compensator

/ˈkɒmpenseɪtə//ˈkɒmpenseɪtə/

جبران کننده، تاوانگر، خسارت پرداز، (برق و مکانیک) دستگاه متعادل کننده، جبرانگر، ترمیمی، جبرانی، کمکی

جمله های نمونه

1. With the compensator in place any optical path difference arises from the actual path difference.
[ترجمه گوگل]هنگامی که جبران کننده در جای خود قرار دارد، هرگونه تفاوت مسیر نوری از تفاوت مسیر واقعی ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]با جبران ساز در مکان هر مسیر نوری تفاوت از تفاوت مسیر واقعی ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It introduced the principle of compensator of total station and pointed out how to exactly use a total station to decrease the influence of the vertical axis tilt error.
[ترجمه گوگل]اصل جبران کننده کل ایستگاه را معرفی کرد و به نحوه دقیق استفاده از ایستگاه کل برای کاهش تأثیر خطای شیب محور عمودی اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]این روش، اصل جبران کننده ایستگاه ها را معرفی کرده و نشان داد که چگونه میتوان از یک ایستگاه کل برای کاهش تاثیر خطای کج محور عمودی استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A static var compensator of hybrid transformer type, which has both capacitive and inductive reactive power, is also presented in this paper.
[ترجمه گوگل]همچنین در این مقاله یک جبران کننده var static از نوع ترانسفورماتور هیبریدی که دارای توان راکتیو خازنی و القایی است نیز ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک جبران کننده استاتیک var از نوع ترانسفورماتور هیبرید، که هم خازنی و هم توان راکتیو القایی دارد، در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The series-wound reactor on the compensator is short of necessary protection against inter-turn fault.
[ترجمه گوگل]راکتور سیم پیچی روی جبران کننده از حفاظت لازم در برابر خطای میان پیچی برخوردار نیست
[ترجمه ترگمان]رآکتور آسیب سری در جبران ساز، از حفاظت لازم در برابر خطای بین تبدیل استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Theoretical analysis and experimental research in the dispersion compensator based on F-P etalon are presented.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل نظری و تحقیقات تجربی در جبران کننده پراکندگی بر اساس F-P etalon ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]آنالیز نظری و تحقیقات تجربی در جبران کننده انتشار براساس F - P etalon ارایه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The adaptive adjustment of this kind of compensator makes it possible to reduce velocity error, and improve tracking performance. The simulation examples have shown its effectiveness.
[ترجمه گوگل]تنظیم تطبیقی ​​این نوع جبران کننده باعث کاهش خطای سرعت و بهبود عملکرد ردیابی می شود نمونه های شبیه سازی کارایی آن را نشان داده اند
[ترجمه ترگمان]تنظیم انطباقی این نوع جبران کننده امکان کاهش خطای شتاب را فراهم می آورد و عملکرد ردیابی را بهبود می بخشد مثال های شبیه سازی کارایی خود را نشان داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. High-precision and wide-range saturated vapor density compensator is put forward to solve this problem.
[ترجمه گوگل]جبران کننده چگالی بخار اشباع با دقت بالا و برد وسیع برای حل این مشکل ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]جبران کننده دقیق و wide تراکم بخار اشباع شده با دقت بالا برای حل این مشکل مطرح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A piezoelectric-ceramics micro-displacement compensator is introduced which can convert electric voltage proportion to mechanical displacement with linearity error less then 0. 6 percent.
[ترجمه گوگل]یک جبران کننده ریز جابجایی پیزوالکتریک-سرامیک معرفی شده است که می تواند نسبت ولتاژ الکتریکی را به جابجایی مکانیکی با خطای خطی کمتر از 0 6 درصد تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]یک جبران کننده میکرو - جابجایی سرامیک معرفی می شود که می تواند نسبت ولتاژ الکتریکی را به جابجایی مکانیکی با خطای خطی کم تر از صفر تبدیل کند ۶ درصد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By means of null compensator testing, an off - axis aspherical mirrora lager - aperture rectangle is tested successfully.
[ترجمه گوگل]با استفاده از تست جبران کننده تهی، مستطیل دیافراگم آینه غیرکروی خارج از محور با دیافراگم آزمایش شد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از آزمون جبران کننده صفر، مستطیل توخالی aspherical mirrora - با موفقیت مورد آزمایش قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Simulation indicate loading system controlled by P-Q servo valve, under adjusting by PI adjustor and compensate surplus flow by compensator, can obtain effective loading effect.
[ترجمه گوگل]شبیه سازی نشان می دهد که سیستم بارگذاری کنترل شده توسط شیر سروو P-Q، تحت تنظیم توسط تنظیم کننده PI و جبران جریان اضافی توسط جبران کننده، می تواند اثر بارگذاری موثر را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]شبیه سازی نشان می دهد که سیستم بارگذاری کنترل شده با سوپاپ کنترل P - Q تحت تنظیم توسط PI، و جبران جریان اضافی توسط جبران کننده می تواند اثر بارگذاری موثر را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The control strategy and the characteristics of a three-phase unbalance var and harmonic current compensator are analysed in detail.
[ترجمه گوگل]استراتژی کنترل و ویژگی‌های جبران‌کننده نابالانسی سه فاز و جریان هارمونیک به تفصیل تجزیه و تحلیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]استراتژی کنترل و ویژگی های یک عدم تعادل سه بعدی و جبران کننده هارمونیک جریان هارمونیک با جزئیات تحلیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An approach to the design of a stable IIR adaptive digital filter without a compensator is made by the Lyapunov—stability theory.
[ترجمه گوگل]یک رویکرد برای طراحی یک فیلتر دیجیتال تطبیقی ​​پایدار IIR بدون جبران کننده توسط نظریه پایداری لیاپانوف ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد برای طراحی یک فیلتر دیجیتال تطبیقی IIR تطبیقی بدون یک جبران کننده با نظریه ثبات Lyapunov ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Which include magnetic - field probe, wide-band amplifier, transmission cable and its compensator.
[ترجمه گوگل]که شامل پروب میدان مغناطیسی، تقویت کننده باند پهن، کابل انتقال و جبران کننده آن می باشد
[ترجمه ترگمان]که شامل بررسی میدان مغناطیسی، تقویت کننده باند وسیع، کابل انتقال و جبران کننده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. According to the features of the carpet washes drying machine, a synchronous speed controls system based on PLC and the swinging arm compensator was introduced.
[ترجمه گوگل]با توجه به ویژگی های دستگاه خشک کن قالیشویی، سیستم کنترل سرعت سنکرون مبتنی بر PLC و جبران کننده بازوی نوسانی معرفی شد
[ترجمه ترگمان]طبق ویژگی های سیستم اسپری خشک، یک سیستم کنترل سرعت همزمان براساس PLC و جبران کننده نوسان ساز معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. An automatic phase-shifting measurement of isochromatic parameter by using tilting compensator is suggested.
[ترجمه گوگل]یک اندازه گیری تغییر فاز خودکار پارامتر ایزوکروماتیک با استفاده از جبران کننده کج پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک اندازه گیری تغییر فاز خودکار پارامتر isochromatic با استفاده از جبران کننده خمشی پیشنهاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] تنظیم کننده سرعت
[عمران و معماری] تصحیح کننده
[برق و الکترونیک] جبران گر
[نفت] دستگاه متعادل - دستگاه متعادل کننده

انگلیسی به انگلیسی

• one who compensates, one who repays

پیشنهاد کاربران

Compensate : جبرلن کردن
Compensator : لگدگیر اسلحه
Muzzle Brake = Compensator
A muzzle brake, used to counter the recoil of a firearm, or to prevent the muzzle from climbing due to kickback from the rapid firing of an automatic or semi - automatic weapon
...
[مشاهده متن کامل]

تعریف muzzle brake :
Anti - recoil gunbarrel attachment
A muzzle brake or recoil compensator is a device connected to, or a feature integral to the construction of, the muzzle or barrel of a firearm or cannon that is intended to redirect a portion of propellant gases to counter recoil and unwanted muzzle rise. Barrels with an integral muzzle brake are often said to be ported

جبران گر , جبران ساز

بپرس