیافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She totally lost her composure and began shouting.
[ترجمه گوگل]او کاملاً آرامش خود را از دست داد و شروع به داد و فریاد کرد
[ترجمه ترگمان]کاملا آرامشش را از دست داد و شروع به فریاد زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Throughout the crisis he retained his composure.
[ترجمه گوگل]در طول بحران او آرامش خود را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]در سراسر مدت بحران آرامش خود را حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. With her composure, she survived every atempt to discountenance her.
[ترجمه گوگل]او با خونسردی خود، از هر تلاشی برای بیزاری از او جان سالم به در برد
[ترجمه ترگمان]با این آرامش، از هر سو استفاده می کرد تا او را فریب دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He behaved with great composure.
7. He wondered at her composure in such a crisis.
[ترجمه گوگل]او از آرامش او در چنین بحرانی تعجب کرد
[ترجمه ترگمان]از خونسردی خود در چنین بحران تعجب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He showed great composure in a difficult situation.
[ترجمه گوگل]او در شرایط سخت خونسردی زیادی از خود نشان داد
[ترجمه ترگمان]موقعیت سختی را در وضعیت دشوار نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For once Dimbleby lost his composure. It was all he could do to stop tears of mirth falling down his cheeks.
[ترجمه گوگل]برای یک بار دیمبلبی آرامش خود را از دست داد این تنها کاری بود که او می توانست انجام دهد تا اشک شوق روی گونه هایش نریزد
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار آرامش خود را از دست داد تنها کاری که می توانست بکند این بود که اشک شادی از گونه هایش سرازیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He has lost his composure under the pressure of the situation.
[ترجمه گوگل]او تحت فشار شرایط آرامش خود را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]او آرامش خود را تحت فشار اوضاع از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She recovered herself/her composure and smiled.
[ترجمه گوگل]او آرامش خود را به دست آورد و لبخند زد
[ترجمه ترگمان]آرامش خود را بازیافت و لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He maintained his composure despite a desperate desire to laugh.
[ترجمه گوگل]او با وجود میل شدید به خندیدن، خونسردی خود را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]با وجود این که دلش می خواست بخندد، خونسردی خود را حفظ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The new evidence against him cracked his composure.
[ترجمه گوگل]شواهد جدید علیه او آرامش او را شکست
[ترجمه ترگمان]شواهد جدید بر او چیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Keep calm. You shouldn't lose your composure.
[ترجمه گوگل]آروم باش شما نباید آرامش خود را از دست بدهید
[ترجمه ترگمان] آروم باش نباید آرامش خود را از دست بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید