complain about

جمله های نمونه

1. I'm normally quick to complain about shoddy service.
[ترجمه گوگل]من معمولاً سریع از خدمات نامرغوب شکایت می کنم
[ترجمه ترگمان]من معمولا سریع در مورد یه سرویس مخفی شکایت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't complain about things you are not willing to work hard to change.
[ترجمه Moriyan] در مورد چیز هایی که حاضر نیستید سخت تلاش کنید تا تغییرشان دهید شکایت نکنید .
|
[ترجمه گوگل]از چیزهایی که حاضر نیستید سخت تلاش کنید تا آنها را تغییر دهید شکایت نکنید
[ترجمه ترگمان]در مورد چیزهایی که نمی خواهید سخت کار کنید شکایت نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Do u have anything to complain about?
[ترجمه گوگل]آیا چیزی برای شکایت دارید؟
[ترجمه ترگمان]چیزی برای شکایت داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stop grumbling! You've got nothing to complain about.
[ترجمه گوگل]دست از غر زدن بردارید! شما چیزی برای شکایت ندارید
[ترجمه ترگمان]غرغر نکن! چیزی نیست که بخوای ازش شکایت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Just complain about the hand of time, love each other to write love.
[ترجمه گوگل]فقط از دست زمان شکایت کنید، همدیگر را دوست داشته باشید تا عشق بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقط از دست زمان شکایت کنید، یکدیگر را دوست بدارید تا عشق را بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. 'Did you complain about the noise?' 'Naturally. '
[ترجمه گوگل]آیا از سر و صدا شکایت کردید؟ 'به طور طبیعی '
[ترجمه ترگمان]از این سر و صدا شکایت کردی؟ طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We shouldn't complain about being poor many families are much worse off .
[ترجمه گوگل]ما نباید از فقیر بودن گلایه کنیم خیلی از خانواده ها وضعیت بدتری دارند
[ترجمه ترگمان]نباید شکایت کنیم که خانواده های فقیر خیلی بدتر از این هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For her, of all people, to complain about you being late for work!
[ترجمه گوگل]برای او، از همه مردم، از دیر آمدن شما به سر کار شکایت کند!
[ترجمه ترگمان]برای او، از همه مردم، شکایت کردن درباره تو برای کار کردن دیر است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. People usually complain about having to deal with too much bureaucracy.
[ترجمه گوگل]مردم معمولاً از اینکه باید با بوروکراسی بیش از حد روبرو شوند شکایت دارند
[ترجمه ترگمان]مردم معمولا از اینکه با بوروکراسی زیادی سروکار داشته باشند، شکایت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I always complain about bad service or shoddy goods.
[ترجمه گوگل]من همیشه از خدمات بد یا کالاهای نامرغوب شکایت دارم
[ترجمه ترگمان]من همیشه درباره خدمات بد یا کالای مصرفی شکایت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They were afraid to complain about the noise lest they annoyed the neighbours.
[ترجمه گوگل]آنها می ترسیدند از سر و صدا شکایت کنند که مبادا همسایه ها را آزار دهند
[ترجمه ترگمان]می ترسیدند از این سرو صدا شکایت کنند که مبادا از همسایه ها شکایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He sent a letter to the council to complain about the noise.
[ترجمه گوگل]نامه ای به شورا فرستاد تا از سر و صدا شکایت کند
[ترجمه ترگمان]نامه ای به شورا فرستاد تا در مورد سر و صدا شکایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Editors complain about the lack of creativity in the ideas put to them.
[ترجمه گوگل]ویراستاران از کمبود خلاقیت در ایده های ارائه شده به آنها شکایت دارند
[ترجمه ترگمان]ویراستاران از فقدان خلاقیت در ایده ها شکایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. People complain about the filth on TV and in the press.
[ترجمه گوگل]مردم از کثیفی در تلویزیون و مطبوعات شکایت دارند
[ترجمه ترگمان]مردم از آلودگی در تلویزیون و مطبوعات شکایت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• express displeasure about, find fault regarding

پیشنهاد کاربران

شاکی بودن از
مخالفت ورزیدن اظهار داشتن در اعتراض به چیزی
اعتراض
شکایت کردن درباره ی
اعتراض کردن درباره ی

بپرس