complier


موافق، موافقت کننده، اجابتگر، اجابت کننده، انجام دهنده، قبول کننده، همدست، شریک

جمله های نمونه

1. The commander said that the army would comply with the ceasefire.
[ترجمه گوگل]فرمانده گفت که ارتش به آتش بس پایبند خواهد بود
[ترجمه ترگمان]فرمانده گفت که ارتش با آتش بس موافقت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The factory was closed for failing to comply with government safety regulations.
[ترجمه گوگل]کارخانه به دلیل عدم رعایت مقررات ایمنی دولتی بسته شد
[ترجمه ترگمان]این کارخانه به دلیل عدم رعایت مقررات ایمنی دولت بسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Failure to comply with the regulations will result in prosecution.
[ترجمه گوگل]عدم رعایت مقررات موجب پیگرد قانونی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]عدم رعایت مقررات منجر به تعقیب قانونی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When requested to leave, they refused to comply.
[ترجمه گوگل]هنگامی که از آنها خواسته شد که آنجا را ترک کنند، آنها حاضر به اطاعت نشدند
[ترجمه ترگمان]زمانی که از آن ها خواسته شد که آنجا را ترک کنند، از پذیرفتن آن ها خودداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All the citizens must comply with the law.
[ترجمه گوگل]همه شهروندان باید قانون را رعایت کنند
[ترجمه ترگمان]همه شهروندان باید مطابق قانون عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's been ordered to have the dog destroyed because it's dangerous, but he refuses to comply.
[ترجمه گوگل]به او دستور داده شده است که سگ را نابود کنند زیرا خطرناک است، اما او از رعایت آن امتناع می کند
[ترجمه ترگمان]به او دستور داده شده است که سگ را نابود کند چون خطرناک است، اما حاضر به قبول آن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To comply with government hygiene regulations, there must be a separate sink for hand washing.
[ترجمه گوگل]برای رعایت مقررات بهداشتی دولتی، باید سینک جداگانه ای برای شستن دست ها وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]برای مطابقت با مقررات بهداشت دولتی، باید یک سینک جداگانه برای شستن دست ها وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Candidates must comply strictly with these instructions.
[ترجمه گوگل]داوطلبان باید به شدت از این دستورالعمل پیروی کنند
[ترجمه ترگمان]نامزدها باید با این دستورالعمل ها به شدت عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To some extent, it has something of conservatism complying with reality, and rejects idealism and transcendentalism.
[ترجمه گوگل]تا حدودی چیزی از محافظه کاری مطابق با واقعیت دارد و ایده آل گرایی و استعلایی گرایی را رد می کند
[ترجمه ترگمان]تا حدودی، آن چیزی از محافظه کاری در انطباق با واقعیت دارد و ایده آلیسم و transcendentalism را رد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All companies must comply with the regulations .
[ترجمه گوگل]همه شرکت ها باید مقررات را رعایت کنند
[ترجمه ترگمان]همه شرکت ها باید با مقررات مطابقت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They have failed to comply with the resolution.
[ترجمه گوگل]آنها در اجرای این قطعنامه کوتاهی کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها نتوانسته اند با این تصمیم موافقت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You must comply with the library rules.
[ترجمه گوگل]شما باید قوانین کتابخانه را رعایت کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید از قوانین کتابخانه اطاعت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was happy to comply without any further urging from me.
[ترجمه گوگل]او خوشحال بود که بدون هیچ اصرار دیگری از من پیروی می کند
[ترجمه ترگمان]او خوشحال بود که بدون هیچ اصرار دیگری از من خواست موافقت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are serious penalties for failure to comply with the regulations.
[ترجمه گوگل]برای عدم رعایت مقررات مجازات های جدی در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]مجازات های جدی برای عدم انطباق با مقررات وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person or group who complies

پیشنهاد کاربران

بپرس