1. structural complexity
پیچیدگی ساختاری
2. the complexity of this computer's structure
پیچیدگی ساختمان این کامپیوتر
3. the awesome complexity of the universe
پیچیدگی بهت انگیز کیهان
4. ancient rock drawings of amazing perfection and complexity
نقاشی های باستانی بر روی سنگ که از نظر خوبی و پیچیدگی شگفت انگیز است
5. The complexity of the road map puzzled me.
[ترجمه گوگل]پیچیدگی نقشه راه من را متحیر کرد
[ترجمه ترگمان]پیچیدگی نقشه راه مرا گیج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is difficult to convey the sheer complexity of the situation.
[ترجمه گوگل]انتقال پیچیدگی محض شرایط دشوار است
[ترجمه ترگمان]انتقال پیچیدگی محض این وضعیت دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There is increasing recognition of the complexity of the causes of poverty.
[ترجمه گوگل]درک روزافزونی از پیچیدگی علل فقر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]درک فزاینده ای از پیچیدگی علل فقر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Nobody fully understands the enormity and complexity of the task of reviving the country's economy.
[ترجمه گوگل]هیچ کس به طور کامل عظمت و پیچیدگی کار احیای اقتصاد کشور را درک نمی کند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به طور کامل عظمت و پیچیدگی کار احیای اقتصاد کشور را درک نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Only now did he understand the full complexity of the problem.
[ترجمه گوگل]تنها اکنون او پیچیدگی کامل مشکل را درک کرد
[ترجمه ترگمان]تنها در این هنگام بود که او پیچیدگی مساله را درک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Skaters score extra points for technical complexity.
[ترجمه گوگل]اسکیت بازها برای پیچیدگی فنی امتیاز بیشتری کسب می کنند
[ترجمه ترگمان]Skaters امتیاز اضافی برای پیچیدگی فنی کسب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It can be of considerable depth and complexity and should not be devalued.
[ترجمه گوگل]می تواند عمق و پیچیدگی قابل توجهی داشته باشد و نباید آن را بی ارزش کرد
[ترجمه ترگمان]آن می تواند عمق و پیچیدگی قابل توجهی داشته باشد و نباید کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As a system re-organizes into greater complexity, it increases its life.
[ترجمه گوگل]همانطور که یک سیستم دوباره سازماندهی می شود و به پیچیدگی بیشتر می رسد، عمر آن را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]همانطور که یک سیستم به پیچیدگی بیشتری سازماندهی می شود، زندگی اش را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. One is its complexity, both for the authorities to administer and for ordinary people to understand.
[ترجمه گوگل]یکی پیچیدگی آن است، هم برای مسئولان که باید آن را اداره کنند و هم برای مردم عادی
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها پیچیدگی آن است، هم برای مقامات و هم برای مردم عادی که درک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Nature, the master manager of complexity, offers priceless guidance in handling messy, counterintuitive webs.
[ترجمه گوگل]طبیعت، مدیر ارشد پیچیدگی، راهنمایی های گرانبهایی را برای مدیریت شبکه های آشفته و غیرمعمول ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]طبیعت، مدیر اصلی پیچیدگی، راهنمایی های ارزشمندی در رسیدگی به شبکه های آشفته و متناقض ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In the interlinked complexity of the emerging global business culture, we all need a sense of balance and of being centered.
[ترجمه گوگل]در پیچیدگی به هم پیوسته فرهنگ تجارت جهانی در حال ظهور، همه ما به احساس تعادل و تمرکز نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]در پیچیدگی به هم پیوسته فرهنگ کسبوکار جهانی، همه ما به یک حس تعادل و مرکز توجه نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید