composting

انگلیسی به انگلیسی

• act of storing organic material and using it as fertilizer

پیشنهاد کاربران

Sentence:
. There should be more composting of garden and food waste
:Definition
. the act of collecting and storing plant material so it can decay and be added to soil to improve its quality
“عمل جمع آوری و ذخیره مواد گیاهی به منظور تجزیه شدن و اضافه شدن به خاک برای بهبود کیفیت آن”
گیاخاک، کود کمپست ، نوعی کود که از برگ گیاه تولید میشود
composting ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: پوسش
تعریف: تجزیۀ زیستی مهارشدۀ پسماندهای آلی ازطریق باکتری های هوازی خاک
به شکل کود در آوردن ( از زباله ها )
( برگ و فضولات گیاهی رو ) کود کردن