1. he is accused of complicity in the prisoners' escape
او متهم است که در فرار زندانیان دست داشته.
2. Jennings denied complicity in the murder.
[ترجمه گوگل]جنینگز همدستی در قتل را رد کرد
[ترجمه ترگمان]جنینگز \"تو قتل شرکت کرده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He denied complicity in the murder.
4. She is suspected of complicity in the fraud.
[ترجمه گوگل]او مظنون به همدستی در کلاهبرداری است
[ترجمه ترگمان]او به همدستی با همدستی در این کلاه مظنون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His complicity with the former government had led to his downfall.
[ترجمه گوگل]همدستی او با دولت سابق باعث سقوط او شده بود
[ترجمه ترگمان]همدستی او با دولت سابق باعث سقوط او شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She did not suspect him of complicity with the authorities.
[ترجمه گوگل]او به همدستی با مقامات مشکوک نبود
[ترجمه ترگمان]او از همدستی با مقامات اطلاعی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She suspected him of complicity in Ashok's escape.
[ترجمه گوگل]او او را به همدستی در فرار آشوک مشکوک کرد
[ترجمه ترگمان]او با همدستی با همدستی در Ashok به او بدگمان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was suspected of complicity in her murder.
[ترجمه گوگل]او مظنون به همدستی در قتل او بود
[ترجمه ترگمان]او به همدستی با همدستی در قتل او مظنون شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. At its worst, it amounts to complicity in crimes against humanity.
[ترجمه گوگل]در بدترین حالت، همدستی در جنایات علیه بشریت است
[ترجمه ترگمان]در بدترین حالت ممکن است به خاطر همدستی در جنایت علیه بشریت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Whereabouts required because of alleged complicity in the murder and rape of an unknown woman.
[ترجمه گوگل]به دلیل همدستی ادعایی در قتل و تجاوز به یک زن ناشناس، محل نگهداری لازم است
[ترجمه ترگمان]مکان مورد نیاز به دلیل همدستی در قتل و تجاوز به یک زن ناشناس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Here the degree of complicity is, and perhaps has to be, far higher than the viewer ever suspects.
[ترجمه گوگل]در اینجا درجه همدستی بسیار بالاتر از آن چیزی است که بیننده تا به حال به آن مشکوک است و شاید باید باشد
[ترجمه ترگمان]در اینجا درجه هم کاری وجود دارد و شاید باید بسیار بالاتر از آن چیزی باشد که بیننده تا کنون مظنون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The longstanding allegation of police complicity in the activities of Airin's criminal syndicates made the arrest particularly sensitive.
[ترجمه گوگل]ادعای طولانی مدت همدستی پلیس در فعالیت های سندیکاهای جنایتکار آیرین، دستگیری را از حساسیت ویژه ای برخوردار کرد
[ترجمه ترگمان]اتهام طولانی مدت پلیس همدستی در فعالیت های اتحادیه های جنایی Airin باعث شد که این دستگیری به ویژه حساس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Complicity between the two personae is betrayed by using the reading performed to justify the choice made.
[ترجمه گوگل]همدستی بین این دو شخصیت با استفاده از خواندن انجام شده برای توجیه انتخاب انجام شده خیانت می شود
[ترجمه ترگمان]complicity بین این دو تصویر با استفاده از مطالعه انجام شده برای توجیه انتخاب مورد خیانت قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Fifty-nine men were arrested for complicity in the lynching.
[ترجمه گوگل]پنجاه و نه مرد به جرم همدستی در لینچ دستگیر شدند
[ترجمه ترگمان]پنجاه و نه نفر به جرم همدستی در این اعدام دستگیر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Sylvie's voice was warm with complicity.
[ترجمه گوگل]صدای سیلو گرم همراه با همدستی بود
[ترجمه ترگمان]صدای سیلوی هم با همدستی او گرم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید